آرتور جفری یکی از مستشرقان و پژوهشگران غربی است که پیرامون مباحث اسلامی به تحقیق پرداخته است . او در زمینۀ علوم قرآنی نیز ضمن انجام تحقیقات ، نظریاتی را ارائه داده است که توجه به این نظریات و بررسی آن ها ضروری به نظر می¬رسد. نقد وبررسی نظریات آرتور جفری را می¬توان از دریچۀ علومی هم-چون تاریخ ، جامعه شناسی ، حدیث ، تفسیر و… انجام داد . از بعد تاریخی ، در نگرش تاریخی به دین و حوادث تأثیرگذار درگسترش دین مورد توجه قرار می گیرد و در علم جامعه شناسی ، توجه او به نگرشهای افراد مختلف ، با عقاید گوناگون مورد نظر است . در علم حدیث ، مرجع نظریات او در زمینه هایی چون صحیح یا موثق بودن و…. احادیث نقد وبررسی می¬شود و در علم تفسیر، منابع او در ارجاعاتش باید مد نظر باشد و…. اما آن¬چه ما به دنبال آن هستیم ، بررسی و نقد نظریۀ او در مورد «جمع قرآن» در حیطۀ علوم قرآنی است .
با در نظر گرفتن نظریه او در این مورد ، قرآنی که معجزۀ جاویدان اسلام است ، از تحریف مصون نمی ماند و ادعای تحریف در قرآن قوت پیدا می¬کند . در حالی که فرض ما بر این است که قرآن مصون از هرگونه تحریفی است و جایگاه آن در نزد پیامبر اکرم6 وائمّۀ معصومین:و اهمیت دادن این بزرگواران به حفظ قرآن و تأکید بر مبانی عمیق وحیانی و الگو پذیری از آیات آن ، این شبهه را از ذهن های آلوده و نا آگاه می¬زداید .
تحقیق در راستای نظریات پژوهشگران غیر مسلمان ونقد مبانی عقیدتی ونظری آن ها با استفاده از مبانی دینی اسلام ، از زمان گسترش اسلام به ممالک دیگر و فتوحات مسلمانان در عصر خلفا ، صورت گرفته است . اما نبایدتأثیر پذیری متقابل علوم غربی و علوم اسلامی را نسبت به یکدیگر و به چالش کشیده شدن مبانی تفکری پژوهشگران را فراموش نمائیم .
با در نظر گرفتن نظریه او که «جمع قرآن در زمان خلفا صورت گرفته است. » این سؤال برای ما مطرح می¬گردد که آیا در زمان پیامبراکرم 6با آن همه تأکید حضرت 6به فراگیری قرآن و اهمیت آن و… این عمل انجام نشده است ؟
آرتور جفری
آرتورجفری « Artor Jefri » خاورشناس و قرآنپژوهی است که به احتمال قوی در 1892 به دنیا آمده است . وی كشیش كلیسای مِتُدیست شد و در دانشگاه مِلبورن به تحصیل پرداخت. خدمت سربازیاش را در جنگ جهانی اول (1914ـ 1918) در هند گذراند و همزمان در آنجا به تدریس در كالج مسیحی شهر مدراس مشغول شد. در 1300 ش/ 1921، مركز مطالعات زبان وابسته به هیئت تبشیری امریكایی در قاهره توسعه یافت و با عنوان مدرسه مطالعات شرقی ، زیرنظر دانشگاه امریكایی قاهره، به فعالیت پرداخت. چارلز واتسون، رئیس این دانشگاه، جفری را به همكاری با این نهاد تازه تأسیس دعوت كرد و این امر به اقامت جفری در قاهره انجامید .
جفری تحصیلات خود را در دانشگاه ادینبورو ادامه داد و در1308ش/ 1929 موفق به اخذ درجه دكتری شد. او در1317ش/1938 قاهره را ترك كرد و بقیه عمرخود را دركلمبیا، در سمت رئیس و استاد دانشكده زبانهای خاورمیانه و خاورنزدیك در دانشگاه كلمبیا، سپری نمود . وی در10 مرداد1338/2 اوت 1959 درگذشت.
پژوهشهای جفری را، بر اساس موضوع، میتوان به چهار دسته كلی تقسیم كرد : پژوهشهای قرآنی، مطالعاتی درباره سیره پیامبر اسلام، مقالاتی درباره رابطه اسلام و مسیحیت، و ترجمه متون اسلامی به انگلیسی. ظاهراً علاقهمندی جفری به مطالعات قرآنی به سبب معاشرت وی با گوتهلف برگشترسربوده است.
در 1306 ش/ 1927، برگشترسر و جفری تصمیم به چاپ قرآن گرفتند، حاوی تمام قرائات. به این منظور به گردآوری و بررسی نسخههای كهن قرآن و جستجو دركتابهای معتبر قرائات و استخراج قرائات گوناگون قرآنی پرداختند. مرگ برگشترسر در 1312 ش/ 1933، به انجام رسیدن این طرح را متوقف نمود.
مقالاتی كه جفری در این دوره و با چنین هدفی تألیف كرده است، عبارتاند از: «قرائات ابنمِقْسَم» ، «قرائات زیدبن علی» و «چند قرائت دیگر زیدبن علی» . وی در این مقالات به گردآوری برخی قرائات پرداخته است.
از مسائل مورد علاقه خاورشناسان این دوره، گردآوری روایات و اخبار تاریخی مدعی نقصان قرآن بود، چنانكه نولدكه گزارشهایی از این دست را جمع كرده است. یكی از متون موردتوجه آنان در این باره، كتاب فضائل القرآن ِابوعبید قاسم بن سلاّم هروی (متوفی 224) است. اوتو پرتسل جفری را با نسخه خطی این كتاب در كتابخانه برلین آشنا كرد و جفری بخشی از این كتاب را با عنوان «بابُ ما رُفِعَ مِنَ الْقُرآن بَعدَ نُزولِه و لَمْ یثْبُت فی المَصاحِفِ» به انگلیسی ترجمه نمود . درادامه چنین رویكردی، او مقاله «متنی متفاوت از سوره فاتحه» را نگاشت و ادعا كردكه سوره فاتحه در ابتدا جزو قرآن نبوده و تنها به عنوان دعایی به هنگام تلاوت قرآن خوانده میشده، اما بعدها جزئی از قرآن تلقی شده است. در این مقاله، جفری متنی مشابه سوره فاتحه را به نقل از كتاب تذكرة الائمه محمد باقر بن محمد تقی لاهیجی، با انتساب نادرست آن به محمدباقر مجلسی و منبعی كه هویت آن را به نحو دقیق بیان نكرده، آورده است. با آنكه سستی عبارات این متن عربی كاملاً واضح است، جفری هیچ اشارهای به این مطلب نكرده است.
از جمله مهم ترین آثار قرآن شناسی جفری می توان به موارد زیر اشاره نمود :
1- واژه های دخیل در قرآن
این کتاب در سال 1938 به نام « the forign Vocabulary of the Quran » چاپ شده بود ، توسط دکتر فریدون بدره ای به فارسی ترجمه و سال 1372 منتشر شد.
جفری در این کتاب با شمارش 375 واژه غیر عربی در آیات قرآن ، اشاره به فقر لغت عرب ونیازمندی پیامبر اسلام 6 به وام گیری از دیگر زبان ها نموده وآن را موجب سر در گمی صحابه شمرده است .
این كتاب نیز حاصل نگرش خاص خاورشناسان به قرآن است. آنان اغلب با همان رویكرد نقد تاریخی متون مذهبی یهودیت و مسیحیت و با این تلقی كه كتب وحیانی، در فرآیندی تاریخی تدوین شده است، قرآن را بررسی كردهاند. در پی چنین رویكردی، این پرسش برای آنان مطرح شده كه مطالب موجود در قرآن، اعم از اطلاعات یهودی و مسیحی، روایات عهدین و مطالب مشابه در ادبیات مسیحیت و یهودیت از كجا آمده و تا چه حد متأثر از فرهنگ یهودی یا مسیحی بوده است توجه خاورشناسان به موضوع واژههای دخیل از اواخر قرن سیزدهم/ نوزدهم آغاز شد و تحقیقات اولیه را در این زمینه، فرانكل، دوورژاك ، مینگانا و هوروویتس انجام دادند. اهمیت كتاب جفری در مقایسه با تحقیقات پیش از خود، در بهرهگیری كاملتر از منابع و جامعیت آن در زمان تألیف است، هر چند با توجه به پژوهشها و یافتههای اخیر، به نظر میرسد كه كتاب جفری نیاز به بازنگری جدّی دارد . جفری در مقدمه مفصّل خود بر این كتاب، سیری از پیدایش این بحث را به همراه آرای عالمان مسلمان در این باره آورده است.
2- تصحیح و چاپ و نشر کتاب المصاحف تألیف سجستانی برای اولین بار . او سپس ضمیمه ای را بر آن کتاب تألیف و همراه آن چاپ نمود ، که مجموعه درس های قرآن شناسی وی برای دانشجویانش بوده است .
جفری در این فعالیت ، كتاب المَصاحِف ابوبكر عبداللّهبن سلیمان سجستانی را تصحیح و با مطالبی در باره مَصاحِف كهن مندرج درمتون تفسیری، در رساله منابعی برای تاریخ قرآن چاپ كرد.او منابعی را كه در بازسازی مصاحف كهن از آن ها استفاده نموده، معرفی كرده است. در ادامه، وی به بررسی مصحف سمرقند، كه به مصحفی از عهد عثمان شهرت دارد، پرداخت و موارد اختلاف كتابت این نسخه را با مصحف عثمان بر شمرد.
جفری در حوزه تحقیق متون كهن اسلامی، علاوه بر كتاب المصاحف ، مقدمه تفسیر المبانی فی نظم المعانی را كه متعلق به مؤلفی ناشناخته در قرن پنجم است، همراه با مقدمه تفسیر ابنعَطیه (متوفی 546)، المحرّر الوجیز، در مجموعهای با نام مقدمتان فی علوم القرآن (قاهره 1333 ش/ 1954) به چاپ رساند. او مؤلف تفسیر المبانی را فردی اندلسی دانسته ، در حالیكه مؤلف این اثر از علمای كَرّامی نیشابور و احتمالاً ابومحمدحامدبن احمدبن جعفربن بسطام طَحیری بوده است. این كتاب موردتوجه برخی قرآنپژوهان غربی بوده است و حتی قبل از چاپ، نولدكه و شاگردانش از نسخه خطی آن برای تألیف تاریخ قرآن استفاده كردهاند. عبداللّه اسماعیل صاوی با تصحیح برخی اشكالات جفری، این كتاب را در 1351 ش/ 1972 به چاپ رساند.
از دیگر مقالات قرآنی جفری است : «وضع فعلی مطالعات قرآنی» ، «قرآن به مثابه كتاب آسمانی» ،«تاریخ متن قرآن» ودو مقاله درباره تفسیر الهدایه و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن ، نوشته عالم مصری، محمد ابوزید.
جفری در حوزه مطالعات سیره، چند مقاله در باره زندگانی پیامبر با عناوین «آیا محمد6 از كودكی پیامبر بود ؟» ، «تأملی در تاریخی بودن پیامبر اسلام» و«مسیحیان در مكه» و همچنین كتابی با نام «اسلام، محمد و دین او» نوشته است. او درباره رابطه اسلام و مسیحیت سه مقاله با عناوینِ «كتاب گرگوری تاتئو برضد مسلمانان» ، «مجموعهای ازكتابها وجزوات نقد مسیحیت مورداستفاده مسلمانان قاهره» و «ادبیات نقد مسیحیت» نوشت.
در حوزه ترجمه متون، وی ترجمه كتاب شجره الكون ابنعربی را در دو مقاله به چاپ رساند كه بعدها متن كامل این ترجمه در1341 ش/1962 درلاهور به صورت كتاب منتشرشد. كتاب مهم او دراین حوزه «گزیدهای در باره اسلام« است كه مجموعهای متنوع از فرهنگ و معارف اسلامی شامل قرآن، حدیث، فقه، سیره، كلام و تصوف است.
درسالهای اخیر، برخی از مقالات جفری تجدیدچاپ شده است. رودی پارت دركتاب قرآن ،كه حاوی مقالات قرآنی خاورشناسان است، مقاله «پیشرفت درمطالعه قرآن» وی را به چاپ رسانده است. برخی از پژوهش های وی نیز دركتاب خاستگاه های قرآن نوشته فردی با نام مستعار ابنوراق آمده است. جفری برای د . اسلام (چاپ دوم)، مقالههای آیه(Aya )، آزر(Azar)، ایوب (Ayyub)وعصا (Asa) را تألیف كرده است.
جفری از جمله مستشرقانی است که قائل به این نکته است که : «جمعآورى قرآن را در زمان پيامبر 6صورت نگرفته است . » او برای بیان این مسئله به روایاتی استناد می کند که به جمع آوری قرآن در زمان عثمان وخلیفه های دیگر قائل هستند . در واقع او نیز مانند سایر مستشرقان برای ارائه دادن این نظریه به بررسی کامل تاریخ اسلام نپرداخته است و اگر هم این مراجعه و مطالعه را داشته باشد در بیان نظریه خویش آن را پنهان می نماید .
در یک بیان واضح وآشکار ؛ می توان ادعا نمود : ديدگاه مستشرقانی، مانند گلدزيهر و رژى بلاشر و آرتور جفرى و در رأس آنان ، نولدكه و ديگران مانند بروكلمان و بوهل و … كه در مورد قرآن اظهار نظر كردهاند، عمدتاً بر رواياتى استوار است كه جمعآورى قرآن را در زمان پيامبر 6 نمىدانند.طبق اين اخبار، قرآن، در زمان عثمان، جمعآورى شد و مسلمين هم مجاز بودند قرآن را بر هر قرائتى و با هر حرفى بخوانند. زيرا قرآن بر هفت حرف نازل شده بود و تبديل كلمات مترادف و هم معنا به يكديگر امرى مجاز شمرده مىشود.
آرتور جفرى مدعى است كتابت و جمع قرآن در عهد پيغمبر، مورد قبول مستشرقين نیست واقدام عثمان در جمعآورى قرآن مورد تأييد مسلمين است . دربارۀ ادّعای او ، چنین بیان شده است :
«و هذا الرّأى لا يقبله المستشرقون لانّه يخالف ما جاء فى احاديث اخرى انّه قبض 6 و لم يجمع القرآن فى شىء، و هذا ما يطابق ما روى من خوف عمر بن الخطّاب و ابى بكر الصّديق لمّا استحرّ القتل بالقرّاء يوم اليمامه و قالا انّ القتل استحرّ فى قراء القرآن و نخشى ان يستحرّ القتل بالقرّاء فى المواطن كلّها فيذهب قرآن كثير و يتبيّن من هذا انّ سبب الخوف هو قتل القرّاء الّذين كانوا قد حفظوا القرآن و لو كان القرآن قد جمع و كتب، لما كانت هناك علّه لخوفها.»
اين رأى مورد قبول مستشرقين نيست چون با روايات، مخالف است . پيغمبر 6چون قبض روح شد، قرآن جمع نشده بود و اين موضوع برابر روايتى است كه عمر بن خطّاب و ابوبكر از شنيدن كشته شدن قرّاء به وحشت افتادند و گفتند چون كشتار قاريان قرآن اوج گرفته است مي¬ترسيم كه قاريان همه بلاد كشته شوند و قسمت اعظم قرآن از بين برود و از اين روايت معلوم مي¬شود كه علّت ترس آنها، كشته شدن قاريانى بوده كه قرآن را حفظ داشتهاند و اگر قرآن نوشته شده بود و جمعآورى آن مسلّم بود، ترسى وجود نداشت و علّتى براى وحشت آنان وجود نداشت .
یافتن منبع اصلی اختلاف آراء در این زمینه ، راهنمای خوبی در رسیدن به جواب اصلی است . در این بحث، آن¬چه سبب خلط نظریات گردیده است ، عدم توجه دقیق به واژگان «جمع» و«مصحف» است که در مباحث جمع قرآن مطرح می گردد .
بنابراین ، قبل از بیان بحث اصلی به موارد استعمال این دو واژه اشاره ای خواهیم داشت .
واژۀ «جمع قرآن» :
اين واژه در اسناد تاريخى به معناى واحدى به كار نرفته است و دارای استعمالات مختلفی است که آن را بیان می کنیم :
1. «جمع قرآن» به معناى حفظ قرآن است. در صدر اسلام حافظان قرآن را «جماع قرآن » نيز مى ناميدند ؛ بدين جهت كه آنان قرآن را در سينه خود جمع نموده بودند. زرقانى در مقايسه كتابت و حفظ قرآن تعبير زيبايى دارد ؛ يعنى اولى را جمع در سطور و دومى را جمع در صدور مى خواند.
2. «جمع قرآن» به معناى كتابت و نگارش قرآن، به گونه اى كه آيات در هر سوره منظم شده باشند، ولى ترتيب وتنظيم سوره ها، صورت نگرفته باشد. در اين معنا، تمام قرآن جمع آورى شده ، ولى به صورت مصحف كه ميان دو جلد قرار گيرد درنيامده است.
3. «جمع قرآن» يعنى مجموعۀ آيات و سوره هاى قرآن كريم در يك جا مرتب و منظم شده و قرآن به صورت «مصحف» درآمده است.
4. «جمع قرآن» يعنى جمع آورى همه قرائت ها و تنظيم قرآن به يك قرائت .
«جمع» به معناى اول و دوم، قطعاً در زمان حيات پيامبر اكرم6 تحقق يافته است و هيچ كس در آن ترديدى ندارد.
«جمع قرآن» يعنى چه؟
«جمع قرآن» بنا به اصطلاح قرآن : « إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ ». جمعه حفظه ؛ جماع القرآن حفّاظه.
«جمع قرآن» بنا به استعمالى كه در صدر اسلام داشت شامل موارد زیر می¬گردد :
- كتابت و ضبط قرآن، و گردآورى آيات، در زمان پيغمبر6؛
- تنظيم و تدوين قرآن بوسيله امير7به نحو خاصّ ؛
- تدوين مصحف نمونه و قانونى ، به وسيلۀ مجمع قرآن ، در عصر عثمان.
سيوطى از قول حاكم در مستدرك در این باره مىنويسد : قرآن سه مرتبه جمع گرديد ؛ اوّل در زمان پيغمبر 6 سپس از قول زيد بن ثابت مي¬گويد: ما در حضور پيغمبر بوديم و قرآن را از رقاع تأليف و جمع مي¬نموديم . دوّم ؛ در زمان ابوبكر و سوّم ؛ در زمان عثمان.
البته در این باره تقسیم بندی دیگری نیز وجود دارد که به شرح ذیل است :
جمع قرآن، به خود، سه دوره ديده است:
- دوره جمع سورهها و آيات، كه به وحى خدا به رسول، و برحسب تدريج، و اختلاف حوادث و اسباب نزول، فرود آمده است.
- دوره ترتيب مواد و سورههاى قرآنى، كه پس از وفات پيغمبر6 به وسيله امير 7و زيد بن ثابت و ديگران صورت گرفت.
- دوره اختلاف قرائتها، و اختيار برگزيده الحان،و بهترين لهجهها، كه به تدوين مصحف قانونى انجاميد.
نکتۀ قابل توجه دیگر در این زمینه ، در نظر گرفتن فرق میان «جمع» و« تدوين» است .وقتى كه مأخذ كار گردآورى، نوشتهها و مصحف¬هاى مختلف باشد، آن گرد آمده را «تدوين» گويند. ولى وقتى كه مأخذ كار گردآورى، محفوظات ذهنى، و گاه قطعات ثبت شده بر كتف و چوب و پوست و كاغذ پاره و غير آن باشد، گرد آمده را «جمع» نامند. قرآن در زمان رسول خدا6، هم جمع شد و هم تدوين گرديد؛ و مصحف¬ها به وجود آمدند.
واژۀ «مصحف» :
1- مصحف درلغت :
در زبان عرب ، به چيزى كه در آن مى نويسند صحيفه و جمع آن را، صحائف ، صحف و صحف گويند. و صحف و مصحف را، الجامع بين الدفتين يعنى مجموعه ميان دو جلد، نامند.
در تفسير دفتين گفته اند : الدفه : جنب و پهلو و صفحه هر چيز است . پوست كشيده شده بر دو روى طبل را كه بر آن مى كوبند نيز، دفتا الطبل يعنى جلدهاى دو طرف طبل ناميده اندو از اين رو، جلد اول و آخر كتاب را نيز دفتا المصحف يعنى دو جلد دربردارنده صفحات كتاب مى نامند، و هر گاه مى گويند : حفظ مابين الدفتين مقصودشان اين است كه ، كتاب در ميان دو جلد آن محفوظ است .
بنابراين؛ مصحف نام كتاب جلد شده است. زيرا، اگر صحيفه همان است كه در آن مى نويسند و جمع آن صحف ، مصحف نيز، جامع و دربردارنده صحفى است كه در ميان دو جلد است . پس ، مصحف در كلام عرب به معناى كتاب جلد شده در زبان فارسى است ، چه قرآن باشد و چه غير قرآن .
2- مصحف در اصطلاح :
- صحابه : واژه مصحف در روايات جمع قرآن تا زمان عثمان ، به همان لغوى به كار رفته است .
بخارى روايتى را از انس نقل می¬کند که : هنگامى كه عثمان تصميم به جمع قرآن گرفت او را نزد حفصه فرستاد كه صحف و نوشته ها را نزد ما بفرست تا مصاحف را از روى آنها نسخه بردارى كنيم و سپس به تو باز گردانيم ….
بديهى است كه واژه صحف و مصاحف در اين روايت ، به همان لغوى يعنى : نوشته ها و كتاب هاى جلد شده ، آمده است .
- روايات امامان اهل بيت : : مصحف در روايات اهل بيت : نيز، به همان معناى لغوى مكتب خلفاست . كلينى در كافى باب «قراءه القرآن فى المصحف» روايت كند كه : امام صادق 7 فرمود : « من قرأ القرآن فى المصحف متع ببصره ، و خفف عن والديه ، و ان كانا كافرين » . هر كس قرآن را در مصحف تلاوت كند، ديدگانش را بهره مند و پدر و مادرش را ؛ اگر چه كافر باشند ؛ سبك بار گرداند.
يعنى ؛ مصحف در گفتگوها و محاورات صدر اسلام در همان معناى لغوى استعمال شده ، و پس از آن ، در دوره هاى بعد، قرآن مدون جلد شده به مصحف شهرت يافته است .
- اخبار مكتب خلفا : در مكتب خلفا كتاب هاى ديگرى جز قرآن را نيز، مصحف ناميده اند .
- شهرت واژه مصحف در نوشته هاى جلد شده : استعمال واژه مصحف در آنچه نوشته و جلد شده ، يعنى كتاب مجلد، در نزد علما و پژوهشگران مكتب خلفا .
- مصحف در اصطلاح امت هاى گذشته و نام گذارى كتب دينى سابق به مصحف.
بنابراین مصحف ، اسم عامی برای نوشته های جلد شده است و ناميدن قرآن به مصحف تنها بعد از آن دوران شهرت يافته ، و در آن هنگام نيز، اين نامگذارى منحصر به قرآن نبوده ، بلكه در هر دو مكتب خلفا و اهل بيت :كتاب¬هاى ديگرى به اين نام بوده است كه يكى ازآن¬ها مصحف فاطمه3دخت رسول خدا 6 است.
جفرى بيان مىكند كه :
«نبشتههاى يافت شده در عربستان جنوبى از اصل واژه «صحف» خبر مىدهند كه در حبشى به معناى «نوشتن» كاربردى عام داشته است از اين رو مىتوانسته در اطلاق بر وحى آسمانى استعمال شده باشد.»
آرتور جفرى درذیل واژۀ «صحف» در کتاب «واژههاى دخيل در قرآن مجيد» می نویسد :
«جمع صحيفه ، صفحهاى از نوشته، پچينى از نوشته. يكى از اصطلاحات فنى است كه با مفهوم كتابهاى آسمانى در نزد حضرت محمد 6ارتباط دارد. همه آياتى كه اين واژه در آنها آمده است به استثناى آيه 2 از سوره 98 از آيات قديم قرآن و برخى از آيات بسيار قديم آن است.
هوروويتس بىترديد در اين انديشه بر صواب است كه مىگويد : واژۀ صحف در قرآن به عنوان يك اصطلاح عام و كلى براى آن كتب و نوشتههاى مقدسى به كار رفته است كه اعراب دست كم به صورت شفاهى و از راه مسموعات آنها را مىشناختهاند و از اين رو، مىتوانسته است بعدها در اطلاق بر وحىهاى اسلام نيز به كار برده شود. واژه، در شعر قديم عربى نيز به مفهوم صفحهاى از نوشته به كار رفته است….
لغويان نمىتوانند توضيح كافى و قانعكنندهاى دربارۀ اين واژه از ماده عربى ارائه دهند، زيرا فعل صحّف خود از قرار معلوم برساخته از روى اسم است. اصل واژه را ما در عربستان جنوبى مىيابيم، … ظاهراً سرچشمه مصحف عربى است كه در دورههاى بعد براى قرآن بسيار به كار رفته است. استعمال واژه در ادبيات قديم عرب نشان مىدهد كه در دوره پيش از اسلام از عربستان جنوبى گرفته شده و سپس در قرآن مجيد در اطلاق بر كتب مقدس به كار رفته است.»
با روشن شدن این مباحث ، لازم می ¬دانیم که به دلایل نقل شده پیرامون جمع قرآن نیز اشارۀ مختصری داشته باشیم که تحت دو عنوان جمع در زمان پیامبر اکرم 6و در زمان خلفا به آن می پردازیم .
ادله تدوین قرآن در قالب مصحف در زمان پیامبر6
دلیل اول : براساس شواهد آیات قرآنی :
- آیاتی که از تدوین وحفظ آیات ، بلافاصله پس از نزول قرآن حکایت دارند ؛
- آیاتی که در آنها واژۀ سوره به کار رفته است ؛ از جمله آیات :
« قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْصادِقِينَ.»
وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ.»
- قرار گرفتن سورۀ توبه پس از انفال که حکایت از چینش سوره ها به دستور حضرت رسول6دارد ؛
- اطلاق کتاب بر قرآن ، در قرآن و روایات ؛
استاد جعفر مرتضى عاملى در كتاب «حقائق هامه حول القرآن الكريم» اظهار مىدارد: لفظ« كتاب» در معنى قرآن ، ضمنبسيارى از آيات قرآن كه تدريجاً نازل شده است، وارد است. با توجه به اين نكته، شايد بتوان چنين كاربردى را تنها براى خداوند متعال، درست برآورد نمود كه بنابر علم خود آگاه بود كه سرانجام پس از تماميت نزول قرآن، آيات و سور نازله، به شكل مجموعهاى مكتوب و مدون در دسترس همگان قرار خواهد گرفت .
در كتاب« المفردات فى غريب القرآن»راغب اصل ريشه«كتب» را به معنى« دوختن دو جلد به هم» مىداند و در اين زمينه مىافزايد: در عرف، پيوند دادن حروف به وسيله نگارش را«كتابت» نام مىنهند. گاه نيز به ايجاد ارتباط كلامى ميان حروف و الفاظ،«كتابت» اطلاق مىگردد.
- نهادن نام فاتحه الکتاب بر سورۀ حمد؛
دلیل دوم : پاره ای از روایات که دلالت بر جمع قرآن در زمان حضرت رسول 6دارند.
دلیل سوم : مبتنی بر استنتاج عقلی است . در سه بیان :
1- اهمیت جمع قرآن در میان واجبات وتزاحم نداشتن واجب مهمتر با آن .
2- استواری این دلیل برسه پایه :
- قرآن ، قانون اساسی امت اسلامی
- اهتمام مسلمانان بر پاسداری از قرآن
- وجود تمام ابزار تدوین در عهد نبوی
3- حکمت و دور اندیشی پیامبر اکرم 6وخاتمیت دین اسلام اقتضاء دارد که حضرت 6کار جمع قرآن را به پایان رسانده باشد .
دلیل چهارم : بر اساس شواهد تاریخی است : [ ازجمله ] توجه واهتمام ویژۀ مسلمانان به قرآن با علل وانگیزه های متفاوت :
- بلاغت قرآن
- اظهار علاقۀ شخص پیامبر6به قرآن که بر اهتمام مسلمانان به قرآن افزود .
- برخورداری حافظان وقاریان قرآن از جایگاه ویژه نزد مسلمانان .
دلیل پنجم : اجماع بر این باور که تنها راه اثبات قرآن ، تواتر است ، در حالی که در جمع قرآن در زمان خلفا به بینه اکتفا شده است .
علاوه بر این ، دلایل دیگری نیز برای اثبات این نظریه وجود دارد :
- حدیث ثقلین که حدیثی است از پیامبراسلام6و لفظ«کتاب الله» درآن به کار رفته ، ثابت می کندکه : هنگام رحلت نبی اکرم6 قرآن به صورت مجموعه ای واحد نوشته شده بود واین معنای لفظ کتاب است .
- آیات مربوط به تحدّی که مخالفین را به آوردن ده سوره ویا حتی یک سوره دعوت کرده ، دلالت بر این دارد که قرآن در دسترس مخالفین نیز بوده وسوره های آن کاملاً مشخص ومعین بودند ودر غیر این صورت این تحدّی به امری غیر موجود تعلق می گیرد که محال است .
- در روایتی از علی بن ابراهیم قمی از ابی ابکر خضرمی از ابی عبدالله جعفربن محمدالصادق7 آمده که پیامبر 6به علی7فرمود : یا علی قرآن در صحیفه ها و پارچه ها و اوراق محفوظ و در پشت بستر من است ، آن را بردارید وجمع ونگهداری کنید ؛ آن را ضایع نسازید ، چنان چه یهودونصاری کتاب آسمانی خود را ضایع کردند .علی7آن را در جامه ای زرد رنگ جمع کرده وبرآن مهر زد.
- قرآن خود گواه است كه از همان سالهاى اقامت در مكه و مدتها پيش از هجرت، قرآن نوشته شده و دست به دست مىگشته است. نخستين آيات نازله: « اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ*خَلَقَ الْانسَانَ مِنْ عَلَقٍ*اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ*الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ*عَلَّمَ الْانسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ». اين آيات كاملاً اشتغال خاطر پيامبر را براى حفظ قرآن از طريق تضمين به كتابت بازگو مىكند.
- قرآن در سوره عبس آيات 11 تا 16 گواهى مىدهد كه «كلاََّ إِنهََّا تَذْكِرَهٌ * فَمَن شَاءَ ذَكَرَهُ * فىِ صُحُفٍ مُّكَرَّمَهٍ * مَّرْفُوعَهٍ مُّطَهَّرَهِ * بِأَيْدِى سَفَرَه * كِرَامِ بَرَرَه ». ممكن است بگويند اين¬ها حكايتى از عالم علوى و جهان بالا و نوشته آسمان هاست.
- شهادت صريحترى داريم ؛ در سوره فرقان آيه 5 آمده: « وَ قَالُواْ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِىَ تُمْلىَ عَلَيْهِ بُكْرَهً وَ أَصِيلاً» اين آيات به حدود سالهاى شش و هفت بعثت و همين حدود به هجرت مانده نازل شده، در اينجا اتهامات مخالفان و مشركان بازگو شده كه شايع مىكردند : اين¬ها داستان¬ هاى كهنهاى است كه او مىنويساند و به او املاء مىكنند. در هر صورت، آيه بدان ثبت كتبى اشاره مىكند كه خود مخالفان به رخ مىكشيدند و اشاعه مىدادند.
- اهتمام به قرآن : اهتمام حضرت محمد 6و ساير مسلمانان به كتاب مقدس قرآن چيزى نيست كه قابل ردّ و انكار باشد. محكمترين اساس ديانت اسلامى و معتبرترين منبع احكام و معارف دينى، قرآن است.
- احاديث ختم قرآن : در مورد ختم قرآن، نقل هايى در لابه لاى متون روايى به چشم مىخورد كه به جوانب گوناگونى از موضوع پرداخته است . به عنوان نمونه چند روایت در این مورد ذکر می¬کنیم . پيامبر6مىفرمايد : «اذا ختم العبد القرآن صلّى عليه عند ختمه ستون الف ملك». هنگامى كه بندهاى قرآن را ختم مىكند، شصت هزار فرشته بر او درود مىفرستند. ویا روایت : أنس بن مالك به نقل از حضرت رسول 6گويد: «من علّم ابنه القرآن نظرا غفر له ما تقدم من ذنبه وما تأخر ». هر كس قرائت از روى مصحف را به فرزند خود بياموزد، خداوند گناهان گذشته و آينده او را مورد عفو قرار مىدهد.
- داستان اسلام آوردن عمر يكى از دلائل كتابت قرآن در زمان پيغمبر6 است، عمر در خانه خواهر خود آيات اوائل سوره طه را مي¬خواند و منقلب مي¬شود و به خدمت پيغمبر مي¬رود و ايمان مىآورد (آيات در صحيفهاى نوشته شده بود و آن را از خواهر گرفت و خواند.)
ادله عدم تدوین قرآن در قالب مصحف در زمان پیامبر6
1- روایاتی که از جمع قرآن توسط حضرت علی7 سخن به میان آورده است . روايات فراوانى از شيعه و سنى است كه بر جمع قرآن به دست على بن ابى طالب دلالت مى كند. اگر قرآن به همين ترتيب فعلى در زمان رسول خدا6جمع شده بود، پس چرا على بن ابى طالب7اقدام به جمع آورى نمود؟ چرا پيامبر به على7دستور جمع آورى قرآن پس از رحلت را صادر نمود؟
علامه بلاغى مى گويد:اين كه على7پس از وفات پيامبر، جز براى نماز ردا بر دوش نگرفت تا قرآن را به همان ترتيب نزول و تقدم منسوخ آن بر ناسخ، جمع آورى نمايد امرى معلوم و روشن است . علامه طباطبائى، جمع على7را از مسلمات روايات شيعه مى داند .
2- روایت زید بن ثابت مبنی بر اینکه پیامبر اکرم 6 رحلت فرمود ، در حالی که قرآن در مصحف واحدی جمع نشده بود و…
3- تدريجى بودن نزول قرآن و استمرار نزول وحى تا اواخر حيات پيامبر6بوده كه مانع از جمع قرآن مى شده است و چون همواره انتظار نزول آيات و سوره ها وجود داشته، پيامبر خود اقدام به مرتب نمودن سوره ها ننموده است.
به هر حال ، هر گروهی برای اثبات ادعای خود قائل به ادله ای هستند که در منابع گوناگون قابل مشاهده است . اما آن¬چه که مورد غفلت برخی قرار گرفته است ، دقت در ادله های بیانی و مباحث پیرامون آن است که عالمان آگاه و ریزبین شیعی به آن پرداخته اند و بحثهایی دربارۀ آن ارائه نموده اند.
آیت الله خویی در البیان با بیان دلایلی مشروح ادله های جمع قرآن در زمان خلیفه ها را مطرح کرده و به نقد و بررسی آنها می پردازد و در انتهای بحث نیز به نتیجه گیری می¬پردازد که به صورت مختصر به آن اشاره می نماییم :
1- تناقض أحاديث جمع القرآن.
2- تعارض روايات الجمع.
3- تعارض أحاديث الجمع مع الكتاب.
4- مخالفه أحاديث الجمع مع حكم العقل.
5- مخالفه أحاديث الجمع للاجماع.
6- أحاديث الجمع و التحريف بالزياده.
درخاتمه بحث نیز چنین می¬آورد :
« … أن إسناد جمع القرآن إلى الخلفاء أمر موهوم، مخالف للكتاب، و السنه، و الإجماع، و العقل، فلا يمكن القائل بالتحريف أن يستدل به على دعواه، و لو سلمنا أن جامع القرآن هو أبوبكر في أيام خلافته، فلا ينبغي الشك في أن كيفيه الجمع المذكورة في الروايات المتقدمه مكذوبه، و إن جمع القرآن كان مستنداً إلى التواتر بين المسلمين، غايه الأمر أن الجامع قد دوّن في المصحف ما كان محفوظاً في الصدور على نحو التواتر.
نعم لا شك أن عثمان قد جمع القرآن في زمانه، لا بمعنى أنه جمع الآيات و السور في مصحف، بل بمعنى أنه جمع المسلمين على قراءه إمام واحد، و أحرق المصاحف الأخرى التي تخالف ذلك المصحف، و كتب إلى البلدان أن يحرقوا ما عندهم منها، و نهى المسلمين عن الاختلاف في القراءه، و قد صرح بهذا كثير من أعلام أهل السنه. »
به هر صورت بنابر قول صاحب مجمع البیان به نقل از سید مرتضی علم الهدی [آمده] :
« قرآن در عهد رسول الله 6به صورتی که امروز هست ، تألیف شده بود ، به دلیل آن که : قرآن در آن روز [به صورت یک] درس خوانده می شد ، همه اش را حفظ مىکردند و آن را بر رسول خدا 6 نشان می دادند و بر وی مي خواندند. گروهى چون عبد الله بن مسعود و ابى بن كعب و ديگران چند مرتبه همه قرآن را بر پيامبر 6خواندند. و ختم كردند همه اينها باكمترين تأمّل وتفكرثابت مي¬كندكه قرآن درزمان رسول الله 6جمع شده و كامل بوده نه پراكنده.»
پس شکی نیست که قرآن در زمان خود رسول گرامی 6تدوین گردیده است ، زیرا کافی است ما به اهتمام پیامبر 6در تعلیم کتابت به یارانش توجه کنیم وبه علاوه آن حضرت برای تبلیغ قرآن نمایندگانی را اعزام می داشته است ، به طوری که در یکی از این اعزام ها هفتاد یا چهل نفر از آنان شهید می شوند(حادثه بئرمعونه) واین دلالت بر کثرت حافظان وکاتبان ومبلغان قرآن دارد ، مسلماً در چنین شرایطی چنین اهتمام واعتقادی ، قرآن تدوین وجمع آوری گردیده است .آن چه باید گفت این است که در زمان رسول خدا 6 کل قرآن در یک مصحف وبه طور مرتب ومنسجم در زمان رسول الله 6 صورت نگرفته بود ، بلکه در الواح ومصاحفی جمع آوری شده بود که یک نسخه هم نزد خود پیامبر6 بود .
شمار نویسندگان را بالغ بر چهل نفر دانسته اند . از این گروه علی بن ابی طالب 7 ، زیدبن ثابت ، ابی بن کعب انصاری از شهرتی ببیشتر برخوردارند . چه این که اولین کسی که در مدینه نگارش وحی را برعهده گرفت ، ابی بن کعب بوده که پیش از زید بن ثابت ، به این مهم اشتغال داشت . بنابراين در «يكى كردن مصاحف در عهد عثمان» به او سرپرستى گروه داده شد و هرگاه در مواردى اختلاف پيش مىآمد، با نظر ابىّ، مشكل حل مىشد.
کاتبان وحی ، طبق دستور رسول خدا 6 هر مقداری از قرآن را که می نوشتند ، نسخه ای از آن را در خانۀ آن حضرت قرار می دادند ونسخه ای از آن را نیز نزد خود نگاه می داشتند .
پيغمبر اكرم 6به كاتبانى نياز داشت تا در شئون مختلف از جمله وحى براى او كتابت كنند. بنابراین چه در مكه و چه در مدينه زبدهترين باسوادان را براى كتابت انتخاب فرمود. اولين كسى كه در مكه عهدهداركتابت مخصوصاً كتابت وحى شد ؛ على بن ابى طالب 7بود و تا آخرين روز حيات پيامبر به اين كار ادامه داد. پيامبر 6 نيز اصرار فراوان داشت تا على7، آنچه را نازل مىشود، نوشته و ثبت نمايد تا چيزى از قرآن و وحى آسمانى از على دور نماند. امیر المؤمنین7 به دلیل ملازمت ومراودۀ پیوسته اش با پیامبر اکرم 6در بیشتر مواقع نزول قرآن ، حاضر بوده وعلاوه بر گردآوری قرآن در زمان آن حضرت6کاتب وحی نیز بوده اند .
سليم بن قيس هلالى، كه يكى از تابعين بود، مىگويد: نزد على 7در مسجد كوفه بودم و مردم دور او را گرفته بودند، فرمود: پرسشهاى خود را تا در ميان شما هستم از من دريغ نداريد. درباره كتاب خدا از من بپرسيد، به خدا قسم آيهاى نازل نشد مگرآن كه پيامبرگرامى6آن را بر من مىخواند و تفسير و تأويل آن را به من مىآموخت.
ابن الكوّا، يكى از پرسش كنندگان صحابه على 7 به نام عبد الله بن عمرو يشكرى كه بسيار دانا و دانشمند بود، از وى پرسيد: آنچه نازل مىگرديد و شما حضور نداشتيد، چگونه است؟ على7 فرمود: هنگامى كه به حضورشان مىرسيدم، مىفرمود: يا على7 در غيبت تو آيههايى نازل شد، آنگاه آنها را بر من مىخواند و تأويل آنها را به من تعليم مىفرمود.
زيد بن ثابت در مدينه در همسايگى پيغمبر 6خانه داشت. او نوشتن مىدانست. در ابتداى امر هرگاه پيغمبر 6 نياز به نوشتن داشت و ابى بن كعب حاضر نبود، به دنبال زيد مىفرستاد تا براى او كتابت كند. رفته رفته كتابت او هم رسميت يافت و حتى با دستور پيغمبر 6زبان و نوشتن عبرانى را نيز فرا گرفت تا نامههاى عبرى را براى پيامبر 6بخواند، ترجمه كند و پاسخ بنويسد. زيد بن ثابت بيش از ديگر اصحاب، ملازم پيغمبر 6 براى نوشتن بود و بيشتر نامهنگارى مىكرد.
بنابراين عمدهترين كاتبان وحى، على بن ابى طالب، أبىّ بن كعب و زيد بن ثابت بودند و ديگر كاتبان وحى، در مرتبه بعد قرار داشتند.
ابن ابى الحديد مىگويد: محققان و سيره نويسان نوشتهاند كه كاتبان وحى، على 7و زيد بن ثابت و زيد بن ارقم بودند و حنظلة بن ربيع تميمى و معاويه، نامههاى پيغمبر 6را به سران، نوشتههاى مورد نياز مردم و همچنين ليست اموال و صدقات را مىنوشتند. ابو عبد الله زنجانى تا بيش از چهل تن را جزء كاتبان وحى شمرده است ، كه ظاهراً هنگام ضرورت از وجود آنها استفاده مىشده است.
به بیان دیگر ، باید بگوییم که برخى از نويسندگان گمان كرده اند، كسانى كه مى گويند قرآن پس از رحلت به صورت «مصحف» درآمده به كتابت و نگارش قرآن در زمان حيات پيامبر اكرم6 عقيده ندارند ، در حالى كه اين گونه نيست ؛ زيرا ، اصل كتابت و تنظيم آيه هاى قرآن، بى هيچ ترديدى قبل از رحلت صورت پذيرفته و كسى منكر اين مطلب نيست. تفاوت اين دو قول تنها در اين است كه عده اى معتقدند قرآن به همين صورت كه فعلاً وجود دارد، تمام آن در زمان رسول خدا6نوشته شده و به صورت «مصحف » مرتب گشته است. گروهى ديگر معتقدند گرچه قرآن در زمان رسول خدا6 نوشته شده و آيات آن نيز در هر سوره مرتب گشته، ولى تنظيم و ترتيب سوره ها به صورت «مصحف » درآمدن و ميان دوجلد قرار گرفتن، پس از رحلت انجام گرفته است.
بنابراين اختلاف موجود ميان دو نظريه را مى توان با اين سؤال مطرح نمود: آيا تنظيم قرآن به صورت «مصحف » قبل از رحلت يا پس از رحلت انجام گرفته است؟
البته ، بعد از ذکرمطالب بالا ، به خوبى در مى يابيم كه هيچ اختلاف ريشه اى و اساسى در مسأله تدوين و نگارش قرآن وجود ندارد و ملتزم شدن به هر يك از اين دو نظريه به هيچ وجه به اهتمام و عنايت پيامبر6 و مسلمانان به قرآن لطمه اى وارد نمى سازد.
بنابراین ، روايات مذكور در مورد جمع قرآن ، بىاساس و از نظر شيعه پذيرفته شده نيست . حديث احرف سبعه هم كه مهمترين منشأ شبهات مستشرقان است، پذيرفتنى نيست و استناد آن نيز به پيامبر 6 نه معقول است، زيرا چگونه ممكن است كه كتاب جاويدان مسلمين، نص ثابت و پايدارى نداشته باشد و تزلزل و اضطراب در او راه يابد؟ و نه دليلى بر نزولهاى هفتگانه و در صورت تفسير كثرت از عدد سبعه بر نزولهاى فراوان، وجود دارد. بلكه نص قرآن ثابت و پايدار است و اعجاز قرآن، بر متن ثابت و قطعى استوار است.
ابن ابى داود از طريق محمد بن سيرين نقل ميكند «لمّا توفّى النبىّ 6و سلّم اقسم علىّ ان لا يرتدى برداء الّا لجمعة حتّى يجمعالقرآن فى مصحف ففعل …» . چون پيغمبر 6از اين جهان رحلت فرمود ؛ على7 سوگند خورد كه رداء بر دوش نگيرد ؛ مگر براى نماز جمعه تا آن كه قرآن را در يك مصحف جمع كند و چنين كرد.
اگر قرآن در زمان پيغمبر نوشته نشده بود امكان نداشت على در مدّتى كوتاه به جمع قرآن موفق گردد. و به علاوه آنچه در همه روايات وارده، آمده لغت «جمع» بكار رفته و از اين لغت معلوم مي¬ شود كتابت قبلاً انجام گرفته كه ديگران به جمع آن مشغول شدهاند.
بنابراين مسلماً قرآن در زمان پيغمبر نوشته شده است از اين جهت، قول مستشرقين از جمله آرتور جفرى را بىاساس ميدانيم .چرا که اقدام عثمان نه بدان معنى است كه اوراق پراكنده را در يك جا جمع نموده باشد و يا آن كه از سينههاى افراد به كمك حافظه آنها با شهادت دو عادل بر روى الواح منتقل كرده باشد. بلكه مقصود از اقدام عثمان در جمعآورى، رفع اختلافات در قرائات بوده است به طوري كه قرطبى تصريح مي-كند : «انّ عثمان رضى اللّه عنه لم يقصد بما صنع جمع الناس على تأليف المصحف و انّما فعل ذلك عثمان لانّ النّاس اختلفوا فى القرائات بسبب تفرّق الصّحابه فى البلدان و اشتدّ الامر فى ذلك و عظم اختلافهم و تشبّثهم.»
عثمان مقصودش از عملى كه انجام داد نوشتن مصحف نبود بلكه چون مردم در قرائات اختلاف بسيار داشتند و دامنه اختلاف بالا گرفته بود اقدامش منحصرا براى رفع اختلاف انجام گرفت.
آية اللّه خوئى معتقد است که بدون شك عثمان قرآن را در زمان خود جمع كرد ، ولى نه بدان معنى كه آيات و سور را در يك مصحف جمع كرده باشد. بلكه بدين معنى كه مسلمانان را بر يك قرائت جمع و متحد نمود و قرآن هاى ديگر را سوزاند و مسلمين را از اختلافات در قرائات بازداشت و بسيارى از علماى اهل سنّت بدين مضمون تصريح نمودهاند . حتى اگر خود حضرت 6به دست خود چيزى نمىنوشته است، مىتوانسته است آنچه را كه مىخواهد به دست كاتبان بنويساند. مسلّم است كه او در اواخر عمرش كاتبانى در استخدام داشته است. حتى احاديثى هست حاكى از اينكه براى كتابت وحى كاتبانى استخدام شده بودند. گزارش مربوط به نخستين جمعو تدوين قرآن پس از رحلت حضرت رسول 6توسط زيد بن ثابت نیزحاكى از آن است كه نسخهاى مكتوب از قرآن كه بر روى قطعات پاپيروس و ساير مواد نوشته شده بوده، وجود داشته است. نتيجه و حاصل كار زيد جمع و تدوين قرآن بر روى صحف بوده است و اين مصحف در اختيار حفصه قرار گرفته بوده است. بدينسان محتمل است كه بخش اعظم قرآن بهصورتى در طى حيات خود پيامبر 6نوشته و ثبت و ضبط شده بوده است. حتى ممكن است كه چند نسخه از بخشهايى از آن در دست اشخاص مختلف بوده باشد.
با ذکر این دلایل ودلایل زیادی که از حوصلۀ بحث ما خارج است ، می¬توان گفت : محققان بر اساس پژوهشهاى جديد و مستند به دلايل و قراين و نكات تاريخى در اصل جمع شدن قرآن در عهد پيامبر 6ترديد ندارند . با تأكيد و ترغيب پيامبر 6همه آيههاى نازل شده كتابت و جمع مىشد و مجموعه آيهها و سورهها مشخص بود و به نظر غالب عالمان اسلامى، از مفسران و فقيهان و قرآن پژوهان، قرآن به صورت كنونى و با همين ترتيب و ساختار در زمان پيامبر اكرم شكل گرفته است ،بعضى از كسانى كه اين رأى را دادهاند، عبارتاند از: ابو القاسم عبد الحى بن احمد بلخى خراسانى ، ابو بكر انبارى، سيد مرتضى علم الهدى ، حاكم جشمى زرزور، محمود بن حمزه كرمانى، فضل بن حسن طبرسى ، سيد بن طاووس ، سيد عبد الحسين شرف الدين ، آيت اللّه حاج آقا حسين طباطبايى بروجردى و آيت اللّه خوئى.
نتیجه گیری :
با در نظر گرفتن تمامی جوانب و با توجه به این نکته که قرآن از هرگونه تحریفی مصون است و دست ناپاکان از دست درازی به آن کوتاه است و با توجه به معنای لغوی و اصطلاحی «جمع قرآن و مصحف» و ادلۀ بیان شده صاحب نظران حیطۀ علوم قرآنی ، نظریۀ مطرح شدۀ آرتور جفری در مورد عدم جمع قرآن در زمان پیامبر 6پذیرفته شده نیست و حتی اگر بگوییم که قرآن در زمان خلفا جمع آوری شده ، این بدین معنا نیست که در مورد جمع قرآن در زمان پیامبر کوتاهی صورت گرفته است . بلکه بدین معناست که در زمان پیامبر6 جمع قرآن صورت گرفته ولی به صورتی که در میان یک جلد قرار داده شده باشد ، نبود و خلفا و در رأس آن ها عثمان برای جلوگیری از اختلاف قرائات ، دست به این کار زد ونه این که اصل جمع آوری قرآن از سوی او انجام گرفته باشد .
بنابراین عثمان اختلاف قرائات را از بین برد ؛ یعنی جمع قرائات گوناگون در ذیل یک قرائت واحد را انجام داد . این دلیل و تمامی ادله های مطرح شده در متن ، نظریه آرتور جفری را رد می کند .
منابع :
1. قرآن کریم .
2. انواری جعفر ، قرآن در آینۀ تاریخ ، انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی ، قم ، 1390ش.
3. بل ريچارد و بهاء الدين خرمشاهى، در آمدى بر تاريخ قرآن،ج1 ،نشرمركز ترجمه قرآن ، قم ،چاپ اوّل، 1382ش .
4. بیدگلی محمدتقی دیاری ، درآمدی برتاریخ علوم قرآنی ، انتشارات دانشگاه قم ، چاپ اول ، بهار1385ش
5. جفرى آرتور ، واژه هاى دخيل در قرآن ، ترجمه فريدون بدرهاى ، انتشارات توس ،تهران ، چاپ دوم، 1386ش .
6. جوان آراسته حسين ، درسنامه علوم قرآنى، ويرايش دوم ، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم ، 1378ش .
7. خوئى سيد ابو القاسم ، البيان في تفسير القرآن ، موسسة احياء آثار الامام الخوئى ، قم ، بى تا ، بىنا.
8. راميار محمود ، تاريخ قرآن ، نشرامير كبير، تهران ، چاپ سوم ، 1369 ش .
9. رحمتیمحمدكاظم ، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جفری آرتور»، شماره 4741
10. زركشىمحمد بن عبد الله ،البرهان في علوم القرآن، ج1، دار المعرفه ، بيروت ، چاپ: اوّل،1410 / 1990.
11. زمانی محمد حسن ، مستشرقان وقرآن (نقد وبررسی آراء مستشرقان درباره قرآن ) ،مؤسسه بوستان کتاب ، قم ، چاپ سوم ، 1388 ش.
12. شاهين عبد الصبور و سيد حسين سيدى ، تاريخ قرآن ، به نشر ،مشهد ،چاپ اوّل،1382ش .
13. طالقانى سيد عبد الوهاب ، علوم قرآن و فهرست منابع ، ناشر دارالقرآن الكريم ، قم ، بىنا ، 1361ش.
14. عسكرى علامه سيد مرتضى ، مصحف در روايات و اخبار، نرم افزار مکتب الشامله .
15. فقهى زاده عبد الهادى ، پژوهشى در نظم قرآن ، نشر جهاد دانشگاهى، تهران ، چاپ اوّل،1374ش.
16. کریمی مرزبان ، مباحثی از تاریخ علوم ومعارف قرآن ،انتشارات اندیشه اسلامی ،تهران ، چاپ اول ، 1389ش .
17. معرفت محمد هادى ، تاريخ قرآن، نشرسمت ، تهران ،چاپ پنجم، 1382
18. مظلومى رجبعلى ، پژوهشى پيرامون آخرين كتاب الهى، نشر آفاق، تهران ، چاپ دوم، 1403قمری
19. مهدوى راد محمد على ،آفاق تفسير مقالات و مقولاتى در تفسير پژوهى، نشر هستى نما ، تهران ، چاپ اوّل،1382
20. نويسنده مترجمان ،ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن ، ج1، انتشارات فراهانى،تهران، 1360 ش.
بسمه تعالی
عنوان مقاله
نقد و بررسی نظریۀ جمع قرآن از دیدگاه آرتور جفری
پژوهشگر: رقیه ضیافر
چکیده :
«نقد و بررسی نظریۀ جمع قرآن از دیدگاه آرتور جفری » ، عنوان بحثی است که به نقد نظریۀ جمع قرآن آرتور جفری اشاره می کند ، که پیشینه اصلی نقد نظریات صاحب نظران سایر ملل ، به زمان گسترش اسلام به ممالک دیگر و فتوحات مسلمانان در عصر خلفا و ورود مبانی تفکری آن ها به سرزمین های اسلامی و … برمی¬گردد . آرتور جفری معتقد است که قرآن در زمان پیامبر جمع آوری نشده است وبرای این سخن خود استناد به مباحثی می کند که با دقت نظر بیش¬تر در آن ¬ها ، می¬توان نادرستی قول او را دریافت . با نقد وبررسی افرادی چون آرتور جفری ، از یک طرف ، مبانی نظری این افراد روشن می¬گردد و از طرف دیگر ، نادرستی ادعای آن¬ها را اثبات می¬شود که در این پژوهش ، به این امر پرداخته شده است . برای جواب گویی بهتر و بیش¬تر در این زمینه ،منابع موجود در علوم قرآنی کارساز است . بنابراین آگاهی کامل از این منابع ، در رفع شبهات مطرح شده از سوی مستشرقان یاری کننده و جوابگوی سؤالات «آیا در زمان پیامبراکرم 6با آن همه تأکید حضرت 6به فراگیری قرآن و اهمیت آن و… این عمل انجام نشده است ؟» است .
کلید واژه : آرتور جفری ، جمع قرآن ، مستشرقان ، مصحف و….
آرتور جفری یکی از مستشرقان و پژوهشگران غربی است که پیرامون مباحث اسلامی به تحقیق پرداخته است . او در زمینۀ علوم قرآنی نیز ضمن انجام تحقیقات ، نظریاتی را ارائه داده است که توجه به این نظریات و بررسی آن ها ضروری به نظر می¬رسد. نقد وبررسی نظریات آرتور جفری را می¬توان از دریچۀ علومی هم-چون تاریخ ، جامعه شناسی ، حدیث ، تفسیر و… انجام داد . از بعد تاریخی ، در نگرش تاریخی به دین و حوادث تأثیرگذار درگسترش دین مورد توجه قرار می گیرد و در علم جامعه شناسی ، توجه او به نگرشهای افراد مختلف ، با عقاید گوناگون مورد نظر است . در علم حدیث ، مرجع نظریات او در زمینه هایی چون صحیح یا موثق بودن و…. احادیث نقد وبررسی می¬شود و در علم تفسیر، منابع او در ارجاعاتش باید مد نظر باشد و…. اما آن¬چه ما به دنبال آن هستیم ، بررسی و نقد نظریۀ او در مورد «جمع قرآن» در حیطۀ علوم قرآنی است .
با در نظر گرفتن نظریه او در این مورد ، قرآنی که معجزۀ جاویدان اسلام است ، از تحریف مصون نمی ماند و ادعای تحریف در قرآن قوت پیدا می¬کند . در حالی که فرض ما بر این است که قرآن مصون از هرگونه تحریفی است و جایگاه آن در نزد پیامبر اکرم6 وائمّۀ معصومین:و اهمیت دادن این بزرگواران به حفظ قرآن و تأکید بر مبانی عمیق وحیانی و الگو پذیری از آیات آن ، این شبهه را از ذهن های آلوده و نا آگاه می¬زداید .
تحقیق در راستای نظریات پژوهشگران غیر مسلمان ونقد مبانی عقیدتی ونظری آن ها با استفاده از مبانی دینی اسلام ، از زمان گسترش اسلام به ممالک دیگر و فتوحات مسلمانان در عصر خلفا ، صورت گرفته است . اما نبایدتأثیر پذیری متقابل علوم غربی و علوم اسلامی را نسبت به یکدیگر و به چالش کشیده شدن مبانی تفکری پژوهشگران را فراموش نمائیم .
با در نظر گرفتن نظریه او که «جمع قرآن در زمان خلفا صورت گرفته است. » این سؤال برای ما مطرح می¬گردد که آیا در زمان پیامبراکرم 6با آن همه تأکید حضرت 6به فراگیری قرآن و اهمیت آن و… این عمل انجام نشده است ؟
آرتور جفری
آرتورجفری « Artor Jefri » خاورشناس و قرآنپژوهی است که به احتمال قوی در 1892 به دنیا آمده است . وی كشیش كلیسای مِتُدیست شد و در دانشگاه مِلبورن به تحصیل پرداخت. خدمت سربازیاش را در جنگ جهانی اول (1914ـ 1918) در هند گذراند و همزمان در آنجا به تدریس در كالج مسیحی شهر مدراس مشغول شد. در 1300 ش/ 1921، مركز مطالعات زبان وابسته به هیئت تبشیری امریكایی در قاهره توسعه یافت و با عنوان مدرسه مطالعات شرقی ، زیرنظر دانشگاه امریكایی قاهره، به فعالیت پرداخت. چارلز واتسون، رئیس این دانشگاه، جفری را به همكاری با این نهاد تازه تأسیس دعوت كرد و این امر به اقامت جفری در قاهره انجامید .
جفری تحصیلات خود را در دانشگاه ادینبورو ادامه داد و در1308ش/ 1929 موفق به اخذ درجه دكتری شد. او در1317ش/1938 قاهره را ترك كرد و بقیه عمرخود را دركلمبیا، در سمت رئیس و استاد دانشكده زبانهای خاورمیانه و خاورنزدیك در دانشگاه كلمبیا، سپری نمود . وی در10 مرداد1338/2 اوت 1959 درگذشت.
پژوهشهای جفری را، بر اساس موضوع، میتوان به چهار دسته كلی تقسیم كرد : پژوهشهای قرآنی، مطالعاتی درباره سیره پیامبر اسلام، مقالاتی درباره رابطه اسلام و مسیحیت، و ترجمه متون اسلامی به انگلیسی. ظاهراً علاقهمندی جفری به مطالعات قرآنی به سبب معاشرت وی با گوتهلف برگشترسربوده است.
در 1306 ش/ 1927، برگشترسر و جفری تصمیم به چاپ قرآن گرفتند، حاوی تمام قرائات. به این منظور به گردآوری و بررسی نسخههای كهن قرآن و جستجو دركتابهای معتبر قرائات و استخراج قرائات گوناگون قرآنی پرداختند. مرگ برگشترسر در 1312 ش/ 1933، به انجام رسیدن این طرح را متوقف نمود.
مقالاتی كه جفری در این دوره و با چنین هدفی تألیف كرده است، عبارتاند از: «قرائات ابنمِقْسَم» ، «قرائات زیدبن علی» و «چند قرائت دیگر زیدبن علی» . وی در این مقالات به گردآوری برخی قرائات پرداخته است.
از مسائل مورد علاقه خاورشناسان این دوره، گردآوری روایات و اخبار تاریخی مدعی نقصان قرآن بود، چنانكه نولدكه گزارشهایی از این دست را جمع كرده است. یكی از متون موردتوجه آنان در این باره، كتاب فضائل القرآن ِابوعبید قاسم بن سلاّم هروی (متوفی 224) است. اوتو پرتسل جفری را با نسخه خطی این كتاب در كتابخانه برلین آشنا كرد و جفری بخشی از این كتاب را با عنوان «بابُ ما رُفِعَ مِنَ الْقُرآن بَعدَ نُزولِه و لَمْ یثْبُت فی المَصاحِفِ» به انگلیسی ترجمه نمود . درادامه چنین رویكردی، او مقاله «متنی متفاوت از سوره فاتحه» را نگاشت و ادعا كردكه سوره فاتحه در ابتدا جزو قرآن نبوده و تنها به عنوان دعایی به هنگام تلاوت قرآن خوانده میشده، اما بعدها جزئی از قرآن تلقی شده است. در این مقاله، جفری متنی مشابه سوره فاتحه را به نقل از كتاب تذكرة الائمه محمد باقر بن محمد تقی لاهیجی، با انتساب نادرست آن به محمدباقر مجلسی و منبعی كه هویت آن را به نحو دقیق بیان نكرده، آورده است. با آنكه سستی عبارات این متن عربی كاملاً واضح است، جفری هیچ اشارهای به این مطلب نكرده است.
از جمله مهم ترین آثار قرآن شناسی جفری می توان به موارد زیر اشاره نمود :
1- واژه های دخیل در قرآن
این کتاب در سال 1938 به نام « the forign Vocabulary of the Quran » چاپ شده بود ، توسط دکتر فریدون بدره ای به فارسی ترجمه و سال 1372 منتشر شد.
جفری در این کتاب با شمارش 375 واژه غیر عربی در آیات قرآن ، اشاره به فقر لغت عرب ونیازمندی پیامبر اسلام 6 به وام گیری از دیگر زبان ها نموده وآن را موجب سر در گمی صحابه شمرده است .
این كتاب نیز حاصل نگرش خاص خاورشناسان به قرآن است. آنان اغلب با همان رویكرد نقد تاریخی متون مذهبی یهودیت و مسیحیت و با این تلقی كه كتب وحیانی، در فرآیندی تاریخی تدوین شده است، قرآن را بررسی كردهاند. در پی چنین رویكردی، این پرسش برای آنان مطرح شده كه مطالب موجود در قرآن، اعم از اطلاعات یهودی و مسیحی، روایات عهدین و مطالب مشابه در ادبیات مسیحیت و یهودیت از كجا آمده و تا چه حد متأثر از فرهنگ یهودی یا مسیحی بوده است توجه خاورشناسان به موضوع واژههای دخیل از اواخر قرن سیزدهم/ نوزدهم آغاز شد و تحقیقات اولیه را در این زمینه، فرانكل، دوورژاك ، مینگانا و هوروویتس انجام دادند. اهمیت كتاب جفری در مقایسه با تحقیقات پیش از خود، در بهرهگیری كاملتر از منابع و جامعیت آن در زمان تألیف است، هر چند با توجه به پژوهشها و یافتههای اخیر، به نظر میرسد كه كتاب جفری نیاز به بازنگری جدّی دارد . جفری در مقدمه مفصّل خود بر این كتاب، سیری از پیدایش این بحث را به همراه آرای عالمان مسلمان در این باره آورده است.
2- تصحیح و چاپ و نشر کتاب المصاحف تألیف سجستانی برای اولین بار . او سپس ضمیمه ای را بر آن کتاب تألیف و همراه آن چاپ نمود ، که مجموعه درس های قرآن شناسی وی برای دانشجویانش بوده است .
جفری در این فعالیت ، كتاب المَصاحِف ابوبكر عبداللّهبن سلیمان سجستانی را تصحیح و با مطالبی در باره مَصاحِف كهن مندرج درمتون تفسیری، در رساله منابعی برای تاریخ قرآن چاپ كرد.او منابعی را كه در بازسازی مصاحف كهن از آن ها استفاده نموده، معرفی كرده است. در ادامه، وی به بررسی مصحف سمرقند، كه به مصحفی از عهد عثمان شهرت دارد، پرداخت و موارد اختلاف كتابت این نسخه را با مصحف عثمان بر شمرد.
جفری در حوزه تحقیق متون كهن اسلامی، علاوه بر كتاب المصاحف ، مقدمه تفسیر المبانی فی نظم المعانی را كه متعلق به مؤلفی ناشناخته در قرن پنجم است، همراه با مقدمه تفسیر ابنعَطیه (متوفی 546)، المحرّر الوجیز، در مجموعهای با نام مقدمتان فی علوم القرآن (قاهره 1333 ش/ 1954) به چاپ رساند. او مؤلف تفسیر المبانی را فردی اندلسی دانسته ، در حالیكه مؤلف این اثر از علمای كَرّامی نیشابور و احتمالاً ابومحمدحامدبن احمدبن جعفربن بسطام طَحیری بوده است. این كتاب موردتوجه برخی قرآنپژوهان غربی بوده است و حتی قبل از چاپ، نولدكه و شاگردانش از نسخه خطی آن برای تألیف تاریخ قرآن استفاده كردهاند. عبداللّه اسماعیل صاوی با تصحیح برخی اشكالات جفری، این كتاب را در 1351 ش/ 1972 به چاپ رساند.
از دیگر مقالات قرآنی جفری است : «وضع فعلی مطالعات قرآنی» ، «قرآن به مثابه كتاب آسمانی» ،«تاریخ متن قرآن» ودو مقاله درباره تفسیر الهدایه و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن ، نوشته عالم مصری، محمد ابوزید.
جفری در حوزه مطالعات سیره، چند مقاله در باره زندگانی پیامبر با عناوین «آیا محمد6 از كودكی پیامبر بود ؟» ، «تأملی در تاریخی بودن پیامبر اسلام» و«مسیحیان در مكه» و همچنین كتابی با نام «اسلام، محمد و دین او» نوشته است. او درباره رابطه اسلام و مسیحیت سه مقاله با عناوینِ «كتاب گرگوری تاتئو برضد مسلمانان» ، «مجموعهای ازكتابها وجزوات نقد مسیحیت مورداستفاده مسلمانان قاهره» و «ادبیات نقد مسیحیت» نوشت.
در حوزه ترجمه متون، وی ترجمه كتاب شجره الكون ابنعربی را در دو مقاله به چاپ رساند كه بعدها متن كامل این ترجمه در1341 ش/1962 درلاهور به صورت كتاب منتشرشد. كتاب مهم او دراین حوزه «گزیدهای در باره اسلام« است كه مجموعهای متنوع از فرهنگ و معارف اسلامی شامل قرآن، حدیث، فقه، سیره، كلام و تصوف است.
درسالهای اخیر، برخی از مقالات جفری تجدیدچاپ شده است. رودی پارت دركتاب قرآن ،كه حاوی مقالات قرآنی خاورشناسان است، مقاله «پیشرفت درمطالعه قرآن» وی را به چاپ رسانده است. برخی از پژوهش های وی نیز دركتاب خاستگاه های قرآن نوشته فردی با نام مستعار ابنوراق آمده است. جفری برای د . اسلام (چاپ دوم)، مقالههای آیه(Aya )، آزر(Azar)، ایوب (Ayyub)وعصا (Asa) را تألیف كرده است.
جفری از جمله مستشرقانی است که قائل به این نکته است که : «جمعآورى قرآن را در زمان پيامبر 6صورت نگرفته است . » او برای بیان این مسئله به روایاتی استناد می کند که به جمع آوری قرآن در زمان عثمان وخلیفه های دیگر قائل هستند . در واقع او نیز مانند سایر مستشرقان برای ارائه دادن این نظریه به بررسی کامل تاریخ اسلام نپرداخته است و اگر هم این مراجعه و مطالعه را داشته باشد در بیان نظریه خویش آن را پنهان می نماید .
در یک بیان واضح وآشکار ؛ می توان ادعا نمود : ديدگاه مستشرقانی، مانند گلدزيهر و رژى بلاشر و آرتور جفرى و در رأس آنان ، نولدكه و ديگران مانند بروكلمان و بوهل و … كه در مورد قرآن اظهار نظر كردهاند، عمدتاً بر رواياتى استوار است كه جمعآورى قرآن را در زمان پيامبر 6 نمىدانند.طبق اين اخبار، قرآن، در زمان عثمان، جمعآورى شد و مسلمين هم مجاز بودند قرآن را بر هر قرائتى و با هر حرفى بخوانند. زيرا قرآن بر هفت حرف نازل شده بود و تبديل كلمات مترادف و هم معنا به يكديگر امرى مجاز شمرده مىشود.
آرتور جفرى مدعى است كتابت و جمع قرآن در عهد پيغمبر، مورد قبول مستشرقين نیست واقدام عثمان در جمعآورى قرآن مورد تأييد مسلمين است . دربارۀ ادّعای او ، چنین بیان شده است :
«و هذا الرّأى لا يقبله المستشرقون لانّه يخالف ما جاء فى احاديث اخرى انّه قبض 6 و لم يجمع القرآن فى شىء، و هذا ما يطابق ما روى من خوف عمر بن الخطّاب و ابى بكر الصّديق لمّا استحرّ القتل بالقرّاء يوم اليمامه و قالا انّ القتل استحرّ فى قراء القرآن و نخشى ان يستحرّ القتل بالقرّاء فى المواطن كلّها فيذهب قرآن كثير و يتبيّن من هذا انّ سبب الخوف هو قتل القرّاء الّذين كانوا قد حفظوا القرآن و لو كان القرآن قد جمع و كتب، لما كانت هناك علّه لخوفها.»
اين رأى مورد قبول مستشرقين نيست چون با روايات، مخالف است . پيغمبر 6چون قبض روح شد، قرآن جمع نشده بود و اين موضوع برابر روايتى است كه عمر بن خطّاب و ابوبكر از شنيدن كشته شدن قرّاء به وحشت افتادند و گفتند چون كشتار قاريان قرآن اوج گرفته است مي¬ترسيم كه قاريان همه بلاد كشته شوند و قسمت اعظم قرآن از بين برود و از اين روايت معلوم مي¬شود كه علّت ترس آنها، كشته شدن قاريانى بوده كه قرآن را حفظ داشتهاند و اگر قرآن نوشته شده بود و جمعآورى آن مسلّم بود، ترسى وجود نداشت و علّتى براى وحشت آنان وجود نداشت .
یافتن منبع اصلی اختلاف آراء در این زمینه ، راهنمای خوبی در رسیدن به جواب اصلی است . در این بحث، آن¬چه سبب خلط نظریات گردیده است ، عدم توجه دقیق به واژگان «جمع» و«مصحف» است که در مباحث جمع قرآن مطرح می گردد .
بنابراین ، قبل از بیان بحث اصلی به موارد استعمال این دو واژه اشاره ای خواهیم داشت .
واژۀ «جمع قرآن» :
اين واژه در اسناد تاريخى به معناى واحدى به كار نرفته است و دارای استعمالات مختلفی است که آن را بیان می کنیم :
1. «جمع قرآن» به معناى حفظ قرآن است. در صدر اسلام حافظان قرآن را «جماع قرآن » نيز مى ناميدند ؛ بدين جهت كه آنان قرآن را در سينه خود جمع نموده بودند. زرقانى در مقايسه كتابت و حفظ قرآن تعبير زيبايى دارد ؛ يعنى اولى را جمع در سطور و دومى را جمع در صدور مى خواند.
2. «جمع قرآن» به معناى كتابت و نگارش قرآن، به گونه اى كه آيات در هر سوره منظم شده باشند، ولى ترتيب وتنظيم سوره ها، صورت نگرفته باشد. در اين معنا، تمام قرآن جمع آورى شده ، ولى به صورت مصحف كه ميان دو جلد قرار گيرد درنيامده است.
3. «جمع قرآن» يعنى مجموعۀ آيات و سوره هاى قرآن كريم در يك جا مرتب و منظم شده و قرآن به صورت «مصحف» درآمده است.
4. «جمع قرآن» يعنى جمع آورى همه قرائت ها و تنظيم قرآن به يك قرائت .
«جمع» به معناى اول و دوم، قطعاً در زمان حيات پيامبر اكرم6 تحقق يافته است و هيچ كس در آن ترديدى ندارد.
«جمع قرآن» يعنى چه؟
«جمع قرآن» بنا به اصطلاح قرآن : « إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ ». جمعه حفظه ؛ جماع القرآن حفّاظه.
«جمع قرآن» بنا به استعمالى كه در صدر اسلام داشت شامل موارد زیر می¬گردد :
- كتابت و ضبط قرآن، و گردآورى آيات، در زمان پيغمبر6؛
- تنظيم و تدوين قرآن بوسيله امير7به نحو خاصّ ؛
- تدوين مصحف نمونه و قانونى ، به وسيلۀ مجمع قرآن ، در عصر عثمان.
سيوطى از قول حاكم در مستدرك در این باره مىنويسد : قرآن سه مرتبه جمع گرديد ؛ اوّل در زمان پيغمبر 6 سپس از قول زيد بن ثابت مي¬گويد: ما در حضور پيغمبر بوديم و قرآن را از رقاع تأليف و جمع مي¬نموديم . دوّم ؛ در زمان ابوبكر و سوّم ؛ در زمان عثمان.
البته در این باره تقسیم بندی دیگری نیز وجود دارد که به شرح ذیل است :
جمع قرآن، به خود، سه دوره ديده است:
- دوره جمع سورهها و آيات، كه به وحى خدا به رسول، و برحسب تدريج، و اختلاف حوادث و اسباب نزول، فرود آمده است.
- دوره ترتيب مواد و سورههاى قرآنى، كه پس از وفات پيغمبر6 به وسيله امير 7و زيد بن ثابت و ديگران صورت گرفت.
- دوره اختلاف قرائتها، و اختيار برگزيده الحان،و بهترين لهجهها، كه به تدوين مصحف قانونى انجاميد.
نکتۀ قابل توجه دیگر در این زمینه ، در نظر گرفتن فرق میان «جمع» و« تدوين» است .وقتى كه مأخذ كار گردآورى، نوشتهها و مصحف¬هاى مختلف باشد، آن گرد آمده را «تدوين» گويند. ولى وقتى كه مأخذ كار گردآورى، محفوظات ذهنى، و گاه قطعات ثبت شده بر كتف و چوب و پوست و كاغذ پاره و غير آن باشد، گرد آمده را «جمع» نامند. قرآن در زمان رسول خدا6، هم جمع شد و هم تدوين گرديد؛ و مصحف¬ها به وجود آمدند.
واژۀ «مصحف» :
1- مصحف درلغت :
در زبان عرب ، به چيزى كه در آن مى نويسند صحيفه و جمع آن را، صحائف ، صحف و صحف گويند. و صحف و مصحف را، الجامع بين الدفتين يعنى مجموعه ميان دو جلد، نامند.
در تفسير دفتين گفته اند : الدفه : جنب و پهلو و صفحه هر چيز است . پوست كشيده شده بر دو روى طبل را كه بر آن مى كوبند نيز، دفتا الطبل يعنى جلدهاى دو طرف طبل ناميده اندو از اين رو، جلد اول و آخر كتاب را نيز دفتا المصحف يعنى دو جلد دربردارنده صفحات كتاب مى نامند، و هر گاه مى گويند : حفظ مابين الدفتين مقصودشان اين است كه ، كتاب در ميان دو جلد آن محفوظ است .
بنابراين؛ مصحف نام كتاب جلد شده است. زيرا، اگر صحيفه همان است كه در آن مى نويسند و جمع آن صحف ، مصحف نيز، جامع و دربردارنده صحفى است كه در ميان دو جلد است . پس ، مصحف در كلام عرب به معناى كتاب جلد شده در زبان فارسى است ، چه قرآن باشد و چه غير قرآن .
2- مصحف در اصطلاح :
- صحابه : واژه مصحف در روايات جمع قرآن تا زمان عثمان ، به همان لغوى به كار رفته است .
بخارى روايتى را از انس نقل می¬کند که : هنگامى كه عثمان تصميم به جمع قرآن گرفت او را نزد حفصه فرستاد كه صحف و نوشته ها را نزد ما بفرست تا مصاحف را از روى آنها نسخه بردارى كنيم و سپس به تو باز گردانيم ….
بديهى است كه واژه صحف و مصاحف در اين روايت ، به همان لغوى يعنى : نوشته ها و كتاب هاى جلد شده ، آمده است .
- روايات امامان اهل بيت : : مصحف در روايات اهل بيت : نيز، به همان معناى لغوى مكتب خلفاست . كلينى در كافى باب «قراءه القرآن فى المصحف» روايت كند كه : امام صادق 7 فرمود : « من قرأ القرآن فى المصحف متع ببصره ، و خفف عن والديه ، و ان كانا كافرين » . هر كس قرآن را در مصحف تلاوت كند، ديدگانش را بهره مند و پدر و مادرش را ؛ اگر چه كافر باشند ؛ سبك بار گرداند.
يعنى ؛ مصحف در گفتگوها و محاورات صدر اسلام در همان معناى لغوى استعمال شده ، و پس از آن ، در دوره هاى بعد، قرآن مدون جلد شده به مصحف شهرت يافته است .
- اخبار مكتب خلفا : در مكتب خلفا كتاب هاى ديگرى جز قرآن را نيز، مصحف ناميده اند .
- شهرت واژه مصحف در نوشته هاى جلد شده : استعمال واژه مصحف در آنچه نوشته و جلد شده ، يعنى كتاب مجلد، در نزد علما و پژوهشگران مكتب خلفا .
- مصحف در اصطلاح امت هاى گذشته و نام گذارى كتب دينى سابق به مصحف.
بنابراین مصحف ، اسم عامی برای نوشته های جلد شده است و ناميدن قرآن به مصحف تنها بعد از آن دوران شهرت يافته ، و در آن هنگام نيز، اين نامگذارى منحصر به قرآن نبوده ، بلكه در هر دو مكتب خلفا و اهل بيت :كتاب¬هاى ديگرى به اين نام بوده است كه يكى ازآن¬ها مصحف فاطمه3دخت رسول خدا 6 است.
جفرى بيان مىكند كه :
«نبشتههاى يافت شده در عربستان جنوبى از اصل واژه «صحف» خبر مىدهند كه در حبشى به معناى «نوشتن» كاربردى عام داشته است از اين رو مىتوانسته در اطلاق بر وحى آسمانى استعمال شده باشد.»
آرتور جفرى درذیل واژۀ «صحف» در کتاب «واژههاى دخيل در قرآن مجيد» می نویسد :
«جمع صحيفه ، صفحهاى از نوشته، پچينى از نوشته. يكى از اصطلاحات فنى است كه با مفهوم كتابهاى آسمانى در نزد حضرت محمد 6ارتباط دارد. همه آياتى كه اين واژه در آنها آمده است به استثناى آيه 2 از سوره 98 از آيات قديم قرآن و برخى از آيات بسيار قديم آن است.
هوروويتس بىترديد در اين انديشه بر صواب است كه مىگويد : واژۀ صحف در قرآن به عنوان يك اصطلاح عام و كلى براى آن كتب و نوشتههاى مقدسى به كار رفته است كه اعراب دست كم به صورت شفاهى و از راه مسموعات آنها را مىشناختهاند و از اين رو، مىتوانسته است بعدها در اطلاق بر وحىهاى اسلام نيز به كار برده شود. واژه، در شعر قديم عربى نيز به مفهوم صفحهاى از نوشته به كار رفته است….
لغويان نمىتوانند توضيح كافى و قانعكنندهاى دربارۀ اين واژه از ماده عربى ارائه دهند، زيرا فعل صحّف خود از قرار معلوم برساخته از روى اسم است. اصل واژه را ما در عربستان جنوبى مىيابيم، … ظاهراً سرچشمه مصحف عربى است كه در دورههاى بعد براى قرآن بسيار به كار رفته است. استعمال واژه در ادبيات قديم عرب نشان مىدهد كه در دوره پيش از اسلام از عربستان جنوبى گرفته شده و سپس در قرآن مجيد در اطلاق بر كتب مقدس به كار رفته است.»
با روشن شدن این مباحث ، لازم می ¬دانیم که به دلایل نقل شده پیرامون جمع قرآن نیز اشارۀ مختصری داشته باشیم که تحت دو عنوان جمع در زمان پیامبر اکرم 6و در زمان خلفا به آن می پردازیم .
ادله تدوین قرآن در قالب مصحف در زمان پیامبر6
دلیل اول : براساس شواهد آیات قرآنی :
- آیاتی که از تدوین وحفظ آیات ، بلافاصله پس از نزول قرآن حکایت دارند ؛
- آیاتی که در آنها واژۀ سوره به کار رفته است ؛ از جمله آیات :
« قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْصادِقِينَ.»
وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ.»
- قرار گرفتن سورۀ توبه پس از انفال که حکایت از چینش سوره ها به دستور حضرت رسول6دارد ؛
- اطلاق کتاب بر قرآن ، در قرآن و روایات ؛
استاد جعفر مرتضى عاملى در كتاب «حقائق هامه حول القرآن الكريم» اظهار مىدارد: لفظ« كتاب» در معنى قرآن ، ضمنبسيارى از آيات قرآن كه تدريجاً نازل شده است، وارد است. با توجه به اين نكته، شايد بتوان چنين كاربردى را تنها براى خداوند متعال، درست برآورد نمود كه بنابر علم خود آگاه بود كه سرانجام پس از تماميت نزول قرآن، آيات و سور نازله، به شكل مجموعهاى مكتوب و مدون در دسترس همگان قرار خواهد گرفت .
در كتاب« المفردات فى غريب القرآن»راغب اصل ريشه«كتب» را به معنى« دوختن دو جلد به هم» مىداند و در اين زمينه مىافزايد: در عرف، پيوند دادن حروف به وسيله نگارش را«كتابت» نام مىنهند. گاه نيز به ايجاد ارتباط كلامى ميان حروف و الفاظ،«كتابت» اطلاق مىگردد.
- نهادن نام فاتحه الکتاب بر سورۀ حمد؛
دلیل دوم : پاره ای از روایات که دلالت بر جمع قرآن در زمان حضرت رسول 6دارند.
دلیل سوم : مبتنی بر استنتاج عقلی است . در سه بیان :
1- اهمیت جمع قرآن در میان واجبات وتزاحم نداشتن واجب مهمتر با آن .
2- استواری این دلیل برسه پایه :
- قرآن ، قانون اساسی امت اسلامی
- اهتمام مسلمانان بر پاسداری از قرآن
- وجود تمام ابزار تدوین در عهد نبوی
3- حکمت و دور اندیشی پیامبر اکرم 6وخاتمیت دین اسلام اقتضاء دارد که حضرت 6کار جمع قرآن را به پایان رسانده باشد .
دلیل چهارم : بر اساس شواهد تاریخی است : [ ازجمله ] توجه واهتمام ویژۀ مسلمانان به قرآن با علل وانگیزه های متفاوت :
- بلاغت قرآن
- اظهار علاقۀ شخص پیامبر6به قرآن که بر اهتمام مسلمانان به قرآن افزود .
- برخورداری حافظان وقاریان قرآن از جایگاه ویژه نزد مسلمانان .
دلیل پنجم : اجماع بر این باور که تنها راه اثبات قرآن ، تواتر است ، در حالی که در جمع قرآن در زمان خلفا به بینه اکتفا شده است .
علاوه بر این ، دلایل دیگری نیز برای اثبات این نظریه وجود دارد :
- حدیث ثقلین که حدیثی است از پیامبراسلام6و لفظ«کتاب الله» درآن به کار رفته ، ثابت می کندکه : هنگام رحلت نبی اکرم6 قرآن به صورت مجموعه ای واحد نوشته شده بود واین معنای لفظ کتاب است .
- آیات مربوط به تحدّی که مخالفین را به آوردن ده سوره ویا حتی یک سوره دعوت کرده ، دلالت بر این دارد که قرآن در دسترس مخالفین نیز بوده وسوره های آن کاملاً مشخص ومعین بودند ودر غیر این صورت این تحدّی به امری غیر موجود تعلق می گیرد که محال است .
- در روایتی از علی بن ابراهیم قمی از ابی ابکر خضرمی از ابی عبدالله جعفربن محمدالصادق7 آمده که پیامبر 6به علی7فرمود : یا علی قرآن در صحیفه ها و پارچه ها و اوراق محفوظ و در پشت بستر من است ، آن را بردارید وجمع ونگهداری کنید ؛ آن را ضایع نسازید ، چنان چه یهودونصاری کتاب آسمانی خود را ضایع کردند .علی7آن را در جامه ای زرد رنگ جمع کرده وبرآن مهر زد.
- قرآن خود گواه است كه از همان سالهاى اقامت در مكه و مدتها پيش از هجرت، قرآن نوشته شده و دست به دست مىگشته است. نخستين آيات نازله: « اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ*خَلَقَ الْانسَانَ مِنْ عَلَقٍ*اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ*الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ*عَلَّمَ الْانسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ». اين آيات كاملاً اشتغال خاطر پيامبر را براى حفظ قرآن از طريق تضمين به كتابت بازگو مىكند.
- قرآن در سوره عبس آيات 11 تا 16 گواهى مىدهد كه «كلاََّ إِنهََّا تَذْكِرَهٌ * فَمَن شَاءَ ذَكَرَهُ * فىِ صُحُفٍ مُّكَرَّمَهٍ * مَّرْفُوعَهٍ مُّطَهَّرَهِ * بِأَيْدِى سَفَرَه * كِرَامِ بَرَرَه ». ممكن است بگويند اين¬ها حكايتى از عالم علوى و جهان بالا و نوشته آسمان هاست.
- شهادت صريحترى داريم ؛ در سوره فرقان آيه 5 آمده: « وَ قَالُواْ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِىَ تُمْلىَ عَلَيْهِ بُكْرَهً وَ أَصِيلاً» اين آيات به حدود سالهاى شش و هفت بعثت و همين حدود به هجرت مانده نازل شده، در اينجا اتهامات مخالفان و مشركان بازگو شده كه شايع مىكردند : اين¬ها داستان¬ هاى كهنهاى است كه او مىنويساند و به او املاء مىكنند. در هر صورت، آيه بدان ثبت كتبى اشاره مىكند كه خود مخالفان به رخ مىكشيدند و اشاعه مىدادند.
- اهتمام به قرآن : اهتمام حضرت محمد 6و ساير مسلمانان به كتاب مقدس قرآن چيزى نيست كه قابل ردّ و انكار باشد. محكمترين اساس ديانت اسلامى و معتبرترين منبع احكام و معارف دينى، قرآن است.
- احاديث ختم قرآن : در مورد ختم قرآن، نقل هايى در لابه لاى متون روايى به چشم مىخورد كه به جوانب گوناگونى از موضوع پرداخته است . به عنوان نمونه چند روایت در این مورد ذکر می¬کنیم . پيامبر6مىفرمايد : «اذا ختم العبد القرآن صلّى عليه عند ختمه ستون الف ملك». هنگامى كه بندهاى قرآن را ختم مىكند، شصت هزار فرشته بر او درود مىفرستند. ویا روایت : أنس بن مالك به نقل از حضرت رسول 6گويد: «من علّم ابنه القرآن نظرا غفر له ما تقدم من ذنبه وما تأخر ». هر كس قرائت از روى مصحف را به فرزند خود بياموزد، خداوند گناهان گذشته و آينده او را مورد عفو قرار مىدهد.
- داستان اسلام آوردن عمر يكى از دلائل كتابت قرآن در زمان پيغمبر6 است، عمر در خانه خواهر خود آيات اوائل سوره طه را مي¬خواند و منقلب مي¬شود و به خدمت پيغمبر مي¬رود و ايمان مىآورد (آيات در صحيفهاى نوشته شده بود و آن را از خواهر گرفت و خواند.)
ادله عدم تدوین قرآن در قالب مصحف در زمان پیامبر6
1- روایاتی که از جمع قرآن توسط حضرت علی7 سخن به میان آورده است . روايات فراوانى از شيعه و سنى است كه بر جمع قرآن به دست على بن ابى طالب دلالت مى كند. اگر قرآن به همين ترتيب فعلى در زمان رسول خدا6جمع شده بود، پس چرا على بن ابى طالب7اقدام به جمع آورى نمود؟ چرا پيامبر به على7دستور جمع آورى قرآن پس از رحلت را صادر نمود؟
علامه بلاغى مى گويد:اين كه على7پس از وفات پيامبر، جز براى نماز ردا بر دوش نگرفت تا قرآن را به همان ترتيب نزول و تقدم منسوخ آن بر ناسخ، جمع آورى نمايد امرى معلوم و روشن است . علامه طباطبائى، جمع على7را از مسلمات روايات شيعه مى داند .
2- روایت زید بن ثابت مبنی بر اینکه پیامبر اکرم 6 رحلت فرمود ، در حالی که قرآن در مصحف واحدی جمع نشده بود و…
3- تدريجى بودن نزول قرآن و استمرار نزول وحى تا اواخر حيات پيامبر6بوده كه مانع از جمع قرآن مى شده است و چون همواره انتظار نزول آيات و سوره ها وجود داشته، پيامبر خود اقدام به مرتب نمودن سوره ها ننموده است.
به هر حال ، هر گروهی برای اثبات ادعای خود قائل به ادله ای هستند که در منابع گوناگون قابل مشاهده است . اما آن¬چه که مورد غفلت برخی قرار گرفته است ، دقت در ادله های بیانی و مباحث پیرامون آن است که عالمان آگاه و ریزبین شیعی به آن پرداخته اند و بحثهایی دربارۀ آن ارائه نموده اند.
آیت الله خویی در البیان با بیان دلایلی مشروح ادله های جمع قرآن در زمان خلیفه ها را مطرح کرده و به نقد و بررسی آنها می پردازد و در انتهای بحث نیز به نتیجه گیری می¬پردازد که به صورت مختصر به آن اشاره می نماییم :
1- تناقض أحاديث جمع القرآن.
2- تعارض روايات الجمع.
3- تعارض أحاديث الجمع مع الكتاب.
4- مخالفه أحاديث الجمع مع حكم العقل.
5- مخالفه أحاديث الجمع للاجماع.
6- أحاديث الجمع و التحريف بالزياده.
درخاتمه بحث نیز چنین می¬آورد :
« … أن إسناد جمع القرآن إلى الخلفاء أمر موهوم، مخالف للكتاب، و السنه، و الإجماع، و العقل، فلا يمكن القائل بالتحريف أن يستدل به على دعواه، و لو سلمنا أن جامع القرآن هو أبوبكر في أيام خلافته، فلا ينبغي الشك في أن كيفيه الجمع المذكورة في الروايات المتقدمه مكذوبه، و إن جمع القرآن كان مستنداً إلى التواتر بين المسلمين، غايه الأمر أن الجامع قد دوّن في المصحف ما كان محفوظاً في الصدور على نحو التواتر.
نعم لا شك أن عثمان قد جمع القرآن في زمانه، لا بمعنى أنه جمع الآيات و السور في مصحف، بل بمعنى أنه جمع المسلمين على قراءه إمام واحد، و أحرق المصاحف الأخرى التي تخالف ذلك المصحف، و كتب إلى البلدان أن يحرقوا ما عندهم منها، و نهى المسلمين عن الاختلاف في القراءه، و قد صرح بهذا كثير من أعلام أهل السنه. »
به هر صورت بنابر قول صاحب مجمع البیان به نقل از سید مرتضی علم الهدی [آمده] :
« قرآن در عهد رسول الله 6به صورتی که امروز هست ، تألیف شده بود ، به دلیل آن که : قرآن در آن روز [به صورت یک] درس خوانده می شد ، همه اش را حفظ مىکردند و آن را بر رسول خدا 6 نشان می دادند و بر وی مي خواندند. گروهى چون عبد الله بن مسعود و ابى بن كعب و ديگران چند مرتبه همه قرآن را بر پيامبر 6خواندند. و ختم كردند همه اينها باكمترين تأمّل وتفكرثابت مي¬كندكه قرآن درزمان رسول الله 6جمع شده و كامل بوده نه پراكنده.»
پس شکی نیست که قرآن در زمان خود رسول گرامی 6تدوین گردیده است ، زیرا کافی است ما به اهتمام پیامبر 6در تعلیم کتابت به یارانش توجه کنیم وبه علاوه آن حضرت برای تبلیغ قرآن نمایندگانی را اعزام می داشته است ، به طوری که در یکی از این اعزام ها هفتاد یا چهل نفر از آنان شهید می شوند(حادثه بئرمعونه) واین دلالت بر کثرت حافظان وکاتبان ومبلغان قرآن دارد ، مسلماً در چنین شرایطی چنین اهتمام واعتقادی ، قرآن تدوین وجمع آوری گردیده است .آن چه باید گفت این است که در زمان رسول خدا 6 کل قرآن در یک مصحف وبه طور مرتب ومنسجم در زمان رسول الله 6 صورت نگرفته بود ، بلکه در الواح ومصاحفی جمع آوری شده بود که یک نسخه هم نزد خود پیامبر6 بود .
شمار نویسندگان را بالغ بر چهل نفر دانسته اند . از این گروه علی بن ابی طالب 7 ، زیدبن ثابت ، ابی بن کعب انصاری از شهرتی ببیشتر برخوردارند . چه این که اولین کسی که در مدینه نگارش وحی را برعهده گرفت ، ابی بن کعب بوده که پیش از زید بن ثابت ، به این مهم اشتغال داشت . بنابراين در «يكى كردن مصاحف در عهد عثمان» به او سرپرستى گروه داده شد و هرگاه در مواردى اختلاف پيش مىآمد، با نظر ابىّ، مشكل حل مىشد.
کاتبان وحی ، طبق دستور رسول خدا 6 هر مقداری از قرآن را که می نوشتند ، نسخه ای از آن را در خانۀ آن حضرت قرار می دادند ونسخه ای از آن را نیز نزد خود نگاه می داشتند .
پيغمبر اكرم 6به كاتبانى نياز داشت تا در شئون مختلف از جمله وحى براى او كتابت كنند. بنابراین چه در مكه و چه در مدينه زبدهترين باسوادان را براى كتابت انتخاب فرمود. اولين كسى كه در مكه عهدهداركتابت مخصوصاً كتابت وحى شد ؛ على بن ابى طالب 7بود و تا آخرين روز حيات پيامبر به اين كار ادامه داد. پيامبر 6 نيز اصرار فراوان داشت تا على7، آنچه را نازل مىشود، نوشته و ثبت نمايد تا چيزى از قرآن و وحى آسمانى از على دور نماند. امیر المؤمنین7 به دلیل ملازمت ومراودۀ پیوسته اش با پیامبر اکرم 6در بیشتر مواقع نزول قرآن ، حاضر بوده وعلاوه بر گردآوری قرآن در زمان آن حضرت6کاتب وحی نیز بوده اند .
سليم بن قيس هلالى، كه يكى از تابعين بود، مىگويد: نزد على 7در مسجد كوفه بودم و مردم دور او را گرفته بودند، فرمود: پرسشهاى خود را تا در ميان شما هستم از من دريغ نداريد. درباره كتاب خدا از من بپرسيد، به خدا قسم آيهاى نازل نشد مگرآن كه پيامبرگرامى6آن را بر من مىخواند و تفسير و تأويل آن را به من مىآموخت.
ابن الكوّا، يكى از پرسش كنندگان صحابه على 7 به نام عبد الله بن عمرو يشكرى كه بسيار دانا و دانشمند بود، از وى پرسيد: آنچه نازل مىگرديد و شما حضور نداشتيد، چگونه است؟ على7 فرمود: هنگامى كه به حضورشان مىرسيدم، مىفرمود: يا على7 در غيبت تو آيههايى نازل شد، آنگاه آنها را بر من مىخواند و تأويل آنها را به من تعليم مىفرمود.
زيد بن ثابت در مدينه در همسايگى پيغمبر 6خانه داشت. او نوشتن مىدانست. در ابتداى امر هرگاه پيغمبر 6 نياز به نوشتن داشت و ابى بن كعب حاضر نبود، به دنبال زيد مىفرستاد تا براى او كتابت كند. رفته رفته كتابت او هم رسميت يافت و حتى با دستور پيغمبر 6زبان و نوشتن عبرانى را نيز فرا گرفت تا نامههاى عبرى را براى پيامبر 6بخواند، ترجمه كند و پاسخ بنويسد. زيد بن ثابت بيش از ديگر اصحاب، ملازم پيغمبر 6 براى نوشتن بود و بيشتر نامهنگارى مىكرد.
بنابراين عمدهترين كاتبان وحى، على بن ابى طالب، أبىّ بن كعب و زيد بن ثابت بودند و ديگر كاتبان وحى، در مرتبه بعد قرار داشتند.
ابن ابى الحديد مىگويد: محققان و سيره نويسان نوشتهاند كه كاتبان وحى، على 7و زيد بن ثابت و زيد بن ارقم بودند و حنظلة بن ربيع تميمى و معاويه، نامههاى پيغمبر 6را به سران، نوشتههاى مورد نياز مردم و همچنين ليست اموال و صدقات را مىنوشتند. ابو عبد الله زنجانى تا بيش از چهل تن را جزء كاتبان وحى شمرده است ، كه ظاهراً هنگام ضرورت از وجود آنها استفاده مىشده است.
به بیان دیگر ، باید بگوییم که برخى از نويسندگان گمان كرده اند، كسانى كه مى گويند قرآن پس از رحلت به صورت «مصحف» درآمده به كتابت و نگارش قرآن در زمان حيات پيامبر اكرم6 عقيده ندارند ، در حالى كه اين گونه نيست ؛ زيرا ، اصل كتابت و تنظيم آيه هاى قرآن، بى هيچ ترديدى قبل از رحلت صورت پذيرفته و كسى منكر اين مطلب نيست. تفاوت اين دو قول تنها در اين است كه عده اى معتقدند قرآن به همين صورت كه فعلاً وجود دارد، تمام آن در زمان رسول خدا6نوشته شده و به صورت «مصحف » مرتب گشته است. گروهى ديگر معتقدند گرچه قرآن در زمان رسول خدا6 نوشته شده و آيات آن نيز در هر سوره مرتب گشته، ولى تنظيم و ترتيب سوره ها به صورت «مصحف » درآمدن و ميان دوجلد قرار گرفتن، پس از رحلت انجام گرفته است.
بنابراين اختلاف موجود ميان دو نظريه را مى توان با اين سؤال مطرح نمود: آيا تنظيم قرآن به صورت «مصحف » قبل از رحلت يا پس از رحلت انجام گرفته است؟
البته ، بعد از ذکرمطالب بالا ، به خوبى در مى يابيم كه هيچ اختلاف ريشه اى و اساسى در مسأله تدوين و نگارش قرآن وجود ندارد و ملتزم شدن به هر يك از اين دو نظريه به هيچ وجه به اهتمام و عنايت پيامبر6 و مسلمانان به قرآن لطمه اى وارد نمى سازد.
بنابراین ، روايات مذكور در مورد جمع قرآن ، بىاساس و از نظر شيعه پذيرفته شده نيست . حديث احرف سبعه هم كه مهمترين منشأ شبهات مستشرقان است، پذيرفتنى نيست و استناد آن نيز به پيامبر 6 نه معقول است، زيرا چگونه ممكن است كه كتاب جاويدان مسلمين، نص ثابت و پايدارى نداشته باشد و تزلزل و اضطراب در او راه يابد؟ و نه دليلى بر نزولهاى هفتگانه و در صورت تفسير كثرت از عدد سبعه بر نزولهاى فراوان، وجود دارد. بلكه نص قرآن ثابت و پايدار است و اعجاز قرآن، بر متن ثابت و قطعى استوار است.
ابن ابى داود از طريق محمد بن سيرين نقل ميكند «لمّا توفّى النبىّ 6و سلّم اقسم علىّ ان لا يرتدى برداء الّا لجمعة حتّى يجمعالقرآن فى مصحف ففعل …» . چون پيغمبر 6از اين جهان رحلت فرمود ؛ على7 سوگند خورد كه رداء بر دوش نگيرد ؛ مگر براى نماز جمعه تا آن كه قرآن را در يك مصحف جمع كند و چنين كرد.
اگر قرآن در زمان پيغمبر نوشته نشده بود امكان نداشت على در مدّتى كوتاه به جمع قرآن موفق گردد. و به علاوه آنچه در همه روايات وارده، آمده لغت «جمع» بكار رفته و از اين لغت معلوم مي¬ شود كتابت قبلاً انجام گرفته كه ديگران به جمع آن مشغول شدهاند.
بنابراين مسلماً قرآن در زمان پيغمبر نوشته شده است از اين جهت، قول مستشرقين از جمله آرتور جفرى را بىاساس ميدانيم .چرا که اقدام عثمان نه بدان معنى است كه اوراق پراكنده را در يك جا جمع نموده باشد و يا آن كه از سينههاى افراد به كمك حافظه آنها با شهادت دو عادل بر روى الواح منتقل كرده باشد. بلكه مقصود از اقدام عثمان در جمعآورى، رفع اختلافات در قرائات بوده است به طوري كه قرطبى تصريح مي-كند : «انّ عثمان رضى اللّه عنه لم يقصد بما صنع جمع الناس على تأليف المصحف و انّما فعل ذلك عثمان لانّ النّاس اختلفوا فى القرائات بسبب تفرّق الصّحابه فى البلدان و اشتدّ الامر فى ذلك و عظم اختلافهم و تشبّثهم.»
عثمان مقصودش از عملى كه انجام داد نوشتن مصحف نبود بلكه چون مردم در قرائات اختلاف بسيار داشتند و دامنه اختلاف بالا گرفته بود اقدامش منحصرا براى رفع اختلاف انجام گرفت.
آية اللّه خوئى معتقد است که بدون شك عثمان قرآن را در زمان خود جمع كرد ، ولى نه بدان معنى كه آيات و سور را در يك مصحف جمع كرده باشد. بلكه بدين معنى كه مسلمانان را بر يك قرائت جمع و متحد نمود و قرآن هاى ديگر را سوزاند و مسلمين را از اختلافات در قرائات بازداشت و بسيارى از علماى اهل سنّت بدين مضمون تصريح نمودهاند . حتى اگر خود حضرت 6به دست خود چيزى نمىنوشته است، مىتوانسته است آنچه را كه مىخواهد به دست كاتبان بنويساند. مسلّم است كه او در اواخر عمرش كاتبانى در استخدام داشته است. حتى احاديثى هست حاكى از اينكه براى كتابت وحى كاتبانى استخدام شده بودند. گزارش مربوط به نخستين جمعو تدوين قرآن پس از رحلت حضرت رسول 6توسط زيد بن ثابت نیزحاكى از آن است كه نسخهاى مكتوب از قرآن كه بر روى قطعات پاپيروس و ساير مواد نوشته شده بوده، وجود داشته است. نتيجه و حاصل كار زيد جمع و تدوين قرآن بر روى صحف بوده است و اين مصحف در اختيار حفصه قرار گرفته بوده است. بدينسان محتمل است كه بخش اعظم قرآن بهصورتى در طى حيات خود پيامبر 6نوشته و ثبت و ضبط شده بوده است. حتى ممكن است كه چند نسخه از بخشهايى از آن در دست اشخاص مختلف بوده باشد.
با ذکر این دلایل ودلایل زیادی که از حوصلۀ بحث ما خارج است ، می¬توان گفت : محققان بر اساس پژوهشهاى جديد و مستند به دلايل و قراين و نكات تاريخى در اصل جمع شدن قرآن در عهد پيامبر 6ترديد ندارند . با تأكيد و ترغيب پيامبر 6همه آيههاى نازل شده كتابت و جمع مىشد و مجموعه آيهها و سورهها مشخص بود و به نظر غالب عالمان اسلامى، از مفسران و فقيهان و قرآن پژوهان، قرآن به صورت كنونى و با همين ترتيب و ساختار در زمان پيامبر اكرم شكل گرفته است ،بعضى از كسانى كه اين رأى را دادهاند، عبارتاند از: ابو القاسم عبد الحى بن احمد بلخى خراسانى ، ابو بكر انبارى، سيد مرتضى علم الهدى ، حاكم جشمى زرزور، محمود بن حمزه كرمانى، فضل بن حسن طبرسى ، سيد بن طاووس ، سيد عبد الحسين شرف الدين ، آيت اللّه حاج آقا حسين طباطبايى بروجردى و آيت اللّه خوئى.
نتیجه گیری :
با در نظر گرفتن تمامی جوانب و با توجه به این نکته که قرآن از هرگونه تحریفی مصون است و دست ناپاکان از دست درازی به آن کوتاه است و با توجه به معنای لغوی و اصطلاحی «جمع قرآن و مصحف» و ادلۀ بیان شده صاحب نظران حیطۀ علوم قرآنی ، نظریۀ مطرح شدۀ آرتور جفری در مورد عدم جمع قرآن در زمان پیامبر 6پذیرفته شده نیست و حتی اگر بگوییم که قرآن در زمان خلفا جمع آوری شده ، این بدین معنا نیست که در مورد جمع قرآن در زمان پیامبر کوتاهی صورت گرفته است . بلکه بدین معناست که در زمان پیامبر6 جمع قرآن صورت گرفته ولی به صورتی که در میان یک جلد قرار داده شده باشد ، نبود و خلفا و در رأس آن ها عثمان برای جلوگیری از اختلاف قرائات ، دست به این کار زد ونه این که اصل جمع آوری قرآن از سوی او انجام گرفته باشد .
بنابراین عثمان اختلاف قرائات را از بین برد ؛ یعنی جمع قرائات گوناگون در ذیل یک قرائت واحد را انجام داد . این دلیل و تمامی ادله های مطرح شده در متن ، نظریه آرتور جفری را رد می کند .
منابع :
1. قرآن کریم .
2. انواری جعفر ، قرآن در آینۀ تاریخ ، انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی ، قم ، 1390ش.
3. بل ريچارد و بهاء الدين خرمشاهى، در آمدى بر تاريخ قرآن،ج1 ،نشرمركز ترجمه قرآن ، قم ،چاپ اوّل، 1382ش .
4. بیدگلی محمدتقی دیاری ، درآمدی برتاریخ علوم قرآنی ، انتشارات دانشگاه قم ، چاپ اول ، بهار1385ش
5. جفرى آرتور ، واژه هاى دخيل در قرآن ، ترجمه فريدون بدرهاى ، انتشارات توس ،تهران ، چاپ دوم، 1386ش .
6. جوان آراسته حسين ، درسنامه علوم قرآنى، ويرايش دوم ، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم ، 1378ش .
7. خوئى سيد ابو القاسم ، البيان في تفسير القرآن ، موسسة احياء آثار الامام الخوئى ، قم ، بى تا ، بىنا.
8. راميار محمود ، تاريخ قرآن ، نشرامير كبير، تهران ، چاپ سوم ، 1369 ش .
9. رحمتیمحمدكاظم ، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جفری آرتور»، شماره 4741
10. زركشىمحمد بن عبد الله ،البرهان في علوم القرآن، ج1، دار المعرفه ، بيروت ، چاپ: اوّل،1410 / 1990.
11. زمانی محمد حسن ، مستشرقان وقرآن (نقد وبررسی آراء مستشرقان درباره قرآن ) ،مؤسسه بوستان کتاب ، قم ، چاپ سوم ، 1388 ش.
12. شاهين عبد الصبور و سيد حسين سيدى ، تاريخ قرآن ، به نشر ،مشهد ،چاپ اوّل،1382ش .
13. طالقانى سيد عبد الوهاب ، علوم قرآن و فهرست منابع ، ناشر دارالقرآن الكريم ، قم ، بىنا ، 1361ش.
14. عسكرى علامه سيد مرتضى ، مصحف در روايات و اخبار، نرم افزار مکتب الشامله .
15. فقهى زاده عبد الهادى ، پژوهشى در نظم قرآن ، نشر جهاد دانشگاهى، تهران ، چاپ اوّل،1374ش.
16. کریمی مرزبان ، مباحثی از تاریخ علوم ومعارف قرآن ،انتشارات اندیشه اسلامی ،تهران ، چاپ اول ، 1389ش .
17. معرفت محمد هادى ، تاريخ قرآن، نشرسمت ، تهران ،چاپ پنجم، 1382
18. مظلومى رجبعلى ، پژوهشى پيرامون آخرين كتاب الهى، نشر آفاق، تهران ، چاپ دوم، 1403قمری
19. مهدوى راد محمد على ،آفاق تفسير مقالات و مقولاتى در تفسير پژوهى، نشر هستى نما ، تهران ، چاپ اوّل،1382
20. نويسنده مترجمان ،ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن ، ج1، انتشارات فراهانى،تهران، 1360 ش.
بسمه تعالی
عنوان مقاله
نقد و بررسی نظریۀ جمع قرآن از دیدگاه آرتور جفری
پژوهشگر: رقیه ضیافر
چکیده :
«نقد و بررسی نظریۀ جمع قرآن از دیدگاه آرتور جفری » ، عنوان بحثی است که به نقد نظریۀ جمع قرآن آرتور جفری اشاره می کند ، که پیشینه اصلی نقد نظریات صاحب نظران سایر ملل ، به زمان گسترش اسلام به ممالک دیگر و فتوحات مسلمانان در عصر خلفا و ورود مبانی تفکری آن ها به سرزمین های اسلامی و … برمی¬گردد . آرتور جفری معتقد است که قرآن در زمان پیامبر جمع آوری نشده است وبرای این سخن خود استناد به مباحثی می کند که با دقت نظر بیش¬تر در آن ¬ها ، می¬توان نادرستی قول او را دریافت . با نقد وبررسی افرادی چون آرتور جفری ، از یک طرف ، مبانی نظری این افراد روشن می¬گردد و از طرف دیگر ، نادرستی ادعای آن¬ها را اثبات می¬شود که در این پژوهش ، به این امر پرداخته شده است . برای جواب گویی بهتر و بیش¬تر در این زمینه ،منابع موجود در علوم قرآنی کارساز است . بنابراین آگاهی کامل از این منابع ، در رفع شبهات مطرح شده از سوی مستشرقان یاری کننده و جوابگوی سؤالات «آیا در زمان پیامبراکرم 6با آن همه تأکید حضرت 6به فراگیری قرآن و اهمیت آن و… این عمل انجام نشده است ؟» است .
کلید واژه : آرتور جفری ، جمع قرآن ، مستشرقان ، مصحف و….
آرتور جفری یکی از مستشرقان و پژوهشگران غربی است که پیرامون مباحث اسلامی به تحقیق پرداخته است . او در زمینۀ علوم قرآنی نیز ضمن انجام تحقیقات ، نظریاتی را ارائه داده است که توجه به این نظریات و بررسی آن ها ضروری به نظر می¬رسد. نقد وبررسی نظریات آرتور جفری را می¬توان از دریچۀ علومی هم-چون تاریخ ، جامعه شناسی ، حدیث ، تفسیر و… انجام داد . از بعد تاریخی ، در نگرش تاریخی به دین و حوادث تأثیرگذار درگسترش دین مورد توجه قرار می گیرد و در علم جامعه شناسی ، توجه او به نگرشهای افراد مختلف ، با عقاید گوناگون مورد نظر است . در علم حدیث ، مرجع نظریات او در زمینه هایی چون صحیح یا موثق بودن و…. احادیث نقد وبررسی می¬شود و در علم تفسیر، منابع او در ارجاعاتش باید مد نظر باشد و…. اما آن¬چه ما به دنبال آن هستیم ، بررسی و نقد نظریۀ او در مورد «جمع قرآن» در حیطۀ علوم قرآنی است .
با در نظر گرفتن نظریه او در این مورد ، قرآنی که معجزۀ جاویدان اسلام است ، از تحریف مصون نمی ماند و ادعای تحریف در قرآن قوت پیدا می¬کند . در حالی که فرض ما بر این است که قرآن مصون از هرگونه تحریفی است و جایگاه آن در نزد پیامبر اکرم6 وائمّۀ معصومین:و اهمیت دادن این بزرگواران به حفظ قرآن و تأکید بر مبانی عمیق وحیانی و الگو پذیری از آیات آن ، این شبهه را از ذهن های آلوده و نا آگاه می¬زداید .
تحقیق در راستای نظریات پژوهشگران غیر مسلمان ونقد مبانی عقیدتی ونظری آن ها با استفاده از مبانی دینی اسلام ، از زمان گسترش اسلام به ممالک دیگر و فتوحات مسلمانان در عصر خلفا ، صورت گرفته است . اما نبایدتأثیر پذیری متقابل علوم غربی و علوم اسلامی را نسبت به یکدیگر و به چالش کشیده شدن مبانی تفکری پژوهشگران را فراموش نمائیم .
با در نظر گرفتن نظریه او که «جمع قرآن در زمان خلفا صورت گرفته است. » این سؤال برای ما مطرح می¬گردد که آیا در زمان پیامبراکرم 6با آن همه تأکید حضرت 6به فراگیری قرآن و اهمیت آن و… این عمل انجام نشده است ؟
آرتور جفری
آرتورجفری « Artor Jefri » خاورشناس و قرآنپژوهی است که به احتمال قوی در 1892 به دنیا آمده است . وی كشیش كلیسای مِتُدیست شد و در دانشگاه مِلبورن به تحصیل پرداخت. خدمت سربازیاش را در جنگ جهانی اول (1914ـ 1918) در هند گذراند و همزمان در آنجا به تدریس در كالج مسیحی شهر مدراس مشغول شد. در 1300 ش/ 1921، مركز مطالعات زبان وابسته به هیئت تبشیری امریكایی در قاهره توسعه یافت و با عنوان مدرسه مطالعات شرقی ، زیرنظر دانشگاه امریكایی قاهره، به فعالیت پرداخت. چارلز واتسون، رئیس این دانشگاه، جفری را به همكاری با این نهاد تازه تأسیس دعوت كرد و این امر به اقامت جفری در قاهره انجامید .
جفری تحصیلات خود را در دانشگاه ادینبورو ادامه داد و در1308ش/ 1929 موفق به اخذ درجه دكتری شد. او در1317ش/1938 قاهره را ترك كرد و بقیه عمرخود را دركلمبیا، در سمت رئیس و استاد دانشكده زبانهای خاورمیانه و خاورنزدیك در دانشگاه كلمبیا، سپری نمود . وی در10 مرداد1338/2 اوت 1959 درگذشت.
پژوهشهای جفری را، بر اساس موضوع، میتوان به چهار دسته كلی تقسیم كرد : پژوهشهای قرآنی، مطالعاتی درباره سیره پیامبر اسلام، مقالاتی درباره رابطه اسلام و مسیحیت، و ترجمه متون اسلامی به انگلیسی. ظاهراً علاقهمندی جفری به مطالعات قرآنی به سبب معاشرت وی با گوتهلف برگشترسربوده است.
در 1306 ش/ 1927، برگشترسر و جفری تصمیم به چاپ قرآن گرفتند، حاوی تمام قرائات. به این منظور به گردآوری و بررسی نسخههای كهن قرآن و جستجو دركتابهای معتبر قرائات و استخراج قرائات گوناگون قرآنی پرداختند. مرگ برگشترسر در 1312 ش/ 1933، به انجام رسیدن این طرح را متوقف نمود.
مقالاتی كه جفری در این دوره و با چنین هدفی تألیف كرده است، عبارتاند از: «قرائات ابنمِقْسَم» ، «قرائات زیدبن علی» و «چند قرائت دیگر زیدبن علی» . وی در این مقالات به گردآوری برخی قرائات پرداخته است.
از مسائل مورد علاقه خاورشناسان این دوره، گردآوری روایات و اخبار تاریخی مدعی نقصان قرآن بود، چنانكه نولدكه گزارشهایی از این دست را جمع كرده است. یكی از متون موردتوجه آنان در این باره، كتاب فضائل القرآن ِابوعبید قاسم بن سلاّم هروی (متوفی 224) است. اوتو پرتسل جفری را با نسخه خطی این كتاب در كتابخانه برلین آشنا كرد و جفری بخشی از این كتاب را با عنوان «بابُ ما رُفِعَ مِنَ الْقُرآن بَعدَ نُزولِه و لَمْ یثْبُت فی المَصاحِفِ» به انگلیسی ترجمه نمود . درادامه چنین رویكردی، او مقاله «متنی متفاوت از سوره فاتحه» را نگاشت و ادعا كردكه سوره فاتحه در ابتدا جزو قرآن نبوده و تنها به عنوان دعایی به هنگام تلاوت قرآن خوانده میشده، اما بعدها جزئی از قرآن تلقی شده است. در این مقاله، جفری متنی مشابه سوره فاتحه را به نقل از كتاب تذكرة الائمه محمد باقر بن محمد تقی لاهیجی، با انتساب نادرست آن به محمدباقر مجلسی و منبعی كه هویت آن را به نحو دقیق بیان نكرده، آورده است. با آنكه سستی عبارات این متن عربی كاملاً واضح است، جفری هیچ اشارهای به این مطلب نكرده است.
از جمله مهم ترین آثار قرآن شناسی جفری می توان به موارد زیر اشاره نمود :
1- واژه های دخیل در قرآن
این کتاب در سال 1938 به نام « the forign Vocabulary of the Quran » چاپ شده بود ، توسط دکتر فریدون بدره ای به فارسی ترجمه و سال 1372 منتشر شد.
جفری در این کتاب با شمارش 375 واژه غیر عربی در آیات قرآن ، اشاره به فقر لغت عرب ونیازمندی پیامبر اسلام 6 به وام گیری از دیگر زبان ها نموده وآن را موجب سر در گمی صحابه شمرده است .
این كتاب نیز حاصل نگرش خاص خاورشناسان به قرآن است. آنان اغلب با همان رویكرد نقد تاریخی متون مذهبی یهودیت و مسیحیت و با این تلقی كه كتب وحیانی، در فرآیندی تاریخی تدوین شده است، قرآن را بررسی كردهاند. در پی چنین رویكردی، این پرسش برای آنان مطرح شده كه مطالب موجود در قرآن، اعم از اطلاعات یهودی و مسیحی، روایات عهدین و مطالب مشابه در ادبیات مسیحیت و یهودیت از كجا آمده و تا چه حد متأثر از فرهنگ یهودی یا مسیحی بوده است توجه خاورشناسان به موضوع واژههای دخیل از اواخر قرن سیزدهم/ نوزدهم آغاز شد و تحقیقات اولیه را در این زمینه، فرانكل، دوورژاك ، مینگانا و هوروویتس انجام دادند. اهمیت كتاب جفری در مقایسه با تحقیقات پیش از خود، در بهرهگیری كاملتر از منابع و جامعیت آن در زمان تألیف است، هر چند با توجه به پژوهشها و یافتههای اخیر، به نظر میرسد كه كتاب جفری نیاز به بازنگری جدّی دارد . جفری در مقدمه مفصّل خود بر این كتاب، سیری از پیدایش این بحث را به همراه آرای عالمان مسلمان در این باره آورده است.
2- تصحیح و چاپ و نشر کتاب المصاحف تألیف سجستانی برای اولین بار . او سپس ضمیمه ای را بر آن کتاب تألیف و همراه آن چاپ نمود ، که مجموعه درس های قرآن شناسی وی برای دانشجویانش بوده است .
جفری در این فعالیت ، كتاب المَصاحِف ابوبكر عبداللّهبن سلیمان سجستانی را تصحیح و با مطالبی در باره مَصاحِف كهن مندرج درمتون تفسیری، در رساله منابعی برای تاریخ قرآن چاپ كرد.او منابعی را كه در بازسازی مصاحف كهن از آن ها استفاده نموده، معرفی كرده است. در ادامه، وی به بررسی مصحف سمرقند، كه به مصحفی از عهد عثمان شهرت دارد، پرداخت و موارد اختلاف كتابت این نسخه را با مصحف عثمان بر شمرد.
جفری در حوزه تحقیق متون كهن اسلامی، علاوه بر كتاب المصاحف ، مقدمه تفسیر المبانی فی نظم المعانی را كه متعلق به مؤلفی ناشناخته در قرن پنجم است، همراه با مقدمه تفسیر ابنعَطیه (متوفی 546)، المحرّر الوجیز، در مجموعهای با نام مقدمتان فی علوم القرآن (قاهره 1333 ش/ 1954) به چاپ رساند. او مؤلف تفسیر المبانی را فردی اندلسی دانسته ، در حالیكه مؤلف این اثر از علمای كَرّامی نیشابور و احتمالاً ابومحمدحامدبن احمدبن جعفربن بسطام طَحیری بوده است. این كتاب موردتوجه برخی قرآنپژوهان غربی بوده است و حتی قبل از چاپ، نولدكه و شاگردانش از نسخه خطی آن برای تألیف تاریخ قرآن استفاده كردهاند. عبداللّه اسماعیل صاوی با تصحیح برخی اشكالات جفری، این كتاب را در 1351 ش/ 1972 به چاپ رساند.
از دیگر مقالات قرآنی جفری است : «وضع فعلی مطالعات قرآنی» ، «قرآن به مثابه كتاب آسمانی» ،«تاریخ متن قرآن» ودو مقاله درباره تفسیر الهدایه و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن ، نوشته عالم مصری، محمد ابوزید.
جفری در حوزه مطالعات سیره، چند مقاله در باره زندگانی پیامبر با عناوین «آیا محمد6 از كودكی پیامبر بود ؟» ، «تأملی در تاریخی بودن پیامبر اسلام» و«مسیحیان در مكه» و همچنین كتابی با نام «اسلام، محمد و دین او» نوشته است. او درباره رابطه اسلام و مسیحیت سه مقاله با عناوینِ «كتاب گرگوری تاتئو برضد مسلمانان» ، «مجموعهای ازكتابها وجزوات نقد مسیحیت مورداستفاده مسلمانان قاهره» و «ادبیات نقد مسیحیت» نوشت.
در حوزه ترجمه متون، وی ترجمه كتاب شجره الكون ابنعربی را در دو مقاله به چاپ رساند كه بعدها متن كامل این ترجمه در1341 ش/1962 درلاهور به صورت كتاب منتشرشد. كتاب مهم او دراین حوزه «گزیدهای در باره اسلام« است كه مجموعهای متنوع از فرهنگ و معارف اسلامی شامل قرآن، حدیث، فقه، سیره، كلام و تصوف است.
درسالهای اخیر، برخی از مقالات جفری تجدیدچاپ شده است. رودی پارت دركتاب قرآن ،كه حاوی مقالات قرآنی خاورشناسان است، مقاله «پیشرفت درمطالعه قرآن» وی را به چاپ رسانده است. برخی از پژوهش های وی نیز دركتاب خاستگاه های قرآن نوشته فردی با نام مستعار ابنوراق آمده است. جفری برای د . اسلام (چاپ دوم)، مقالههای آیه(Aya )، آزر(Azar)، ایوب (Ayyub)وعصا (Asa) را تألیف كرده است.
جفری از جمله مستشرقانی است که قائل به این نکته است که : «جمعآورى قرآن را در زمان پيامبر 6صورت نگرفته است . » او برای بیان این مسئله به روایاتی استناد می کند که به جمع آوری قرآن در زمان عثمان وخلیفه های دیگر قائل هستند . در واقع او نیز مانند سایر مستشرقان برای ارائه دادن این نظریه به بررسی کامل تاریخ اسلام نپرداخته است و اگر هم این مراجعه و مطالعه را داشته باشد در بیان نظریه خویش آن را پنهان می نماید .
در یک بیان واضح وآشکار ؛ می توان ادعا نمود : ديدگاه مستشرقانی، مانند گلدزيهر و رژى بلاشر و آرتور جفرى و در رأس آنان ، نولدكه و ديگران مانند بروكلمان و بوهل و … كه در مورد قرآن اظهار نظر كردهاند، عمدتاً بر رواياتى استوار است كه جمعآورى قرآن را در زمان پيامبر 6 نمىدانند.طبق اين اخبار، قرآن، در زمان عثمان، جمعآورى شد و مسلمين هم مجاز بودند قرآن را بر هر قرائتى و با هر حرفى بخوانند. زيرا قرآن بر هفت حرف نازل شده بود و تبديل كلمات مترادف و هم معنا به يكديگر امرى مجاز شمرده مىشود.
آرتور جفرى مدعى است كتابت و جمع قرآن در عهد پيغمبر، مورد قبول مستشرقين نیست واقدام عثمان در جمعآورى قرآن مورد تأييد مسلمين است . دربارۀ ادّعای او ، چنین بیان شده است :
«و هذا الرّأى لا يقبله المستشرقون لانّه يخالف ما جاء فى احاديث اخرى انّه قبض 6 و لم يجمع القرآن فى شىء، و هذا ما يطابق ما روى من خوف عمر بن الخطّاب و ابى بكر الصّديق لمّا استحرّ القتل بالقرّاء يوم اليمامه و قالا انّ القتل استحرّ فى قراء القرآن و نخشى ان يستحرّ القتل بالقرّاء فى المواطن كلّها فيذهب قرآن كثير و يتبيّن من هذا انّ سبب الخوف هو قتل القرّاء الّذين كانوا قد حفظوا القرآن و لو كان القرآن قد جمع و كتب، لما كانت هناك علّه لخوفها.»
اين رأى مورد قبول مستشرقين نيست چون با روايات، مخالف است . پيغمبر 6چون قبض روح شد، قرآن جمع نشده بود و اين موضوع برابر روايتى است كه عمر بن خطّاب و ابوبكر از شنيدن كشته شدن قرّاء به وحشت افتادند و گفتند چون كشتار قاريان قرآن اوج گرفته است مي¬ترسيم كه قاريان همه بلاد كشته شوند و قسمت اعظم قرآن از بين برود و از اين روايت معلوم مي¬شود كه علّت ترس آنها، كشته شدن قاريانى بوده كه قرآن را حفظ داشتهاند و اگر قرآن نوشته شده بود و جمعآورى آن مسلّم بود، ترسى وجود نداشت و علّتى براى وحشت آنان وجود نداشت .
یافتن منبع اصلی اختلاف آراء در این زمینه ، راهنمای خوبی در رسیدن به جواب اصلی است . در این بحث، آن¬چه سبب خلط نظریات گردیده است ، عدم توجه دقیق به واژگان «جمع» و«مصحف» است که در مباحث جمع قرآن مطرح می گردد .
بنابراین ، قبل از بیان بحث اصلی به موارد استعمال این دو واژه اشاره ای خواهیم داشت .
واژۀ «جمع قرآن» :
اين واژه در اسناد تاريخى به معناى واحدى به كار نرفته است و دارای استعمالات مختلفی است که آن را بیان می کنیم :
1. «جمع قرآن» به معناى حفظ قرآن است. در صدر اسلام حافظان قرآن را «جماع قرآن » نيز مى ناميدند ؛ بدين جهت كه آنان قرآن را در سينه خود جمع نموده بودند. زرقانى در مقايسه كتابت و حفظ قرآن تعبير زيبايى دارد ؛ يعنى اولى را جمع در سطور و دومى را جمع در صدور مى خواند.
2. «جمع قرآن» به معناى كتابت و نگارش قرآن، به گونه اى كه آيات در هر سوره منظم شده باشند، ولى ترتيب وتنظيم سوره ها، صورت نگرفته باشد. در اين معنا، تمام قرآن جمع آورى شده ، ولى به صورت مصحف كه ميان دو جلد قرار گيرد درنيامده است.
3. «جمع قرآن» يعنى مجموعۀ آيات و سوره هاى قرآن كريم در يك جا مرتب و منظم شده و قرآن به صورت «مصحف» درآمده است.
4. «جمع قرآن» يعنى جمع آورى همه قرائت ها و تنظيم قرآن به يك قرائت .
«جمع» به معناى اول و دوم، قطعاً در زمان حيات پيامبر اكرم6 تحقق يافته است و هيچ كس در آن ترديدى ندارد.
«جمع قرآن» يعنى چه؟
«جمع قرآن» بنا به اصطلاح قرآن : « إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ ». جمعه حفظه ؛ جماع القرآن حفّاظه.
«جمع قرآن» بنا به استعمالى كه در صدر اسلام داشت شامل موارد زیر می¬گردد :
- كتابت و ضبط قرآن، و گردآورى آيات، در زمان پيغمبر6؛
- تنظيم و تدوين قرآن بوسيله امير7به نحو خاصّ ؛
- تدوين مصحف نمونه و قانونى ، به وسيلۀ مجمع قرآن ، در عصر عثمان.
سيوطى از قول حاكم در مستدرك در این باره مىنويسد : قرآن سه مرتبه جمع گرديد ؛ اوّل در زمان پيغمبر 6 سپس از قول زيد بن ثابت مي¬گويد: ما در حضور پيغمبر بوديم و قرآن را از رقاع تأليف و جمع مي¬نموديم . دوّم ؛ در زمان ابوبكر و سوّم ؛ در زمان عثمان.
البته در این باره تقسیم بندی دیگری نیز وجود دارد که به شرح ذیل است :
جمع قرآن، به خود، سه دوره ديده است:
- دوره جمع سورهها و آيات، كه به وحى خدا به رسول، و برحسب تدريج، و اختلاف حوادث و اسباب نزول، فرود آمده است.
- دوره ترتيب مواد و سورههاى قرآنى، كه پس از وفات پيغمبر6 به وسيله امير 7و زيد بن ثابت و ديگران صورت گرفت.
- دوره اختلاف قرائتها، و اختيار برگزيده الحان،و بهترين لهجهها، كه به تدوين مصحف قانونى انجاميد.
نکتۀ قابل توجه دیگر در این زمینه ، در نظر گرفتن فرق میان «جمع» و« تدوين» است .وقتى كه مأخذ كار گردآورى، نوشتهها و مصحف¬هاى مختلف باشد، آن گرد آمده را «تدوين» گويند. ولى وقتى كه مأخذ كار گردآورى، محفوظات ذهنى، و گاه قطعات ثبت شده بر كتف و چوب و پوست و كاغذ پاره و غير آن باشد، گرد آمده را «جمع» نامند. قرآن در زمان رسول خدا6، هم جمع شد و هم تدوين گرديد؛ و مصحف¬ها به وجود آمدند.
واژۀ «مصحف» :
1- مصحف درلغت :
در زبان عرب ، به چيزى كه در آن مى نويسند صحيفه و جمع آن را، صحائف ، صحف و صحف گويند. و صحف و مصحف را، الجامع بين الدفتين يعنى مجموعه ميان دو جلد، نامند.
در تفسير دفتين گفته اند : الدفه : جنب و پهلو و صفحه هر چيز است . پوست كشيده شده بر دو روى طبل را كه بر آن مى كوبند نيز، دفتا الطبل يعنى جلدهاى دو طرف طبل ناميده اندو از اين رو، جلد اول و آخر كتاب را نيز دفتا المصحف يعنى دو جلد دربردارنده صفحات كتاب مى نامند، و هر گاه مى گويند : حفظ مابين الدفتين مقصودشان اين است كه ، كتاب در ميان دو جلد آن محفوظ است .
بنابراين؛ مصحف نام كتاب جلد شده است. زيرا، اگر صحيفه همان است كه در آن مى نويسند و جمع آن صحف ، مصحف نيز، جامع و دربردارنده صحفى است كه در ميان دو جلد است . پس ، مصحف در كلام عرب به معناى كتاب جلد شده در زبان فارسى است ، چه قرآن باشد و چه غير قرآن .
2- مصحف در اصطلاح :
- صحابه : واژه مصحف در روايات جمع قرآن تا زمان عثمان ، به همان لغوى به كار رفته است .
بخارى روايتى را از انس نقل می¬کند که : هنگامى كه عثمان تصميم به جمع قرآن گرفت او را نزد حفصه فرستاد كه صحف و نوشته ها را نزد ما بفرست تا مصاحف را از روى آنها نسخه بردارى كنيم و سپس به تو باز گردانيم ….
بديهى است كه واژه صحف و مصاحف در اين روايت ، به همان لغوى يعنى : نوشته ها و كتاب هاى جلد شده ، آمده است .
- روايات امامان اهل بيت : : مصحف در روايات اهل بيت : نيز، به همان معناى لغوى مكتب خلفاست . كلينى در كافى باب «قراءه القرآن فى المصحف» روايت كند كه : امام صادق 7 فرمود : « من قرأ القرآن فى المصحف متع ببصره ، و خفف عن والديه ، و ان كانا كافرين » . هر كس قرآن را در مصحف تلاوت كند، ديدگانش را بهره مند و پدر و مادرش را ؛ اگر چه كافر باشند ؛ سبك بار گرداند.
يعنى ؛ مصحف در گفتگوها و محاورات صدر اسلام در همان معناى لغوى استعمال شده ، و پس از آن ، در دوره هاى بعد، قرآن مدون جلد شده به مصحف شهرت يافته است .
- اخبار مكتب خلفا : در مكتب خلفا كتاب هاى ديگرى جز قرآن را نيز، مصحف ناميده اند .
- شهرت واژه مصحف در نوشته هاى جلد شده : استعمال واژه مصحف در آنچه نوشته و جلد شده ، يعنى كتاب مجلد، در نزد علما و پژوهشگران مكتب خلفا .
- مصحف در اصطلاح امت هاى گذشته و نام گذارى كتب دينى سابق به مصحف.
بنابراین مصحف ، اسم عامی برای نوشته های جلد شده است و ناميدن قرآن به مصحف تنها بعد از آن دوران شهرت يافته ، و در آن هنگام نيز، اين نامگذارى منحصر به قرآن نبوده ، بلكه در هر دو مكتب خلفا و اهل بيت :كتاب¬هاى ديگرى به اين نام بوده است كه يكى ازآن¬ها مصحف فاطمه3دخت رسول خدا 6 است.
جفرى بيان مىكند كه :
«نبشتههاى يافت شده در عربستان جنوبى از اصل واژه «صحف» خبر مىدهند كه در حبشى به معناى «نوشتن» كاربردى عام داشته است از اين رو مىتوانسته در اطلاق بر وحى آسمانى استعمال شده باشد.»
آرتور جفرى درذیل واژۀ «صحف» در کتاب «واژههاى دخيل در قرآن مجيد» می نویسد :
«جمع صحيفه ، صفحهاى از نوشته، پچينى از نوشته. يكى از اصطلاحات فنى است كه با مفهوم كتابهاى آسمانى در نزد حضرت محمد 6ارتباط دارد. همه آياتى كه اين واژه در آنها آمده است به استثناى آيه 2 از سوره 98 از آيات قديم قرآن و برخى از آيات بسيار قديم آن است.
هوروويتس بىترديد در اين انديشه بر صواب است كه مىگويد : واژۀ صحف در قرآن به عنوان يك اصطلاح عام و كلى براى آن كتب و نوشتههاى مقدسى به كار رفته است كه اعراب دست كم به صورت شفاهى و از راه مسموعات آنها را مىشناختهاند و از اين رو، مىتوانسته است بعدها در اطلاق بر وحىهاى اسلام نيز به كار برده شود. واژه، در شعر قديم عربى نيز به مفهوم صفحهاى از نوشته به كار رفته است….
لغويان نمىتوانند توضيح كافى و قانعكنندهاى دربارۀ اين واژه از ماده عربى ارائه دهند، زيرا فعل صحّف خود از قرار معلوم برساخته از روى اسم است. اصل واژه را ما در عربستان جنوبى مىيابيم، … ظاهراً سرچشمه مصحف عربى است كه در دورههاى بعد براى قرآن بسيار به كار رفته است. استعمال واژه در ادبيات قديم عرب نشان مىدهد كه در دوره پيش از اسلام از عربستان جنوبى گرفته شده و سپس در قرآن مجيد در اطلاق بر كتب مقدس به كار رفته است.»
با روشن شدن این مباحث ، لازم می ¬دانیم که به دلایل نقل شده پیرامون جمع قرآن نیز اشارۀ مختصری داشته باشیم که تحت دو عنوان جمع در زمان پیامبر اکرم 6و در زمان خلفا به آن می پردازیم .
ادله تدوین قرآن در قالب مصحف در زمان پیامبر6
دلیل اول : براساس شواهد آیات قرآنی :
- آیاتی که از تدوین وحفظ آیات ، بلافاصله پس از نزول قرآن حکایت دارند ؛
- آیاتی که در آنها واژۀ سوره به کار رفته است ؛ از جمله آیات :
« قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْصادِقِينَ.»
وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ.»
- قرار گرفتن سورۀ توبه پس از انفال که حکایت از چینش سوره ها به دستور حضرت رسول6دارد ؛
- اطلاق کتاب بر قرآن ، در قرآن و روایات ؛
استاد جعفر مرتضى عاملى در كتاب «حقائق هامه حول القرآن الكريم» اظهار مىدارد: لفظ« كتاب» در معنى قرآن ، ضمنبسيارى از آيات قرآن كه تدريجاً نازل شده است، وارد است. با توجه به اين نكته، شايد بتوان چنين كاربردى را تنها براى خداوند متعال، درست برآورد نمود كه بنابر علم خود آگاه بود كه سرانجام پس از تماميت نزول قرآن، آيات و سور نازله، به شكل مجموعهاى مكتوب و مدون در دسترس همگان قرار خواهد گرفت .
در كتاب« المفردات فى غريب القرآن»راغب اصل ريشه«كتب» را به معنى« دوختن دو جلد به هم» مىداند و در اين زمينه مىافزايد: در عرف، پيوند دادن حروف به وسيله نگارش را«كتابت» نام مىنهند. گاه نيز به ايجاد ارتباط كلامى ميان حروف و الفاظ،«كتابت» اطلاق مىگردد.
- نهادن نام فاتحه الکتاب بر سورۀ حمد؛
دلیل دوم : پاره ای از روایات که دلالت بر جمع قرآن در زمان حضرت رسول 6دارند.
دلیل سوم : مبتنی بر استنتاج عقلی است . در سه بیان :
1- اهمیت جمع قرآن در میان واجبات وتزاحم نداشتن واجب مهمتر با آن .
2- استواری این دلیل برسه پایه :
- قرآن ، قانون اساسی امت اسلامی
- اهتمام مسلمانان بر پاسداری از قرآن
- وجود تمام ابزار تدوین در عهد نبوی
3- حکمت و دور اندیشی پیامبر اکرم 6وخاتمیت دین اسلام اقتضاء دارد که حضرت 6کار جمع قرآن را به پایان رسانده باشد .
دلیل چهارم : بر اساس شواهد تاریخی است : [ ازجمله ] توجه واهتمام ویژۀ مسلمانان به قرآن با علل وانگیزه های متفاوت :
- بلاغت قرآن
- اظهار علاقۀ شخص پیامبر6به قرآن که بر اهتمام مسلمانان به قرآن افزود .
- برخورداری حافظان وقاریان قرآن از جایگاه ویژه نزد مسلمانان .
دلیل پنجم : اجماع بر این باور که تنها راه اثبات قرآن ، تواتر است ، در حالی که در جمع قرآن در زمان خلفا به بینه اکتفا شده است .
علاوه بر این ، دلایل دیگری نیز برای اثبات این نظریه وجود دارد :
- حدیث ثقلین که حدیثی است از پیامبراسلام6و لفظ«کتاب الله» درآن به کار رفته ، ثابت می کندکه : هنگام رحلت نبی اکرم6 قرآن به صورت مجموعه ای واحد نوشته شده بود واین معنای لفظ کتاب است .
- آیات مربوط به تحدّی که مخالفین را به آوردن ده سوره ویا حتی یک سوره دعوت کرده ، دلالت بر این دارد که قرآن در دسترس مخالفین نیز بوده وسوره های آن کاملاً مشخص ومعین بودند ودر غیر این صورت این تحدّی به امری غیر موجود تعلق می گیرد که محال است .
- در روایتی از علی بن ابراهیم قمی از ابی ابکر خضرمی از ابی عبدالله جعفربن محمدالصادق7 آمده که پیامبر 6به علی7فرمود : یا علی قرآن در صحیفه ها و پارچه ها و اوراق محفوظ و در پشت بستر من است ، آن را بردارید وجمع ونگهداری کنید ؛ آن را ضایع نسازید ، چنان چه یهودونصاری کتاب آسمانی خود را ضایع کردند .علی7آن را در جامه ای زرد رنگ جمع کرده وبرآن مهر زد.
- قرآن خود گواه است كه از همان سالهاى اقامت در مكه و مدتها پيش از هجرت، قرآن نوشته شده و دست به دست مىگشته است. نخستين آيات نازله: « اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ*خَلَقَ الْانسَانَ مِنْ عَلَقٍ*اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ*الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ*عَلَّمَ الْانسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ». اين آيات كاملاً اشتغال خاطر پيامبر را براى حفظ قرآن از طريق تضمين به كتابت بازگو مىكند.
- قرآن در سوره عبس آيات 11 تا 16 گواهى مىدهد كه «كلاََّ إِنهََّا تَذْكِرَهٌ * فَمَن شَاءَ ذَكَرَهُ * فىِ صُحُفٍ مُّكَرَّمَهٍ * مَّرْفُوعَهٍ مُّطَهَّرَهِ * بِأَيْدِى سَفَرَه * كِرَامِ بَرَرَه ». ممكن است بگويند اين¬ها حكايتى از عالم علوى و جهان بالا و نوشته آسمان هاست.
- شهادت صريحترى داريم ؛ در سوره فرقان آيه 5 آمده: « وَ قَالُواْ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِىَ تُمْلىَ عَلَيْهِ بُكْرَهً وَ أَصِيلاً» اين آيات به حدود سالهاى شش و هفت بعثت و همين حدود به هجرت مانده نازل شده، در اينجا اتهامات مخالفان و مشركان بازگو شده كه شايع مىكردند : اين¬ها داستان¬ هاى كهنهاى است كه او مىنويساند و به او املاء مىكنند. در هر صورت، آيه بدان ثبت كتبى اشاره مىكند كه خود مخالفان به رخ مىكشيدند و اشاعه مىدادند.
- اهتمام به قرآن : اهتمام حضرت محمد 6و ساير مسلمانان به كتاب مقدس قرآن چيزى نيست كه قابل ردّ و انكار باشد. محكمترين اساس ديانت اسلامى و معتبرترين منبع احكام و معارف دينى، قرآن است.
- احاديث ختم قرآن : در مورد ختم قرآن، نقل هايى در لابه لاى متون روايى به چشم مىخورد كه به جوانب گوناگونى از موضوع پرداخته است . به عنوان نمونه چند روایت در این مورد ذکر می¬کنیم . پيامبر6مىفرمايد : «اذا ختم العبد القرآن صلّى عليه عند ختمه ستون الف ملك». هنگامى كه بندهاى قرآن را ختم مىكند، شصت هزار فرشته بر او درود مىفرستند. ویا روایت : أنس بن مالك به نقل از حضرت رسول 6گويد: «من علّم ابنه القرآن نظرا غفر له ما تقدم من ذنبه وما تأخر ». هر كس قرائت از روى مصحف را به فرزند خود بياموزد، خداوند گناهان گذشته و آينده او را مورد عفو قرار مىدهد.
- داستان اسلام آوردن عمر يكى از دلائل كتابت قرآن در زمان پيغمبر6 است، عمر در خانه خواهر خود آيات اوائل سوره طه را مي¬خواند و منقلب مي¬شود و به خدمت پيغمبر مي¬رود و ايمان مىآورد (آيات در صحيفهاى نوشته شده بود و آن را از خواهر گرفت و خواند.)
ادله عدم تدوین قرآن در قالب مصحف در زمان پیامبر6
1- روایاتی که از جمع قرآن توسط حضرت علی7 سخن به میان آورده است . روايات فراوانى از شيعه و سنى است كه بر جمع قرآن به دست على بن ابى طالب دلالت مى كند. اگر قرآن به همين ترتيب فعلى در زمان رسول خدا6جمع شده بود، پس چرا على بن ابى طالب7اقدام به جمع آورى نمود؟ چرا پيامبر به على7دستور جمع آورى قرآن پس از رحلت را صادر نمود؟
علامه بلاغى مى گويد:اين كه على7پس از وفات پيامبر، جز براى نماز ردا بر دوش نگرفت تا قرآن را به همان ترتيب نزول و تقدم منسوخ آن بر ناسخ، جمع آورى نمايد امرى معلوم و روشن است . علامه طباطبائى، جمع على7را از مسلمات روايات شيعه مى داند .
2- روایت زید بن ثابت مبنی بر اینکه پیامبر اکرم 6 رحلت فرمود ، در حالی که قرآن در مصحف واحدی جمع نشده بود و…
3- تدريجى بودن نزول قرآن و استمرار نزول وحى تا اواخر حيات پيامبر6بوده كه مانع از جمع قرآن مى شده است و چون همواره انتظار نزول آيات و سوره ها وجود داشته، پيامبر خود اقدام به مرتب نمودن سوره ها ننموده است.
به هر حال ، هر گروهی برای اثبات ادعای خود قائل به ادله ای هستند که در منابع گوناگون قابل مشاهده است . اما آن¬چه که مورد غفلت برخی قرار گرفته است ، دقت در ادله های بیانی و مباحث پیرامون آن است که عالمان آگاه و ریزبین شیعی به آن پرداخته اند و بحثهایی دربارۀ آن ارائه نموده اند.
آیت الله خویی در البیان با بیان دلایلی مشروح ادله های جمع قرآن در زمان خلیفه ها را مطرح کرده و به نقد و بررسی آنها می پردازد و در انتهای بحث نیز به نتیجه گیری می¬پردازد که به صورت مختصر به آن اشاره می نماییم :
1- تناقض أحاديث جمع القرآن.
2- تعارض روايات الجمع.
3- تعارض أحاديث الجمع مع الكتاب.
4- مخالفه أحاديث الجمع مع حكم العقل.
5- مخالفه أحاديث الجمع للاجماع.
6- أحاديث الجمع و التحريف بالزياده.
درخاتمه بحث نیز چنین می¬آورد :
« … أن إسناد جمع القرآن إلى الخلفاء أمر موهوم، مخالف للكتاب، و السنه، و الإجماع، و العقل، فلا يمكن القائل بالتحريف أن يستدل به على دعواه، و لو سلمنا أن جامع القرآن هو أبوبكر في أيام خلافته، فلا ينبغي الشك في أن كيفيه الجمع المذكورة في الروايات المتقدمه مكذوبه، و إن جمع القرآن كان مستنداً إلى التواتر بين المسلمين، غايه الأمر أن الجامع قد دوّن في المصحف ما كان محفوظاً في الصدور على نحو التواتر.
نعم لا شك أن عثمان قد جمع القرآن في زمانه، لا بمعنى أنه جمع الآيات و السور في مصحف، بل بمعنى أنه جمع المسلمين على قراءه إمام واحد، و أحرق المصاحف الأخرى التي تخالف ذلك المصحف، و كتب إلى البلدان أن يحرقوا ما عندهم منها، و نهى المسلمين عن الاختلاف في القراءه، و قد صرح بهذا كثير من أعلام أهل السنه. »
به هر صورت بنابر قول صاحب مجمع البیان به نقل از سید مرتضی علم الهدی [آمده] :
« قرآن در عهد رسول الله 6به صورتی که امروز هست ، تألیف شده بود ، به دلیل آن که : قرآن در آن روز [به صورت یک] درس خوانده می شد ، همه اش را حفظ مىکردند و آن را بر رسول خدا 6 نشان می دادند و بر وی مي خواندند. گروهى چون عبد الله بن مسعود و ابى بن كعب و ديگران چند مرتبه همه قرآن را بر پيامبر 6خواندند. و ختم كردند همه اينها باكمترين تأمّل وتفكرثابت مي¬كندكه قرآن درزمان رسول الله 6جمع شده و كامل بوده نه پراكنده.»
پس شکی نیست که قرآن در زمان خود رسول گرامی 6تدوین گردیده است ، زیرا کافی است ما به اهتمام پیامبر 6در تعلیم کتابت به یارانش توجه کنیم وبه علاوه آن حضرت برای تبلیغ قرآن نمایندگانی را اعزام می داشته است ، به طوری که در یکی از این اعزام ها هفتاد یا چهل نفر از آنان شهید می شوند(حادثه بئرمعونه) واین دلالت بر کثرت حافظان وکاتبان ومبلغان قرآن دارد ، مسلماً در چنین شرایطی چنین اهتمام واعتقادی ، قرآن تدوین وجمع آوری گردیده است .آن چه باید گفت این است که در زمان رسول خدا 6 کل قرآن در یک مصحف وبه طور مرتب ومنسجم در زمان رسول الله 6 صورت نگرفته بود ، بلکه در الواح ومصاحفی جمع آوری شده بود که یک نسخه هم نزد خود پیامبر6 بود .
شمار نویسندگان را بالغ بر چهل نفر دانسته اند . از این گروه علی بن ابی طالب 7 ، زیدبن ثابت ، ابی بن کعب انصاری از شهرتی ببیشتر برخوردارند . چه این که اولین کسی که در مدینه نگارش وحی را برعهده گرفت ، ابی بن کعب بوده که پیش از زید بن ثابت ، به این مهم اشتغال داشت . بنابراين در «يكى كردن مصاحف در عهد عثمان» به او سرپرستى گروه داده شد و هرگاه در مواردى اختلاف پيش مىآمد، با نظر ابىّ، مشكل حل مىشد.
کاتبان وحی ، طبق دستور رسول خدا 6 هر مقداری از قرآن را که می نوشتند ، نسخه ای از آن را در خانۀ آن حضرت قرار می دادند ونسخه ای از آن را نیز نزد خود نگاه می داشتند .
پيغمبر اكرم 6به كاتبانى نياز داشت تا در شئون مختلف از جمله وحى براى او كتابت كنند. بنابراین چه در مكه و چه در مدينه زبدهترين باسوادان را براى كتابت انتخاب فرمود. اولين كسى كه در مكه عهدهداركتابت مخصوصاً كتابت وحى شد ؛ على بن ابى طالب 7بود و تا آخرين روز حيات پيامبر به اين كار ادامه داد. پيامبر 6 نيز اصرار فراوان داشت تا على7، آنچه را نازل مىشود، نوشته و ثبت نمايد تا چيزى از قرآن و وحى آسمانى از على دور نماند. امیر المؤمنین7 به دلیل ملازمت ومراودۀ پیوسته اش با پیامبر اکرم 6در بیشتر مواقع نزول قرآن ، حاضر بوده وعلاوه بر گردآوری قرآن در زمان آن حضرت6کاتب وحی نیز بوده اند .
سليم بن قيس هلالى، كه يكى از تابعين بود، مىگويد: نزد على 7در مسجد كوفه بودم و مردم دور او را گرفته بودند، فرمود: پرسشهاى خود را تا در ميان شما هستم از من دريغ نداريد. درباره كتاب خدا از من بپرسيد، به خدا قسم آيهاى نازل نشد مگرآن كه پيامبرگرامى6آن را بر من مىخواند و تفسير و تأويل آن را به من مىآموخت.
ابن الكوّا، يكى از پرسش كنندگان صحابه على 7 به نام عبد الله بن عمرو يشكرى كه بسيار دانا و دانشمند بود، از وى پرسيد: آنچه نازل مىگرديد و شما حضور نداشتيد، چگونه است؟ على7 فرمود: هنگامى كه به حضورشان مىرسيدم، مىفرمود: يا على7 در غيبت تو آيههايى نازل شد، آنگاه آنها را بر من مىخواند و تأويل آنها را به من تعليم مىفرمود.
زيد بن ثابت در مدينه در همسايگى پيغمبر 6خانه داشت. او نوشتن مىدانست. در ابتداى امر هرگاه پيغمبر 6 نياز به نوشتن داشت و ابى بن كعب حاضر نبود، به دنبال زيد مىفرستاد تا براى او كتابت كند. رفته رفته كتابت او هم رسميت يافت و حتى با دستور پيغمبر 6زبان و نوشتن عبرانى را نيز فرا گرفت تا نامههاى عبرى را براى پيامبر 6بخواند، ترجمه كند و پاسخ بنويسد. زيد بن ثابت بيش از ديگر اصحاب، ملازم پيغمبر 6 براى نوشتن بود و بيشتر نامهنگارى مىكرد.
بنابراين عمدهترين كاتبان وحى، على بن ابى طالب، أبىّ بن كعب و زيد بن ثابت بودند و ديگر كاتبان وحى، در مرتبه بعد قرار داشتند.
ابن ابى الحديد مىگويد: محققان و سيره نويسان نوشتهاند كه كاتبان وحى، على 7و زيد بن ثابت و زيد بن ارقم بودند و حنظلة بن ربيع تميمى و معاويه، نامههاى پيغمبر 6را به سران، نوشتههاى مورد نياز مردم و همچنين ليست اموال و صدقات را مىنوشتند. ابو عبد الله زنجانى تا بيش از چهل تن را جزء كاتبان وحى شمرده است ، كه ظاهراً هنگام ضرورت از وجود آنها استفاده مىشده است.
به بیان دیگر ، باید بگوییم که برخى از نويسندگان گمان كرده اند، كسانى كه مى گويند قرآن پس از رحلت به صورت «مصحف» درآمده به كتابت و نگارش قرآن در زمان حيات پيامبر اكرم6 عقيده ندارند ، در حالى كه اين گونه نيست ؛ زيرا ، اصل كتابت و تنظيم آيه هاى قرآن، بى هيچ ترديدى قبل از رحلت صورت پذيرفته و كسى منكر اين مطلب نيست. تفاوت اين دو قول تنها در اين است كه عده اى معتقدند قرآن به همين صورت كه فعلاً وجود دارد، تمام آن در زمان رسول خدا6نوشته شده و به صورت «مصحف » مرتب گشته است. گروهى ديگر معتقدند گرچه قرآن در زمان رسول خدا6 نوشته شده و آيات آن نيز در هر سوره مرتب گشته، ولى تنظيم و ترتيب سوره ها به صورت «مصحف » درآمدن و ميان دوجلد قرار گرفتن، پس از رحلت انجام گرفته است.
بنابراين اختلاف موجود ميان دو نظريه را مى توان با اين سؤال مطرح نمود: آيا تنظيم قرآن به صورت «مصحف » قبل از رحلت يا پس از رحلت انجام گرفته است؟
البته ، بعد از ذکرمطالب بالا ، به خوبى در مى يابيم كه هيچ اختلاف ريشه اى و اساسى در مسأله تدوين و نگارش قرآن وجود ندارد و ملتزم شدن به هر يك از اين دو نظريه به هيچ وجه به اهتمام و عنايت پيامبر6 و مسلمانان به قرآن لطمه اى وارد نمى سازد.
بنابراین ، روايات مذكور در مورد جمع قرآن ، بىاساس و از نظر شيعه پذيرفته شده نيست . حديث احرف سبعه هم كه مهمترين منشأ شبهات مستشرقان است، پذيرفتنى نيست و استناد آن نيز به پيامبر 6 نه معقول است، زيرا چگونه ممكن است كه كتاب جاويدان مسلمين، نص ثابت و پايدارى نداشته باشد و تزلزل و اضطراب در او راه يابد؟ و نه دليلى بر نزولهاى هفتگانه و در صورت تفسير كثرت از عدد سبعه بر نزولهاى فراوان، وجود دارد. بلكه نص قرآن ثابت و پايدار است و اعجاز قرآن، بر متن ثابت و قطعى استوار است.
ابن ابى داود از طريق محمد بن سيرين نقل ميكند «لمّا توفّى النبىّ 6و سلّم اقسم علىّ ان لا يرتدى برداء الّا لجمعة حتّى يجمعالقرآن فى مصحف ففعل …» . چون پيغمبر 6از اين جهان رحلت فرمود ؛ على7 سوگند خورد كه رداء بر دوش نگيرد ؛ مگر براى نماز جمعه تا آن كه قرآن را در يك مصحف جمع كند و چنين كرد.
اگر قرآن در زمان پيغمبر نوشته نشده بود امكان نداشت على در مدّتى كوتاه به جمع قرآن موفق گردد. و به علاوه آنچه در همه روايات وارده، آمده لغت «جمع» بكار رفته و از اين لغت معلوم مي¬ شود كتابت قبلاً انجام گرفته كه ديگران به جمع آن مشغول شدهاند.
بنابراين مسلماً قرآن در زمان پيغمبر نوشته شده است از اين جهت، قول مستشرقين از جمله آرتور جفرى را بىاساس ميدانيم .چرا که اقدام عثمان نه بدان معنى است كه اوراق پراكنده را در يك جا جمع نموده باشد و يا آن كه از سينههاى افراد به كمك حافظه آنها با شهادت دو عادل بر روى الواح منتقل كرده باشد. بلكه مقصود از اقدام عثمان در جمعآورى، رفع اختلافات در قرائات بوده است به طوري كه قرطبى تصريح مي-كند : «انّ عثمان رضى اللّه عنه لم يقصد بما صنع جمع الناس على تأليف المصحف و انّما فعل ذلك عثمان لانّ النّاس اختلفوا فى القرائات بسبب تفرّق الصّحابه فى البلدان و اشتدّ الامر فى ذلك و عظم اختلافهم و تشبّثهم.»
عثمان مقصودش از عملى كه انجام داد نوشتن مصحف نبود بلكه چون مردم در قرائات اختلاف بسيار داشتند و دامنه اختلاف بالا گرفته بود اقدامش منحصرا براى رفع اختلاف انجام گرفت.
آية اللّه خوئى معتقد است که بدون شك عثمان قرآن را در زمان خود جمع كرد ، ولى نه بدان معنى كه آيات و سور را در يك مصحف جمع كرده باشد. بلكه بدين معنى كه مسلمانان را بر يك قرائت جمع و متحد نمود و قرآن هاى ديگر را سوزاند و مسلمين را از اختلافات در قرائات بازداشت و بسيارى از علماى اهل سنّت بدين مضمون تصريح نمودهاند . حتى اگر خود حضرت 6به دست خود چيزى نمىنوشته است، مىتوانسته است آنچه را كه مىخواهد به دست كاتبان بنويساند. مسلّم است كه او در اواخر عمرش كاتبانى در استخدام داشته است. حتى احاديثى هست حاكى از اينكه براى كتابت وحى كاتبانى استخدام شده بودند. گزارش مربوط به نخستين جمعو تدوين قرآن پس از رحلت حضرت رسول 6توسط زيد بن ثابت نیزحاكى از آن است كه نسخهاى مكتوب از قرآن كه بر روى قطعات پاپيروس و ساير مواد نوشته شده بوده، وجود داشته است. نتيجه و حاصل كار زيد جمع و تدوين قرآن بر روى صحف بوده است و اين مصحف در اختيار حفصه قرار گرفته بوده است. بدينسان محتمل است كه بخش اعظم قرآن بهصورتى در طى حيات خود پيامبر 6نوشته و ثبت و ضبط شده بوده است. حتى ممكن است كه چند نسخه از بخشهايى از آن در دست اشخاص مختلف بوده باشد.
با ذکر این دلایل ودلایل زیادی که از حوصلۀ بحث ما خارج است ، می¬توان گفت : محققان بر اساس پژوهشهاى جديد و مستند به دلايل و قراين و نكات تاريخى در اصل جمع شدن قرآن در عهد پيامبر 6ترديد ندارند . با تأكيد و ترغيب پيامبر 6همه آيههاى نازل شده كتابت و جمع مىشد و مجموعه آيهها و سورهها مشخص بود و به نظر غالب عالمان اسلامى، از مفسران و فقيهان و قرآن پژوهان، قرآن به صورت كنونى و با همين ترتيب و ساختار در زمان پيامبر اكرم شكل گرفته است ،بعضى از كسانى كه اين رأى را دادهاند، عبارتاند از: ابو القاسم عبد الحى بن احمد بلخى خراسانى ، ابو بكر انبارى، سيد مرتضى علم الهدى ، حاكم جشمى زرزور، محمود بن حمزه كرمانى، فضل بن حسن طبرسى ، سيد بن طاووس ، سيد عبد الحسين شرف الدين ، آيت اللّه حاج آقا حسين طباطبايى بروجردى و آيت اللّه خوئى.
نتیجه گیری :
با در نظر گرفتن تمامی جوانب و با توجه به این نکته که قرآن از هرگونه تحریفی مصون است و دست ناپاکان از دست درازی به آن کوتاه است و با توجه به معنای لغوی و اصطلاحی «جمع قرآن و مصحف» و ادلۀ بیان شده صاحب نظران حیطۀ علوم قرآنی ، نظریۀ مطرح شدۀ آرتور جفری در مورد عدم جمع قرآن در زمان پیامبر 6پذیرفته شده نیست و حتی اگر بگوییم که قرآن در زمان خلفا جمع آوری شده ، این بدین معنا نیست که در مورد جمع قرآن در زمان پیامبر کوتاهی صورت گرفته است . بلکه بدین معناست که در زمان پیامبر6 جمع قرآن صورت گرفته ولی به صورتی که در میان یک جلد قرار داده شده باشد ، نبود و خلفا و در رأس آن ها عثمان برای جلوگیری از اختلاف قرائات ، دست به این کار زد ونه این که اصل جمع آوری قرآن از سوی او انجام گرفته باشد .
بنابراین عثمان اختلاف قرائات را از بین برد ؛ یعنی جمع قرائات گوناگون در ذیل یک قرائت واحد را انجام داد . این دلیل و تمامی ادله های مطرح شده در متن ، نظریه آرتور جفری را رد می کند .
منابع :
1. قرآن کریم .
2. انواری جعفر ، قرآن در آینۀ تاریخ ، انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی ، قم ، 1390ش.
3. بل ريچارد و بهاء الدين خرمشاهى، در آمدى بر تاريخ قرآن،ج1 ،نشرمركز ترجمه قرآن ، قم ،چاپ اوّل، 1382ش .
4. بیدگلی محمدتقی دیاری ، درآمدی برتاریخ علوم قرآنی ، انتشارات دانشگاه قم ، چاپ اول ، بهار1385ش
5. جفرى آرتور ، واژه هاى دخيل در قرآن ، ترجمه فريدون بدرهاى ، انتشارات توس ،تهران ، چاپ دوم، 1386ش .
6. جوان آراسته حسين ، درسنامه علوم قرآنى، ويرايش دوم ، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم ، 1378ش .
7. خوئى سيد ابو القاسم ، البيان في تفسير القرآن ، موسسة احياء آثار الامام الخوئى ، قم ، بى تا ، بىنا.
8. راميار محمود ، تاريخ قرآن ، نشرامير كبير، تهران ، چاپ سوم ، 1369 ش .
9. رحمتیمحمدكاظم ، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جفری آرتور»، شماره 4741
10. زركشىمحمد بن عبد الله ،البرهان في علوم القرآن، ج1، دار المعرفه ، بيروت ، چاپ: اوّل،1410 / 1990.
11. زمانی محمد حسن ، مستشرقان وقرآن (نقد وبررسی آراء مستشرقان درباره قرآن ) ،مؤسسه بوستان کتاب ، قم ، چاپ سوم ، 1388 ش.
12. شاهين عبد الصبور و سيد حسين سيدى ، تاريخ قرآن ، به نشر ،مشهد ،چاپ اوّل،1382ش .
13. طالقانى سيد عبد الوهاب ، علوم قرآن و فهرست منابع ، ناشر دارالقرآن الكريم ، قم ، بىنا ، 1361ش.
14. عسكرى علامه سيد مرتضى ، مصحف در روايات و اخبار، نرم افزار مکتب الشامله .
15. فقهى زاده عبد الهادى ، پژوهشى در نظم قرآن ، نشر جهاد دانشگاهى، تهران ، چاپ اوّل،1374ش.
16. کریمی مرزبان ، مباحثی از تاریخ علوم ومعارف قرآن ،انتشارات اندیشه اسلامی ،تهران ، چاپ اول ، 1389ش .
17. معرفت محمد هادى ، تاريخ قرآن، نشرسمت ، تهران ،چاپ پنجم، 1382
18. مظلومى رجبعلى ، پژوهشى پيرامون آخرين كتاب الهى، نشر آفاق، تهران ، چاپ دوم، 1403قمری
19. مهدوى راد محمد على ،آفاق تفسير مقالات و مقولاتى در تفسير پژوهى، نشر هستى نما ، تهران ، چاپ اوّل،1382
20. نويسنده مترجمان ،ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن ، ج1، انتشارات فراهانى،تهران، 1360 ش.
بسمه تعالی
عنوان مقاله
نقد و بررسی نظریۀ جمع قرآن از دیدگاه آرتور جفری
پژوهشگر: رقیه ضیافر
چکیده :
«نقد و بررسی نظریۀ جمع قرآن از دیدگاه آرتور جفری » ، عنوان بحثی است که به نقد نظریۀ جمع قرآن آرتور جفری اشاره می کند ، که پیشینه اصلی نقد نظریات صاحب نظران سایر ملل ، به زمان گسترش اسلام به ممالک دیگر و فتوحات مسلمانان در عصر خلفا و ورود مبانی تفکری آن ها به سرزمین های اسلامی و … برمی¬گردد . آرتور جفری معتقد است که قرآن در زمان پیامبر جمع آوری نشده است وبرای این سخن خود استناد به مباحثی می کند که با دقت نظر بیش¬تر در آن ¬ها ، می¬توان نادرستی قول او را دریافت . با نقد وبررسی افرادی چون آرتور جفری ، از یک طرف ، مبانی نظری این افراد روشن می¬گردد و از طرف دیگر ، نادرستی ادعای آن¬ها را اثبات می¬شود که در این پژوهش ، به این امر پرداخته شده است . برای جواب گویی بهتر و بیش¬تر در این زمینه ،منابع موجود در علوم قرآنی کارساز است . بنابراین آگاهی کامل از این منابع ، در رفع شبهات مطرح شده از سوی مستشرقان یاری کننده و جوابگوی سؤالات «آیا در زمان پیامبراکرم 6با آن همه تأکید حضرت 6به فراگیری قرآن و اهمیت آن و… این عمل انجام نشده است ؟» است .
کلید واژه : آرتور جفری ، جمع قرآن ، مستشرقان ، مصحف و….
آرتور جفری یکی از مستشرقان و پژوهشگران غربی است که پیرامون مباحث اسلامی به تحقیق پرداخته است . او در زمینۀ علوم قرآنی نیز ضمن انجام تحقیقات ، نظریاتی را ارائه داده است که توجه به این نظریات و بررسی آن ها ضروری به نظر می¬رسد. نقد وبررسی نظریات آرتور جفری را می¬توان از دریچۀ علومی هم-چون تاریخ ، جامعه شناسی ، حدیث ، تفسیر و… انجام داد . از بعد تاریخی ، در نگرش تاریخی به دین و حوادث تأثیرگذار درگسترش دین مورد توجه قرار می گیرد و در علم جامعه شناسی ، توجه او به نگرشهای افراد مختلف ، با عقاید گوناگون مورد نظر است . در علم حدیث ، مرجع نظریات او در زمینه هایی چون صحیح یا موثق بودن و…. احادیث نقد وبررسی می¬شود و در علم تفسیر، منابع او در ارجاعاتش باید مد نظر باشد و…. اما آن¬چه ما به دنبال آن هستیم ، بررسی و نقد نظریۀ او در مورد «جمع قرآن» در حیطۀ علوم قرآنی است .
با در نظر گرفتن نظریه او در این مورد ، قرآنی که معجزۀ جاویدان اسلام است ، از تحریف مصون نمی ماند و ادعای تحریف در قرآن قوت پیدا می¬کند . در حالی که فرض ما بر این است که قرآن مصون از هرگونه تحریفی است و جایگاه آن در نزد پیامبر اکرم6 وائمّۀ معصومین:و اهمیت دادن این بزرگواران به حفظ قرآن و تأکید بر مبانی عمیق وحیانی و الگو پذیری از آیات آن ، این شبهه را از ذهن های آلوده و نا آگاه می¬زداید .
تحقیق در راستای نظریات پژوهشگران غیر مسلمان ونقد مبانی عقیدتی ونظری آن ها با استفاده از مبانی دینی اسلام ، از زمان گسترش اسلام به ممالک دیگر و فتوحات مسلمانان در عصر خلفا ، صورت گرفته است . اما نبایدتأثیر پذیری متقابل علوم غربی و علوم اسلامی را نسبت به یکدیگر و به چالش کشیده شدن مبانی تفکری پژوهشگران را فراموش نمائیم .
با در نظر گرفتن نظریه او که «جمع قرآن در زمان خلفا صورت گرفته است. » این سؤال برای ما مطرح می¬گردد که آیا در زمان پیامبراکرم 6با آن همه تأکید حضرت 6به فراگیری قرآن و اهمیت آن و… این عمل انجام نشده است ؟
آرتور جفری
آرتورجفری « Artor Jefri » خاورشناس و قرآنپژوهی است که به احتمال قوی در 1892 به دنیا آمده است . وی كشیش كلیسای مِتُدیست شد و در دانشگاه مِلبورن به تحصیل پرداخت. خدمت سربازیاش را در جنگ جهانی اول (1914ـ 1918) در هند گذراند و همزمان در آنجا به تدریس در كالج مسیحی شهر مدراس مشغول شد. در 1300 ش/ 1921، مركز مطالعات زبان وابسته به هیئت تبشیری امریكایی در قاهره توسعه یافت و با عنوان مدرسه مطالعات شرقی ، زیرنظر دانشگاه امریكایی قاهره، به فعالیت پرداخت. چارلز واتسون، رئیس این دانشگاه، جفری را به همكاری با این نهاد تازه تأسیس دعوت كرد و این امر به اقامت جفری در قاهره انجامید .
جفری تحصیلات خود را در دانشگاه ادینبورو ادامه داد و در1308ش/ 1929 موفق به اخذ درجه دكتری شد. او در1317ش/1938 قاهره را ترك كرد و بقیه عمرخود را دركلمبیا، در سمت رئیس و استاد دانشكده زبانهای خاورمیانه و خاورنزدیك در دانشگاه كلمبیا، سپری نمود . وی در10 مرداد1338/2 اوت 1959 درگذشت.
پژوهشهای جفری را، بر اساس موضوع، میتوان به چهار دسته كلی تقسیم كرد : پژوهشهای قرآنی، مطالعاتی درباره سیره پیامبر اسلام، مقالاتی درباره رابطه اسلام و مسیحیت، و ترجمه متون اسلامی به انگلیسی. ظاهراً علاقهمندی جفری به مطالعات قرآنی به سبب معاشرت وی با گوتهلف برگشترسربوده است.
در 1306 ش/ 1927، برگشترسر و جفری تصمیم به چاپ قرآن گرفتند، حاوی تمام قرائات. به این منظور به گردآوری و بررسی نسخههای كهن قرآن و جستجو دركتابهای معتبر قرائات و استخراج قرائات گوناگون قرآنی پرداختند. مرگ برگشترسر در 1312 ش/ 1933، به انجام رسیدن این طرح را متوقف نمود.
مقالاتی كه جفری در این دوره و با چنین هدفی تألیف كرده است، عبارتاند از: «قرائات ابنمِقْسَم» ، «قرائات زیدبن علی» و «چند قرائت دیگر زیدبن علی» . وی در این مقالات به گردآوری برخی قرائات پرداخته است.
از مسائل مورد علاقه خاورشناسان این دوره، گردآوری روایات و اخبار تاریخی مدعی نقصان قرآن بود، چنانكه نولدكه گزارشهایی از این دست را جمع كرده است. یكی از متون موردتوجه آنان در این باره، كتاب فضائل القرآن ِابوعبید قاسم بن سلاّم هروی (متوفی 224) است. اوتو پرتسل جفری را با نسخه خطی این كتاب در كتابخانه برلین آشنا كرد و جفری بخشی از این كتاب را با عنوان «بابُ ما رُفِعَ مِنَ الْقُرآن بَعدَ نُزولِه و لَمْ یثْبُت فی المَصاحِفِ» به انگلیسی ترجمه نمود . درادامه چنین رویكردی، او مقاله «متنی متفاوت از سوره فاتحه» را نگاشت و ادعا كردكه سوره فاتحه در ابتدا جزو قرآن نبوده و تنها به عنوان دعایی به هنگام تلاوت قرآن خوانده میشده، اما بعدها جزئی از قرآن تلقی شده است. در این مقاله، جفری متنی مشابه سوره فاتحه را به نقل از كتاب تذكرة الائمه محمد باقر بن محمد تقی لاهیجی، با انتساب نادرست آن به محمدباقر مجلسی و منبعی كه هویت آن را به نحو دقیق بیان نكرده، آورده است. با آنكه سستی عبارات این متن عربی كاملاً واضح است، جفری هیچ اشارهای به این مطلب نكرده است.
از جمله مهم ترین آثار قرآن شناسی جفری می توان به موارد زیر اشاره نمود :
1- واژه های دخیل در قرآن
این کتاب در سال 1938 به نام « the forign Vocabulary of the Quran » چاپ شده بود ، توسط دکتر فریدون بدره ای به فارسی ترجمه و سال 1372 منتشر شد.
جفری در این کتاب با شمارش 375 واژه غیر عربی در آیات قرآن ، اشاره به فقر لغت عرب ونیازمندی پیامبر اسلام 6 به وام گیری از دیگر زبان ها نموده وآن را موجب سر در گمی صحابه شمرده است .
این كتاب نیز حاصل نگرش خاص خاورشناسان به قرآن است. آنان اغلب با همان رویكرد نقد تاریخی متون مذهبی یهودیت و مسیحیت و با این تلقی كه كتب وحیانی، در فرآیندی تاریخی تدوین شده است، قرآن را بررسی كردهاند. در پی چنین رویكردی، این پرسش برای آنان مطرح شده كه مطالب موجود در قرآن، اعم از اطلاعات یهودی و مسیحی، روایات عهدین و مطالب مشابه در ادبیات مسیحیت و یهودیت از كجا آمده و تا چه حد متأثر از فرهنگ یهودی یا مسیحی بوده است توجه خاورشناسان به موضوع واژههای دخیل از اواخر قرن سیزدهم/ نوزدهم آغاز شد و تحقیقات اولیه را در این زمینه، فرانكل، دوورژاك ، مینگانا و هوروویتس انجام دادند. اهمیت كتاب جفری در مقایسه با تحقیقات پیش از خود، در بهرهگیری كاملتر از منابع و جامعیت آن در زمان تألیف است، هر چند با توجه به پژوهشها و یافتههای اخیر، به نظر میرسد كه كتاب جفری نیاز به بازنگری جدّی دارد . جفری در مقدمه مفصّل خود بر این كتاب، سیری از پیدایش این بحث را به همراه آرای عالمان مسلمان در این باره آورده است.
2- تصحیح و چاپ و نشر کتاب المصاحف تألیف سجستانی برای اولین بار . او سپس ضمیمه ای را بر آن کتاب تألیف و همراه آن چاپ نمود ، که مجموعه درس های قرآن شناسی وی برای دانشجویانش بوده است .
جفری در این فعالیت ، كتاب المَصاحِف ابوبكر عبداللّهبن سلیمان سجستانی را تصحیح و با مطالبی در باره مَصاحِف كهن مندرج درمتون تفسیری، در رساله منابعی برای تاریخ قرآن چاپ كرد.او منابعی را كه در بازسازی مصاحف كهن از آن ها استفاده نموده، معرفی كرده است. در ادامه، وی به بررسی مصحف سمرقند، كه به مصحفی از عهد عثمان شهرت دارد، پرداخت و موارد اختلاف كتابت این نسخه را با مصحف عثمان بر شمرد.
جفری در حوزه تحقیق متون كهن اسلامی، علاوه بر كتاب المصاحف ، مقدمه تفسیر المبانی فی نظم المعانی را كه متعلق به مؤلفی ناشناخته در قرن پنجم است، همراه با مقدمه تفسیر ابنعَطیه (متوفی 546)، المحرّر الوجیز، در مجموعهای با نام مقدمتان فی علوم القرآن (قاهره 1333 ش/ 1954) به چاپ رساند. او مؤلف تفسیر المبانی را فردی اندلسی دانسته ، در حالیكه مؤلف این اثر از علمای كَرّامی نیشابور و احتمالاً ابومحمدحامدبن احمدبن جعفربن بسطام طَحیری بوده است. این كتاب موردتوجه برخی قرآنپژوهان غربی بوده است و حتی قبل از چاپ، نولدكه و شاگردانش از نسخه خطی آن برای تألیف تاریخ قرآن استفاده كردهاند. عبداللّه اسماعیل صاوی با تصحیح برخی اشكالات جفری، این كتاب را در 1351 ش/ 1972 به چاپ رساند.
از دیگر مقالات قرآنی جفری است : «وضع فعلی مطالعات قرآنی» ، «قرآن به مثابه كتاب آسمانی» ،«تاریخ متن قرآن» ودو مقاله درباره تفسیر الهدایه و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن ، نوشته عالم مصری، محمد ابوزید.
جفری در حوزه مطالعات سیره، چند مقاله در باره زندگانی پیامبر با عناوین «آیا محمد6 از كودكی پیامبر بود ؟» ، «تأملی در تاریخی بودن پیامبر اسلام» و«مسیحیان در مكه» و همچنین كتابی با نام «اسلام، محمد و دین او» نوشته است. او درباره رابطه اسلام و مسیحیت سه مقاله با عناوینِ «كتاب گرگوری تاتئو برضد مسلمانان» ، «مجموعهای ازكتابها وجزوات نقد مسیحیت مورداستفاده مسلمانان قاهره» و «ادبیات نقد مسیحیت» نوشت.
در حوزه ترجمه متون، وی ترجمه كتاب شجره الكون ابنعربی را در دو مقاله به چاپ رساند كه بعدها متن كامل این ترجمه در1341 ش/1962 درلاهور به صورت كتاب منتشرشد. كتاب مهم او دراین حوزه «گزیدهای در باره اسلام« است كه مجموعهای متنوع از فرهنگ و معارف اسلامی شامل قرآن، حدیث، فقه، سیره، كلام و تصوف است.
درسالهای اخیر، برخی از مقالات جفری تجدیدچاپ شده است. رودی پارت دركتاب قرآن ،كه حاوی مقالات قرآنی خاورشناسان است، مقاله «پیشرفت درمطالعه قرآن» وی را به چاپ رسانده است. برخی از پژوهش های وی نیز دركتاب خاستگاه های قرآن نوشته فردی با نام مستعار ابنوراق آمده است. جفری برای د . اسلام (چاپ دوم)، مقالههای آیه(Aya )، آزر(Azar)، ایوب (Ayyub)وعصا (Asa) را تألیف كرده است.
جفری از جمله مستشرقانی است که قائل به این نکته است که : «جمعآورى قرآن را در زمان پيامبر 6صورت نگرفته است . » او برای بیان این مسئله به روایاتی استناد می کند که به جمع آوری قرآن در زمان عثمان وخلیفه های دیگر قائل هستند . در واقع او نیز مانند سایر مستشرقان برای ارائه دادن این نظریه به بررسی کامل تاریخ اسلام نپرداخته است و اگر هم این مراجعه و مطالعه را داشته باشد در بیان نظریه خویش آن را پنهان می نماید .
در یک بیان واضح وآشکار ؛ می توان ادعا نمود : ديدگاه مستشرقانی، مانند گلدزيهر و رژى بلاشر و آرتور جفرى و در رأس آنان ، نولدكه و ديگران مانند بروكلمان و بوهل و … كه در مورد قرآن اظهار نظر كردهاند، عمدتاً بر رواياتى استوار است كه جمعآورى قرآن را در زمان پيامبر 6 نمىدانند.طبق اين اخبار، قرآن، در زمان عثمان، جمعآورى شد و مسلمين هم مجاز بودند قرآن را بر هر قرائتى و با هر حرفى بخوانند. زيرا قرآن بر هفت حرف نازل شده بود و تبديل كلمات مترادف و هم معنا به يكديگر امرى مجاز شمرده مىشود.
آرتور جفرى مدعى است كتابت و جمع قرآن در عهد پيغمبر، مورد قبول مستشرقين نیست واقدام عثمان در جمعآورى قرآن مورد تأييد مسلمين است . دربارۀ ادّعای او ، چنین بیان شده است :
«و هذا الرّأى لا يقبله المستشرقون لانّه يخالف ما جاء فى احاديث اخرى انّه قبض 6 و لم يجمع القرآن فى شىء، و هذا ما يطابق ما روى من خوف عمر بن الخطّاب و ابى بكر الصّديق لمّا استحرّ القتل بالقرّاء يوم اليمامه و قالا انّ القتل استحرّ فى قراء القرآن و نخشى ان يستحرّ القتل بالقرّاء فى المواطن كلّها فيذهب قرآن كثير و يتبيّن من هذا انّ سبب الخوف هو قتل القرّاء الّذين كانوا قد حفظوا القرآن و لو كان القرآن قد جمع و كتب، لما كانت هناك علّه لخوفها.»
اين رأى مورد قبول مستشرقين نيست چون با روايات، مخالف است . پيغمبر 6چون قبض روح شد، قرآن جمع نشده بود و اين موضوع برابر روايتى است كه عمر بن خطّاب و ابوبكر از شنيدن كشته شدن قرّاء به وحشت افتادند و گفتند چون كشتار قاريان قرآن اوج گرفته است مي¬ترسيم كه قاريان همه بلاد كشته شوند و قسمت اعظم قرآن از بين برود و از اين روايت معلوم مي¬شود كه علّت ترس آنها، كشته شدن قاريانى بوده كه قرآن را حفظ داشتهاند و اگر قرآن نوشته شده بود و جمعآورى آن مسلّم بود، ترسى وجود نداشت و علّتى براى وحشت آنان وجود نداشت .
یافتن منبع اصلی اختلاف آراء در این زمینه ، راهنمای خوبی در رسیدن به جواب اصلی است . در این بحث، آن¬چه سبب خلط نظریات گردیده است ، عدم توجه دقیق به واژگان «جمع» و«مصحف» است که در مباحث جمع قرآن مطرح می گردد .
بنابراین ، قبل از بیان بحث اصلی به موارد استعمال این دو واژه اشاره ای خواهیم داشت .
واژۀ «جمع قرآن» :
اين واژه در اسناد تاريخى به معناى واحدى به كار نرفته است و دارای استعمالات مختلفی است که آن را بیان می کنیم :
1. «جمع قرآن» به معناى حفظ قرآن است. در صدر اسلام حافظان قرآن را «جماع قرآن » نيز مى ناميدند ؛ بدين جهت كه آنان قرآن را در سينه خود جمع نموده بودند. زرقانى در مقايسه كتابت و حفظ قرآن تعبير زيبايى دارد ؛ يعنى اولى را جمع در سطور و دومى را جمع در صدور مى خواند.
2. «جمع قرآن» به معناى كتابت و نگارش قرآن، به گونه اى كه آيات در هر سوره منظم شده باشند، ولى ترتيب وتنظيم سوره ها، صورت نگرفته باشد. در اين معنا، تمام قرآن جمع آورى شده ، ولى به صورت مصحف كه ميان دو جلد قرار گيرد درنيامده است.
3. «جمع قرآن» يعنى مجموعۀ آيات و سوره هاى قرآن كريم در يك جا مرتب و منظم شده و قرآن به صورت «مصحف» درآمده است.
4. «جمع قرآن» يعنى جمع آورى همه قرائت ها و تنظيم قرآن به يك قرائت .
«جمع» به معناى اول و دوم، قطعاً در زمان حيات پيامبر اكرم6 تحقق يافته است و هيچ كس در آن ترديدى ندارد.
«جمع قرآن» يعنى چه؟
«جمع قرآن» بنا به اصطلاح قرآن : « إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ ». جمعه حفظه ؛ جماع القرآن حفّاظه.
«جمع قرآن» بنا به استعمالى كه در صدر اسلام داشت شامل موارد زیر می¬گردد :
- كتابت و ضبط قرآن، و گردآورى آيات، در زمان پيغمبر6؛
- تنظيم و تدوين قرآن بوسيله امير7به نحو خاصّ ؛
- تدوين مصحف نمونه و قانونى ، به وسيلۀ مجمع قرآن ، در عصر عثمان.
سيوطى از قول حاكم در مستدرك در این باره مىنويسد : قرآن سه مرتبه جمع گرديد ؛ اوّل در زمان پيغمبر 6 سپس از قول زيد بن ثابت مي¬گويد: ما در حضور پيغمبر بوديم و قرآن را از رقاع تأليف و جمع مي¬نموديم . دوّم ؛ در زمان ابوبكر و سوّم ؛ در زمان عثمان.
البته در این باره تقسیم بندی دیگری نیز وجود دارد که به شرح ذیل است :
جمع قرآن، به خود، سه دوره ديده است:
- دوره جمع سورهها و آيات، كه به وحى خدا به رسول، و برحسب تدريج، و اختلاف حوادث و اسباب نزول، فرود آمده است.
- دوره ترتيب مواد و سورههاى قرآنى، كه پس از وفات پيغمبر6 به وسيله امير 7و زيد بن ثابت و ديگران صورت گرفت.
- دوره اختلاف قرائتها، و اختيار برگزيده الحان،و بهترين لهجهها، كه به تدوين مصحف قانونى انجاميد.
نکتۀ قابل توجه دیگر در این زمینه ، در نظر گرفتن فرق میان «جمع» و« تدوين» است .وقتى كه مأخذ كار گردآورى، نوشتهها و مصحف¬هاى مختلف باشد، آن گرد آمده را «تدوين» گويند. ولى وقتى كه مأخذ كار گردآورى، محفوظات ذهنى، و گاه قطعات ثبت شده بر كتف و چوب و پوست و كاغذ پاره و غير آن باشد، گرد آمده را «جمع» نامند. قرآن در زمان رسول خدا6، هم جمع شد و هم تدوين گرديد؛ و مصحف¬ها به وجود آمدند.
واژۀ «مصحف» :
1- مصحف درلغت :
در زبان عرب ، به چيزى كه در آن مى نويسند صحيفه و جمع آن را، صحائف ، صحف و صحف گويند. و صحف و مصحف را، الجامع بين الدفتين يعنى مجموعه ميان دو جلد، نامند.
در تفسير دفتين گفته اند : الدفه : جنب و پهلو و صفحه هر چيز است . پوست كشيده شده بر دو روى طبل را كه بر آن مى كوبند نيز، دفتا الطبل يعنى جلدهاى دو طرف طبل ناميده اندو از اين رو، جلد اول و آخر كتاب را نيز دفتا المصحف يعنى دو جلد دربردارنده صفحات كتاب مى نامند، و هر گاه مى گويند : حفظ مابين الدفتين مقصودشان اين است كه ، كتاب در ميان دو جلد آن محفوظ است .
بنابراين؛ مصحف نام كتاب جلد شده است. زيرا، اگر صحيفه همان است كه در آن مى نويسند و جمع آن صحف ، مصحف نيز، جامع و دربردارنده صحفى است كه در ميان دو جلد است . پس ، مصحف در كلام عرب به معناى كتاب جلد شده در زبان فارسى است ، چه قرآن باشد و چه غير قرآن .
2- مصحف در اصطلاح :
- صحابه : واژه مصحف در روايات جمع قرآن تا زمان عثمان ، به همان لغوى به كار رفته است .
بخارى روايتى را از انس نقل می¬کند که : هنگامى كه عثمان تصميم به جمع قرآن گرفت او را نزد حفصه فرستاد كه صحف و نوشته ها را نزد ما بفرست تا مصاحف را از روى آنها نسخه بردارى كنيم و سپس به تو باز گردانيم ….
بديهى است كه واژه صحف و مصاحف در اين روايت ، به همان لغوى يعنى : نوشته ها و كتاب هاى جلد شده ، آمده است .
- روايات امامان اهل بيت : : مصحف در روايات اهل بيت : نيز، به همان معناى لغوى مكتب خلفاست . كلينى در كافى باب «قراءه القرآن فى المصحف» روايت كند كه : امام صادق 7 فرمود : « من قرأ القرآن فى المصحف متع ببصره ، و خفف عن والديه ، و ان كانا كافرين » . هر كس قرآن را در مصحف تلاوت كند، ديدگانش را بهره مند و پدر و مادرش را ؛ اگر چه كافر باشند ؛ سبك بار گرداند.
يعنى ؛ مصحف در گفتگوها و محاورات صدر اسلام در همان معناى لغوى استعمال شده ، و پس از آن ، در دوره هاى بعد، قرآن مدون جلد شده به مصحف شهرت يافته است .
- اخبار مكتب خلفا : در مكتب خلفا كتاب هاى ديگرى جز قرآن را نيز، مصحف ناميده اند .
- شهرت واژه مصحف در نوشته هاى جلد شده : استعمال واژه مصحف در آنچه نوشته و جلد شده ، يعنى كتاب مجلد، در نزد علما و پژوهشگران مكتب خلفا .
- مصحف در اصطلاح امت هاى گذشته و نام گذارى كتب دينى سابق به مصحف.
بنابراین مصحف ، اسم عامی برای نوشته های جلد شده است و ناميدن قرآن به مصحف تنها بعد از آن دوران شهرت يافته ، و در آن هنگام نيز، اين نامگذارى منحصر به قرآن نبوده ، بلكه در هر دو مكتب خلفا و اهل بيت :كتاب¬هاى ديگرى به اين نام بوده است كه يكى ازآن¬ها مصحف فاطمه3دخت رسول خدا 6 است.
جفرى بيان مىكند كه :
«نبشتههاى يافت شده در عربستان جنوبى از اصل واژه «صحف» خبر مىدهند كه در حبشى به معناى «نوشتن» كاربردى عام داشته است از اين رو مىتوانسته در اطلاق بر وحى آسمانى استعمال شده باشد.»
آرتور جفرى درذیل واژۀ «صحف» در کتاب «واژههاى دخيل در قرآن مجيد» می نویسد :
«جمع صحيفه ، صفحهاى از نوشته، پچينى از نوشته. يكى از اصطلاحات فنى است كه با مفهوم كتابهاى آسمانى در نزد حضرت محمد 6ارتباط دارد. همه آياتى كه اين واژه در آنها آمده است به استثناى آيه 2 از سوره 98 از آيات قديم قرآن و برخى از آيات بسيار قديم آن است.
هوروويتس بىترديد در اين انديشه بر صواب است كه مىگويد : واژۀ صحف در قرآن به عنوان يك اصطلاح عام و كلى براى آن كتب و نوشتههاى مقدسى به كار رفته است كه اعراب دست كم به صورت شفاهى و از راه مسموعات آنها را مىشناختهاند و از اين رو، مىتوانسته است بعدها در اطلاق بر وحىهاى اسلام نيز به كار برده شود. واژه، در شعر قديم عربى نيز به مفهوم صفحهاى از نوشته به كار رفته است….
لغويان نمىتوانند توضيح كافى و قانعكنندهاى دربارۀ اين واژه از ماده عربى ارائه دهند، زيرا فعل صحّف خود از قرار معلوم برساخته از روى اسم است. اصل واژه را ما در عربستان جنوبى مىيابيم، … ظاهراً سرچشمه مصحف عربى است كه در دورههاى بعد براى قرآن بسيار به كار رفته است. استعمال واژه در ادبيات قديم عرب نشان مىدهد كه در دوره پيش از اسلام از عربستان جنوبى گرفته شده و سپس در قرآن مجيد در اطلاق بر كتب مقدس به كار رفته است.»
با روشن شدن این مباحث ، لازم می ¬دانیم که به دلایل نقل شده پیرامون جمع قرآن نیز اشارۀ مختصری داشته باشیم که تحت دو عنوان جمع در زمان پیامبر اکرم 6و در زمان خلفا به آن می پردازیم .
ادله تدوین قرآن در قالب مصحف در زمان پیامبر6
دلیل اول : براساس شواهد آیات قرآنی :
- آیاتی که از تدوین وحفظ آیات ، بلافاصله پس از نزول قرآن حکایت دارند ؛
- آیاتی که در آنها واژۀ سوره به کار رفته است ؛ از جمله آیات :
« قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْصادِقِينَ.»
وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ.»
- قرار گرفتن سورۀ توبه پس از انفال که حکایت از چینش سوره ها به دستور حضرت رسول6دارد ؛
- اطلاق کتاب بر قرآن ، در قرآن و روایات ؛
استاد جعفر مرتضى عاملى در كتاب «حقائق هامه حول القرآن الكريم» اظهار مىدارد: لفظ« كتاب» در معنى قرآن ، ضمنبسيارى از آيات قرآن كه تدريجاً نازل شده است، وارد است. با توجه به اين نكته، شايد بتوان چنين كاربردى را تنها براى خداوند متعال، درست برآورد نمود كه بنابر علم خود آگاه بود كه سرانجام پس از تماميت نزول قرآن، آيات و سور نازله، به شكل مجموعهاى مكتوب و مدون در دسترس همگان قرار خواهد گرفت .
در كتاب« المفردات فى غريب القرآن»راغب اصل ريشه«كتب» را به معنى« دوختن دو جلد به هم» مىداند و در اين زمينه مىافزايد: در عرف، پيوند دادن حروف به وسيله نگارش را«كتابت» نام مىنهند. گاه نيز به ايجاد ارتباط كلامى ميان حروف و الفاظ،«كتابت» اطلاق مىگردد.
- نهادن نام فاتحه الکتاب بر سورۀ حمد؛
دلیل دوم : پاره ای از روایات که دلالت بر جمع قرآن در زمان حضرت رسول 6دارند.
دلیل سوم : مبتنی بر استنتاج عقلی است . در سه بیان :
1- اهمیت جمع قرآن در میان واجبات وتزاحم نداشتن واجب مهمتر با آن .
2- استواری این دلیل برسه پایه :
- قرآن ، قانون اساسی امت اسلامی
- اهتمام مسلمانان بر پاسداری از قرآن
- وجود تمام ابزار تدوین در عهد نبوی
3- حکمت و دور اندیشی پیامبر اکرم 6وخاتمیت دین اسلام اقتضاء دارد که حضرت 6کار جمع قرآن را به پایان رسانده باشد .
دلیل چهارم : بر اساس شواهد تاریخی است : [ ازجمله ] توجه واهتمام ویژۀ مسلمانان به قرآن با علل وانگیزه های متفاوت :
- بلاغت قرآن
- اظهار علاقۀ شخص پیامبر6به قرآن که بر اهتمام مسلمانان به قرآن افزود .
- برخورداری حافظان وقاریان قرآن از جایگاه ویژه نزد مسلمانان .
دلیل پنجم : اجماع بر این باور که تنها راه اثبات قرآن ، تواتر است ، در حالی که در جمع قرآن در زمان خلفا به بینه اکتفا شده است .
علاوه بر این ، دلایل دیگری نیز برای اثبات این نظریه وجود دارد :
- حدیث ثقلین که حدیثی است از پیامبراسلام6و لفظ«کتاب الله» درآن به کار رفته ، ثابت می کندکه : هنگام رحلت نبی اکرم6 قرآن به صورت مجموعه ای واحد نوشته شده بود واین معنای لفظ کتاب است .
- آیات مربوط به تحدّی که مخالفین را به آوردن ده سوره ویا حتی یک سوره دعوت کرده ، دلالت بر این دارد که قرآن در دسترس مخالفین نیز بوده وسوره های آن کاملاً مشخص ومعین بودند ودر غیر این صورت این تحدّی به امری غیر موجود تعلق می گیرد که محال است .
- در روایتی از علی بن ابراهیم قمی از ابی ابکر خضرمی از ابی عبدالله جعفربن محمدالصادق7 آمده که پیامبر 6به علی7فرمود : یا علی قرآن در صحیفه ها و پارچه ها و اوراق محفوظ و در پشت بستر من است ، آن را بردارید وجمع ونگهداری کنید ؛ آن را ضایع نسازید ، چنان چه یهودونصاری کتاب آسمانی خود را ضایع کردند .علی7آن را در جامه ای زرد رنگ جمع کرده وبرآن مهر زد.
- قرآن خود گواه است كه از همان سالهاى اقامت در مكه و مدتها پيش از هجرت، قرآن نوشته شده و دست به دست مىگشته است. نخستين آيات نازله: « اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ*خَلَقَ الْانسَانَ مِنْ عَلَقٍ*اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ*الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ*عَلَّمَ الْانسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ». اين آيات كاملاً اشتغال خاطر پيامبر را براى حفظ قرآن از طريق تضمين به كتابت بازگو مىكند.
- قرآن در سوره عبس آيات 11 تا 16 گواهى مىدهد كه «كلاََّ إِنهََّا تَذْكِرَهٌ * فَمَن شَاءَ ذَكَرَهُ * فىِ صُحُفٍ مُّكَرَّمَهٍ * مَّرْفُوعَهٍ مُّطَهَّرَهِ * بِأَيْدِى سَفَرَه * كِرَامِ بَرَرَه ». ممكن است بگويند اين¬ها حكايتى از عالم علوى و جهان بالا و نوشته آسمان هاست.
- شهادت صريحترى داريم ؛ در سوره فرقان آيه 5 آمده: « وَ قَالُواْ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِىَ تُمْلىَ عَلَيْهِ بُكْرَهً وَ أَصِيلاً» اين آيات به حدود سالهاى شش و هفت بعثت و همين حدود به هجرت مانده نازل شده، در اينجا اتهامات مخالفان و مشركان بازگو شده كه شايع مىكردند : اين¬ها داستان¬ هاى كهنهاى است كه او مىنويساند و به او املاء مىكنند. در هر صورت، آيه بدان ثبت كتبى اشاره مىكند كه خود مخالفان به رخ مىكشيدند و اشاعه مىدادند.
- اهتمام به قرآن : اهتمام حضرت محمد 6و ساير مسلمانان به كتاب مقدس قرآن چيزى نيست كه قابل ردّ و انكار باشد. محكمترين اساس ديانت اسلامى و معتبرترين منبع احكام و معارف دينى، قرآن است.
- احاديث ختم قرآن : در مورد ختم قرآن، نقل هايى در لابه لاى متون روايى به چشم مىخورد كه به جوانب گوناگونى از موضوع پرداخته است . به عنوان نمونه چند روایت در این مورد ذکر می¬کنیم . پيامبر6مىفرمايد : «اذا ختم العبد القرآن صلّى عليه عند ختمه ستون الف ملك». هنگامى كه بندهاى قرآن را ختم مىكند، شصت هزار فرشته بر او درود مىفرستند. ویا روایت : أنس بن مالك به نقل از حضرت رسول 6گويد: «من علّم ابنه القرآن نظرا غفر له ما تقدم من ذنبه وما تأخر ». هر كس قرائت از روى مصحف را به فرزند خود بياموزد، خداوند گناهان گذشته و آينده او را مورد عفو قرار مىدهد.
- داستان اسلام آوردن عمر يكى از دلائل كتابت قرآن در زمان پيغمبر6 است، عمر در خانه خواهر خود آيات اوائل سوره طه را مي¬خواند و منقلب مي¬شود و به خدمت پيغمبر مي¬رود و ايمان مىآورد (آيات در صحيفهاى نوشته شده بود و آن را از خواهر گرفت و خواند.)
ادله عدم تدوین قرآن در قالب مصحف در زمان پیامبر6
1- روایاتی که از جمع قرآن توسط حضرت علی7 سخن به میان آورده است . روايات فراوانى از شيعه و سنى است كه بر جمع قرآن به دست على بن ابى طالب دلالت مى كند. اگر قرآن به همين ترتيب فعلى در زمان رسول خدا6جمع شده بود، پس چرا على بن ابى طالب7اقدام به جمع آورى نمود؟ چرا پيامبر به على7دستور جمع آورى قرآن پس از رحلت را صادر نمود؟
علامه بلاغى مى گويد:اين كه على7پس از وفات پيامبر، جز براى نماز ردا بر دوش نگرفت تا قرآن را به همان ترتيب نزول و تقدم منسوخ آن بر ناسخ، جمع آورى نمايد امرى معلوم و روشن است . علامه طباطبائى، جمع على7را از مسلمات روايات شيعه مى داند .
2- روایت زید بن ثابت مبنی بر اینکه پیامبر اکرم 6 رحلت فرمود ، در حالی که قرآن در مصحف واحدی جمع نشده بود و…
3- تدريجى بودن نزول قرآن و استمرار نزول وحى تا اواخر حيات پيامبر6بوده كه مانع از جمع قرآن مى شده است و چون همواره انتظار نزول آيات و سوره ها وجود داشته، پيامبر خود اقدام به مرتب نمودن سوره ها ننموده است.
به هر حال ، هر گروهی برای اثبات ادعای خود قائل به ادله ای هستند که در منابع گوناگون قابل مشاهده است . اما آن¬چه که مورد غفلت برخی قرار گرفته است ، دقت در ادله های بیانی و مباحث پیرامون آن است که عالمان آگاه و ریزبین شیعی به آن پرداخته اند و بحثهایی دربارۀ آن ارائه نموده اند.
آیت الله خویی در البیان با بیان دلایلی مشروح ادله های جمع قرآن در زمان خلیفه ها را مطرح کرده و به نقد و بررسی آنها می پردازد و در انتهای بحث نیز به نتیجه گیری می¬پردازد که به صورت مختصر به آن اشاره می نماییم :
1- تناقض أحاديث جمع القرآن.
2- تعارض روايات الجمع.
3- تعارض أحاديث الجمع مع الكتاب.
4- مخالفه أحاديث الجمع مع حكم العقل.
5- مخالفه أحاديث الجمع للاجماع.
6- أحاديث الجمع و التحريف بالزياده.
درخاتمه بحث نیز چنین می¬آورد :
« … أن إسناد جمع القرآن إلى الخلفاء أمر موهوم، مخالف للكتاب، و السنه، و الإجماع، و العقل، فلا يمكن القائل بالتحريف أن يستدل به على دعواه، و لو سلمنا أن جامع القرآن هو أبوبكر في أيام خلافته، فلا ينبغي الشك في أن كيفيه الجمع المذكورة في الروايات المتقدمه مكذوبه، و إن جمع القرآن كان مستنداً إلى التواتر بين المسلمين، غايه الأمر أن الجامع قد دوّن في المصحف ما كان محفوظاً في الصدور على نحو التواتر.
نعم لا شك أن عثمان قد جمع القرآن في زمانه، لا بمعنى أنه جمع الآيات و السور في مصحف، بل بمعنى أنه جمع المسلمين على قراءه إمام واحد، و أحرق المصاحف الأخرى التي تخالف ذلك المصحف، و كتب إلى البلدان أن يحرقوا ما عندهم منها، و نهى المسلمين عن الاختلاف في القراءه، و قد صرح بهذا كثير من أعلام أهل السنه. »
به هر صورت بنابر قول صاحب مجمع البیان به نقل از سید مرتضی علم الهدی [آمده] :
« قرآن در عهد رسول الله 6به صورتی که امروز هست ، تألیف شده بود ، به دلیل آن که : قرآن در آن روز [به صورت یک] درس خوانده می شد ، همه اش را حفظ مىکردند و آن را بر رسول خدا 6 نشان می دادند و بر وی مي خواندند. گروهى چون عبد الله بن مسعود و ابى بن كعب و ديگران چند مرتبه همه قرآن را بر پيامبر 6خواندند. و ختم كردند همه اينها باكمترين تأمّل وتفكرثابت مي¬كندكه قرآن درزمان رسول الله 6جمع شده و كامل بوده نه پراكنده.»
پس شکی نیست که قرآن در زمان خود رسول گرامی 6تدوین گردیده است ، زیرا کافی است ما به اهتمام پیامبر 6در تعلیم کتابت به یارانش توجه کنیم وبه علاوه آن حضرت برای تبلیغ قرآن نمایندگانی را اعزام می داشته است ، به طوری که در یکی از این اعزام ها هفتاد یا چهل نفر از آنان شهید می شوند(حادثه بئرمعونه) واین دلالت بر کثرت حافظان وکاتبان ومبلغان قرآن دارد ، مسلماً در چنین شرایطی چنین اهتمام واعتقادی ، قرآن تدوین وجمع آوری گردیده است .آن چه باید گفت این است که در زمان رسول خدا 6 کل قرآن در یک مصحف وبه طور مرتب ومنسجم در زمان رسول الله 6 صورت نگرفته بود ، بلکه در الواح ومصاحفی جمع آوری شده بود که یک نسخه هم نزد خود پیامبر6 بود .
شمار نویسندگان را بالغ بر چهل نفر دانسته اند . از این گروه علی بن ابی طالب 7 ، زیدبن ثابت ، ابی بن کعب انصاری از شهرتی ببیشتر برخوردارند . چه این که اولین کسی که در مدینه نگارش وحی را برعهده گرفت ، ابی بن کعب بوده که پیش از زید بن ثابت ، به این مهم اشتغال داشت . بنابراين در «يكى كردن مصاحف در عهد عثمان» به او سرپرستى گروه داده شد و هرگاه در مواردى اختلاف پيش مىآمد، با نظر ابىّ، مشكل حل مىشد.
کاتبان وحی ، طبق دستور رسول خدا 6 هر مقداری از قرآن را که می نوشتند ، نسخه ای از آن را در خانۀ آن حضرت قرار می دادند ونسخه ای از آن را نیز نزد خود نگاه می داشتند .
پيغمبر اكرم 6به كاتبانى نياز داشت تا در شئون مختلف از جمله وحى براى او كتابت كنند. بنابراین چه در مكه و چه در مدينه زبدهترين باسوادان را براى كتابت انتخاب فرمود. اولين كسى كه در مكه عهدهداركتابت مخصوصاً كتابت وحى شد ؛ على بن ابى طالب 7بود و تا آخرين روز حيات پيامبر به اين كار ادامه داد. پيامبر 6 نيز اصرار فراوان داشت تا على7، آنچه را نازل مىشود، نوشته و ثبت نمايد تا چيزى از قرآن و وحى آسمانى از على دور نماند. امیر المؤمنین7 به دلیل ملازمت ومراودۀ پیوسته اش با پیامبر اکرم 6در بیشتر مواقع نزول قرآن ، حاضر بوده وعلاوه بر گردآوری قرآن در زمان آن حضرت6کاتب وحی نیز بوده اند .
سليم بن قيس هلالى، كه يكى از تابعين بود، مىگويد: نزد على 7در مسجد كوفه بودم و مردم دور او را گرفته بودند، فرمود: پرسشهاى خود را تا در ميان شما هستم از من دريغ نداريد. درباره كتاب خدا از من بپرسيد، به خدا قسم آيهاى نازل نشد مگرآن كه پيامبرگرامى6آن را بر من مىخواند و تفسير و تأويل آن را به من مىآموخت.
ابن الكوّا، يكى از پرسش كنندگان صحابه على 7 به نام عبد الله بن عمرو يشكرى كه بسيار دانا و دانشمند بود، از وى پرسيد: آنچه نازل مىگرديد و شما حضور نداشتيد، چگونه است؟ على7 فرمود: هنگامى كه به حضورشان مىرسيدم، مىفرمود: يا على7 در غيبت تو آيههايى نازل شد، آنگاه آنها را بر من مىخواند و تأويل آنها را به من تعليم مىفرمود.
زيد بن ثابت در مدينه در همسايگى پيغمبر 6خانه داشت. او نوشتن مىدانست. در ابتداى امر هرگاه پيغمبر 6 نياز به نوشتن داشت و ابى بن كعب حاضر نبود، به دنبال زيد مىفرستاد تا براى او كتابت كند. رفته رفته كتابت او هم رسميت يافت و حتى با دستور پيغمبر 6زبان و نوشتن عبرانى را نيز فرا گرفت تا نامههاى عبرى را براى پيامبر 6بخواند، ترجمه كند و پاسخ بنويسد. زيد بن ثابت بيش از ديگر اصحاب، ملازم پيغمبر 6 براى نوشتن بود و بيشتر نامهنگارى مىكرد.
بنابراين عمدهترين كاتبان وحى، على بن ابى طالب، أبىّ بن كعب و زيد بن ثابت بودند و ديگر كاتبان وحى، در مرتبه بعد قرار داشتند.
ابن ابى الحديد مىگويد: محققان و سيره نويسان نوشتهاند كه كاتبان وحى، على 7و زيد بن ثابت و زيد بن ارقم بودند و حنظلة بن ربيع تميمى و معاويه، نامههاى پيغمبر 6را به سران، نوشتههاى مورد نياز مردم و همچنين ليست اموال و صدقات را مىنوشتند. ابو عبد الله زنجانى تا بيش از چهل تن را جزء كاتبان وحى شمرده است ، كه ظاهراً هنگام ضرورت از وجود آنها استفاده مىشده است.
به بیان دیگر ، باید بگوییم که برخى از نويسندگان گمان كرده اند، كسانى كه مى گويند قرآن پس از رحلت به صورت «مصحف» درآمده به كتابت و نگارش قرآن در زمان حيات پيامبر اكرم6 عقيده ندارند ، در حالى كه اين گونه نيست ؛ زيرا ، اصل كتابت و تنظيم آيه هاى قرآن، بى هيچ ترديدى قبل از رحلت صورت پذيرفته و كسى منكر اين مطلب نيست. تفاوت اين دو قول تنها در اين است كه عده اى معتقدند قرآن به همين صورت كه فعلاً وجود دارد، تمام آن در زمان رسول خدا6نوشته شده و به صورت «مصحف » مرتب گشته است. گروهى ديگر معتقدند گرچه قرآن در زمان رسول خدا6 نوشته شده و آيات آن نيز در هر سوره مرتب گشته، ولى تنظيم و ترتيب سوره ها به صورت «مصحف » درآمدن و ميان دوجلد قرار گرفتن، پس از رحلت انجام گرفته است.
بنابراين اختلاف موجود ميان دو نظريه را مى توان با اين سؤال مطرح نمود: آيا تنظيم قرآن به صورت «مصحف » قبل از رحلت يا پس از رحلت انجام گرفته است؟
البته ، بعد از ذکرمطالب بالا ، به خوبى در مى يابيم كه هيچ اختلاف ريشه اى و اساسى در مسأله تدوين و نگارش قرآن وجود ندارد و ملتزم شدن به هر يك از اين دو نظريه به هيچ وجه به اهتمام و عنايت پيامبر6 و مسلمانان به قرآن لطمه اى وارد نمى سازد.
بنابراین ، روايات مذكور در مورد جمع قرآن ، بىاساس و از نظر شيعه پذيرفته شده نيست . حديث احرف سبعه هم كه مهمترين منشأ شبهات مستشرقان است، پذيرفتنى نيست و استناد آن نيز به پيامبر 6 نه معقول است، زيرا چگونه ممكن است كه كتاب جاويدان مسلمين، نص ثابت و پايدارى نداشته باشد و تزلزل و اضطراب در او راه يابد؟ و نه دليلى بر نزولهاى هفتگانه و در صورت تفسير كثرت از عدد سبعه بر نزولهاى فراوان، وجود دارد. بلكه نص قرآن ثابت و پايدار است و اعجاز قرآن، بر متن ثابت و قطعى استوار است.
ابن ابى داود از طريق محمد بن سيرين نقل ميكند «لمّا توفّى النبىّ 6و سلّم اقسم علىّ ان لا يرتدى برداء الّا لجمعة حتّى يجمعالقرآن فى مصحف ففعل …» . چون پيغمبر 6از اين جهان رحلت فرمود ؛ على7 سوگند خورد كه رداء بر دوش نگيرد ؛ مگر براى نماز جمعه تا آن كه قرآن را در يك مصحف جمع كند و چنين كرد.
اگر قرآن در زمان پيغمبر نوشته نشده بود امكان نداشت على در مدّتى كوتاه به جمع قرآن موفق گردد. و به علاوه آنچه در همه روايات وارده، آمده لغت «جمع» بكار رفته و از اين لغت معلوم مي¬ شود كتابت قبلاً انجام گرفته كه ديگران به جمع آن مشغول شدهاند.
بنابراين مسلماً قرآن در زمان پيغمبر نوشته شده است از اين جهت، قول مستشرقين از جمله آرتور جفرى را بىاساس ميدانيم .چرا که اقدام عثمان نه بدان معنى است كه اوراق پراكنده را در يك جا جمع نموده باشد و يا آن كه از سينههاى افراد به كمك حافظه آنها با شهادت دو عادل بر روى الواح منتقل كرده باشد. بلكه مقصود از اقدام عثمان در جمعآورى، رفع اختلافات در قرائات بوده است به طوري كه قرطبى تصريح مي-كند : «انّ عثمان رضى اللّه عنه لم يقصد بما صنع جمع الناس على تأليف المصحف و انّما فعل ذلك عثمان لانّ النّاس اختلفوا فى القرائات بسبب تفرّق الصّحابه فى البلدان و اشتدّ الامر فى ذلك و عظم اختلافهم و تشبّثهم.»
عثمان مقصودش از عملى كه انجام داد نوشتن مصحف نبود بلكه چون مردم در قرائات اختلاف بسيار داشتند و دامنه اختلاف بالا گرفته بود اقدامش منحصرا براى رفع اختلاف انجام گرفت.
آية اللّه خوئى معتقد است که بدون شك عثمان قرآن را در زمان خود جمع كرد ، ولى نه بدان معنى كه آيات و سور را در يك مصحف جمع كرده باشد. بلكه بدين معنى كه مسلمانان را بر يك قرائت جمع و متحد نمود و قرآن هاى ديگر را سوزاند و مسلمين را از اختلافات در قرائات بازداشت و بسيارى از علماى اهل سنّت بدين مضمون تصريح نمودهاند . حتى اگر خود حضرت 6به دست خود چيزى نمىنوشته است، مىتوانسته است آنچه را كه مىخواهد به دست كاتبان بنويساند. مسلّم است كه او در اواخر عمرش كاتبانى در استخدام داشته است. حتى احاديثى هست حاكى از اينكه براى كتابت وحى كاتبانى استخدام شده بودند. گزارش مربوط به نخستين جمعو تدوين قرآن پس از رحلت حضرت رسول 6توسط زيد بن ثابت نیزحاكى از آن است كه نسخهاى مكتوب از قرآن كه بر روى قطعات پاپيروس و ساير مواد نوشته شده بوده، وجود داشته است. نتيجه و حاصل كار زيد جمع و تدوين قرآن بر روى صحف بوده است و اين مصحف در اختيار حفصه قرار گرفته بوده است. بدينسان محتمل است كه بخش اعظم قرآن بهصورتى در طى حيات خود پيامبر 6نوشته و ثبت و ضبط شده بوده است. حتى ممكن است كه چند نسخه از بخشهايى از آن در دست اشخاص مختلف بوده باشد.
با ذکر این دلایل ودلایل زیادی که از حوصلۀ بحث ما خارج است ، می¬توان گفت : محققان بر اساس پژوهشهاى جديد و مستند به دلايل و قراين و نكات تاريخى در اصل جمع شدن قرآن در عهد پيامبر 6ترديد ندارند . با تأكيد و ترغيب پيامبر 6همه آيههاى نازل شده كتابت و جمع مىشد و مجموعه آيهها و سورهها مشخص بود و به نظر غالب عالمان اسلامى، از مفسران و فقيهان و قرآن پژوهان، قرآن به صورت كنونى و با همين ترتيب و ساختار در زمان پيامبر اكرم شكل گرفته است ،بعضى از كسانى كه اين رأى را دادهاند، عبارتاند از: ابو القاسم عبد الحى بن احمد بلخى خراسانى ، ابو بكر انبارى، سيد مرتضى علم الهدى ، حاكم جشمى زرزور، محمود بن حمزه كرمانى، فضل بن حسن طبرسى ، سيد بن طاووس ، سيد عبد الحسين شرف الدين ، آيت اللّه حاج آقا حسين طباطبايى بروجردى و آيت اللّه خوئى.
نتیجه گیری :
با در نظر گرفتن تمامی جوانب و با توجه به این نکته که قرآن از هرگونه تحریفی مصون است و دست ناپاکان از دست درازی به آن کوتاه است و با توجه به معنای لغوی و اصطلاحی «جمع قرآن و مصحف» و ادلۀ بیان شده صاحب نظران حیطۀ علوم قرآنی ، نظریۀ مطرح شدۀ آرتور جفری در مورد عدم جمع قرآن در زمان پیامبر 6پذیرفته شده نیست و حتی اگر بگوییم که قرآن در زمان خلفا جمع آوری شده ، این بدین معنا نیست که در مورد جمع قرآن در زمان پیامبر کوتاهی صورت گرفته است . بلکه بدین معناست که در زمان پیامبر6 جمع قرآن صورت گرفته ولی به صورتی که در میان یک جلد قرار داده شده باشد ، نبود و خلفا و در رأس آن ها عثمان برای جلوگیری از اختلاف قرائات ، دست به این کار زد ونه این که اصل جمع آوری قرآن از سوی او انجام گرفته باشد .
بنابراین عثمان اختلاف قرائات را از بین برد ؛ یعنی جمع قرائات گوناگون در ذیل یک قرائت واحد را انجام داد . این دلیل و تمامی ادله های مطرح شده در متن ، نظریه آرتور جفری را رد می کند .
منابع :
1. قرآن کریم .
2. انواری جعفر ، قرآن در آینۀ تاریخ ، انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی ، قم ، 1390ش.
3. بل ريچارد و بهاء الدين خرمشاهى، در آمدى بر تاريخ قرآن،ج1 ،نشرمركز ترجمه قرآن ، قم ،چاپ اوّل، 1382ش .
4. بیدگلی محمدتقی دیاری ، درآمدی برتاریخ علوم قرآنی ، انتشارات دانشگاه قم ، چاپ اول ، بهار1385ش
5. جفرى آرتور ، واژه هاى دخيل در قرآن ، ترجمه فريدون بدرهاى ، انتشارات توس ،تهران ، چاپ دوم، 1386ش .
6. جوان آراسته حسين ، درسنامه علوم قرآنى، ويرايش دوم ، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم ، 1378ش .
7. خوئى سيد ابو القاسم ، البيان في تفسير القرآن ، موسسة احياء آثار الامام الخوئى ، قم ، بى تا ، بىنا.
8. راميار محمود ، تاريخ قرآن ، نشرامير كبير، تهران ، چاپ سوم ، 1369 ش .
9. رحمتیمحمدكاظم ، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جفری آرتور»، شماره 4741
10. زركشىمحمد بن عبد الله ،البرهان في علوم القرآن، ج1، دار المعرفه ، بيروت ، چاپ: اوّل،1410 / 1990.
11. زمانی محمد حسن ، مستشرقان وقرآن (نقد وبررسی آراء مستشرقان درباره قرآن ) ،مؤسسه بوستان کتاب ، قم ، چاپ سوم ، 1388 ش.
12. شاهين عبد الصبور و سيد حسين سيدى ، تاريخ قرآن ، به نشر ،مشهد ،چاپ اوّل،1382ش .
13. طالقانى سيد عبد الوهاب ، علوم قرآن و فهرست منابع ، ناشر دارالقرآن الكريم ، قم ، بىنا ، 1361ش.
14. عسكرى علامه سيد مرتضى ، مصحف در روايات و اخبار، نرم افزار مکتب الشامله .
15. فقهى زاده عبد الهادى ، پژوهشى در نظم قرآن ، نشر جهاد دانشگاهى، تهران ، چاپ اوّل،1374ش.
16. کریمی مرزبان ، مباحثی از تاریخ علوم ومعارف قرآن ،انتشارات اندیشه اسلامی ،تهران ، چاپ اول ، 1389ش .
17. معرفت محمد هادى ، تاريخ قرآن، نشرسمت ، تهران ،چاپ پنجم، 1382
18. مظلومى رجبعلى ، پژوهشى پيرامون آخرين كتاب الهى، نشر آفاق، تهران ، چاپ دوم، 1403قمری
19. مهدوى راد محمد على ،آفاق تفسير مقالات و مقولاتى در تفسير پژوهى، نشر هستى نما ، تهران ، چاپ اوّل،1382
20. نويسنده مترجمان ،ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن ، ج1، انتشارات فراهانى،تهران، 1360 ش.
بسمه تعالی
عنوان مقاله
نقد و بررسی نظریۀ جمع قرآن از دیدگاه آرتور جفری
پژوهشگر: رقیه ضیافر
چکیده :
«نقد و بررسی نظریۀ جمع قرآن از دیدگاه آرتور جفری » ، عنوان بحثی است که به نقد نظریۀ جمع قرآن آرتور جفری اشاره می کند ، که پیشینه اصلی نقد نظریات صاحب نظران سایر ملل ، به زمان گسترش اسلام به ممالک دیگر و فتوحات مسلمانان در عصر خلفا و ورود مبانی تفکری آن ها به سرزمین های اسلامی و … برمی¬گردد . آرتور جفری معتقد است که قرآن در زمان پیامبر جمع آوری نشده است وبرای این سخن خود استناد به مباحثی می کند که با دقت نظر بیش¬تر در آن ¬ها ، می¬توان نادرستی قول او را دریافت . با نقد وبررسی افرادی چون آرتور جفری ، از یک طرف ، مبانی نظری این افراد روشن می¬گردد و از طرف دیگر ، نادرستی ادعای آن¬ها را اثبات می¬شود که در این پژوهش ، به این امر پرداخته شده است . برای جواب گویی بهتر و بیش¬تر در این زمینه ،منابع موجود در علوم قرآنی کارساز است . بنابراین آگاهی کامل از این منابع ، در رفع شبهات مطرح شده از سوی مستشرقان یاری کننده و جوابگوی سؤالات «آیا در زمان پیامبراکرم 6با آن همه تأکید حضرت 6به فراگیری قرآن و اهمیت آن و… این عمل انجام نشده است ؟» است .
کلید واژه : آرتور جفری ، جمع قرآن ، مستشرقان ، مصحف و….
آرتور جفری یکی از مستشرقان و پژوهشگران غربی است که پیرامون مباحث اسلامی به تحقیق پرداخته است . او در زمینۀ علوم قرآنی نیز ضمن انجام تحقیقات ، نظریاتی را ارائه داده است که توجه به این نظریات و بررسی آن ها ضروری به نظر می¬رسد. نقد وبررسی نظریات آرتور جفری را می¬توان از دریچۀ علومی هم-چون تاریخ ، جامعه شناسی ، حدیث ، تفسیر و… انجام داد . از بعد تاریخی ، در نگرش تاریخی به دین و حوادث تأثیرگذار درگسترش دین مورد توجه قرار می گیرد و در علم جامعه شناسی ، توجه او به نگرشهای افراد مختلف ، با عقاید گوناگون مورد نظر است . در علم حدیث ، مرجع نظریات او در زمینه هایی چون صحیح یا موثق بودن و…. احادیث نقد وبررسی می¬شود و در علم تفسیر، منابع او در ارجاعاتش باید مد نظر باشد و…. اما آن¬چه ما به دنبال آن هستیم ، بررسی و نقد نظریۀ او در مورد «جمع قرآن» در حیطۀ علوم قرآنی است .
با در نظر گرفتن نظریه او در این مورد ، قرآنی که معجزۀ جاویدان اسلام است ، از تحریف مصون نمی ماند و ادعای تحریف در قرآن قوت پیدا می¬کند . در حالی که فرض ما بر این است که قرآن مصون از هرگونه تحریفی است و جایگاه آن در نزد پیامبر اکرم6 وائمّۀ معصومین:و اهمیت دادن این بزرگواران به حفظ قرآن و تأکید بر مبانی عمیق وحیانی و الگو پذیری از آیات آن ، این شبهه را از ذهن های آلوده و نا آگاه می¬زداید .
تحقیق در راستای نظریات پژوهشگران غیر مسلمان ونقد مبانی عقیدتی ونظری آن ها با استفاده از مبانی دینی اسلام ، از زمان گسترش اسلام به ممالک دیگر و فتوحات مسلمانان در عصر خلفا ، صورت گرفته است . اما نبایدتأثیر پذیری متقابل علوم غربی و علوم اسلامی را نسبت به یکدیگر و به چالش کشیده شدن مبانی تفکری پژوهشگران را فراموش نمائیم .
با در نظر گرفتن نظریه او که «جمع قرآن در زمان خلفا صورت گرفته است. » این سؤال برای ما مطرح می¬گردد که آیا در زمان پیامبراکرم 6با آن همه تأکید حضرت 6به فراگیری قرآن و اهمیت آن و… این عمل انجام نشده است ؟
آرتور جفری
آرتورجفری « Artor Jefri » خاورشناس و قرآنپژوهی است که به احتمال قوی در 1892 به دنیا آمده است . وی كشیش كلیسای مِتُدیست شد و در دانشگاه مِلبورن به تحصیل پرداخت. خدمت سربازیاش را در جنگ جهانی اول (1914ـ 1918) در هند گذراند و همزمان در آنجا به تدریس در كالج مسیحی شهر مدراس مشغول شد. در 1300 ش/ 1921، مركز مطالعات زبان وابسته به هیئت تبشیری امریكایی در قاهره توسعه یافت و با عنوان مدرسه مطالعات شرقی ، زیرنظر دانشگاه امریكایی قاهره، به فعالیت پرداخت. چارلز واتسون، رئیس این دانشگاه، جفری را به همكاری با این نهاد تازه تأسیس دعوت كرد و این امر به اقامت جفری در قاهره انجامید .
جفری تحصیلات خود را در دانشگاه ادینبورو ادامه داد و در1308ش/ 1929 موفق به اخذ درجه دكتری شد. او در1317ش/1938 قاهره را ترك كرد و بقیه عمرخود را دركلمبیا، در سمت رئیس و استاد دانشكده زبانهای خاورمیانه و خاورنزدیك در دانشگاه كلمبیا، سپری نمود . وی در10 مرداد1338/2 اوت 1959 درگذشت.
پژوهشهای جفری را، بر اساس موضوع، میتوان به چهار دسته كلی تقسیم كرد : پژوهشهای قرآنی، مطالعاتی درباره سیره پیامبر اسلام، مقالاتی درباره رابطه اسلام و مسیحیت، و ترجمه متون اسلامی به انگلیسی. ظاهراً علاقهمندی جفری به مطالعات قرآنی به سبب معاشرت وی با گوتهلف برگشترسربوده است.
در 1306 ش/ 1927، برگشترسر و جفری تصمیم به چاپ قرآن گرفتند، حاوی تمام قرائات. به این منظور به گردآوری و بررسی نسخههای كهن قرآن و جستجو دركتابهای معتبر قرائات و استخراج قرائات گوناگون قرآنی پرداختند. مرگ برگشترسر در 1312 ش/ 1933، به انجام رسیدن این طرح را متوقف نمود.
مقالاتی كه جفری در این دوره و با چنین هدفی تألیف كرده است، عبارتاند از: «قرائات ابنمِقْسَم» ، «قرائات زیدبن علی» و «چند قرائت دیگر زیدبن علی» . وی در این مقالات به گردآوری برخی قرائات پرداخته است.
از مسائل مورد علاقه خاورشناسان این دوره، گردآوری روایات و اخبار تاریخی مدعی نقصان قرآن بود، چنانكه نولدكه گزارشهایی از این دست را جمع كرده است. یكی از متون موردتوجه آنان در این باره، كتاب فضائل القرآن ِابوعبید قاسم بن سلاّم هروی (متوفی 224) است. اوتو پرتسل جفری را با نسخه خطی این كتاب در كتابخانه برلین آشنا كرد و جفری بخشی از این كتاب را با عنوان «بابُ ما رُفِعَ مِنَ الْقُرآن بَعدَ نُزولِه و لَمْ یثْبُت فی المَصاحِفِ» به انگلیسی ترجمه نمود . درادامه چنین رویكردی، او مقاله «متنی متفاوت از سوره فاتحه» را نگاشت و ادعا كردكه سوره فاتحه در ابتدا جزو قرآن نبوده و تنها به عنوان دعایی به هنگام تلاوت قرآن خوانده میشده، اما بعدها جزئی از قرآن تلقی شده است. در این مقاله، جفری متنی مشابه سوره فاتحه را به نقل از كتاب تذكرة الائمه محمد باقر بن محمد تقی لاهیجی، با انتساب نادرست آن به محمدباقر مجلسی و منبعی كه هویت آن را به نحو دقیق بیان نكرده، آورده است. با آنكه سستی عبارات این متن عربی كاملاً واضح است، جفری هیچ اشارهای به این مطلب نكرده است.
از جمله مهم ترین آثار قرآن شناسی جفری می توان به موارد زیر اشاره نمود :
1- واژه های دخیل در قرآن
این کتاب در سال 1938 به نام « the forign Vocabulary of the Quran » چاپ شده بود ، توسط دکتر فریدون بدره ای به فارسی ترجمه و سال 1372 منتشر شد.
جفری در این کتاب با شمارش 375 واژه غیر عربی در آیات قرآن ، اشاره به فقر لغت عرب ونیازمندی پیامبر اسلام 6 به وام گیری از دیگر زبان ها نموده وآن را موجب سر در گمی صحابه شمرده است .
این كتاب نیز حاصل نگرش خاص خاورشناسان به قرآن است. آنان اغلب با همان رویكرد نقد تاریخی متون مذهبی یهودیت و مسیحیت و با این تلقی كه كتب وحیانی، در فرآیندی تاریخی تدوین شده است، قرآن را بررسی كردهاند. در پی چنین رویكردی، این پرسش برای آنان مطرح شده كه مطالب موجود در قرآن، اعم از اطلاعات یهودی و مسیحی، روایات عهدین و مطالب مشابه در ادبیات مسیحیت و یهودیت از كجا آمده و تا چه حد متأثر از فرهنگ یهودی یا مسیحی بوده است توجه خاورشناسان به موضوع واژههای دخیل از اواخر قرن سیزدهم/ نوزدهم آغاز شد و تحقیقات اولیه را در این زمینه، فرانكل، دوورژاك ، مینگانا و هوروویتس انجام دادند. اهمیت كتاب جفری در مقایسه با تحقیقات پیش از خود، در بهرهگیری كاملتر از منابع و جامعیت آن در زمان تألیف است، هر چند با توجه به پژوهشها و یافتههای اخیر، به نظر میرسد كه كتاب جفری نیاز به بازنگری جدّی دارد . جفری در مقدمه مفصّل خود بر این كتاب، سیری از پیدایش این بحث را به همراه آرای عالمان مسلمان در این باره آورده است.
2- تصحیح و چاپ و نشر کتاب المصاحف تألیف سجستانی برای اولین بار . او سپس ضمیمه ای را بر آن کتاب تألیف و همراه آن چاپ نمود ، که مجموعه درس های قرآن شناسی وی برای دانشجویانش بوده است .
جفری در این فعالیت ، كتاب المَصاحِف ابوبكر عبداللّهبن سلیمان سجستانی را تصحیح و با مطالبی در باره مَصاحِف كهن مندرج درمتون تفسیری، در رساله منابعی برای تاریخ قرآن چاپ كرد.او منابعی را كه در بازسازی مصاحف كهن از آن ها استفاده نموده، معرفی كرده است. در ادامه، وی به بررسی مصحف سمرقند، كه به مصحفی از عهد عثمان شهرت دارد، پرداخت و موارد اختلاف كتابت این نسخه را با مصحف عثمان بر شمرد.
جفری در حوزه تحقیق متون كهن اسلامی، علاوه بر كتاب المصاحف ، مقدمه تفسیر المبانی فی نظم المعانی را كه متعلق به مؤلفی ناشناخته در قرن پنجم است، همراه با مقدمه تفسیر ابنعَطیه (متوفی 546)، المحرّر الوجیز، در مجموعهای با نام مقدمتان فی علوم القرآن (قاهره 1333 ش/ 1954) به چاپ رساند. او مؤلف تفسیر المبانی را فردی اندلسی دانسته ، در حالیكه مؤلف این اثر از علمای كَرّامی نیشابور و احتمالاً ابومحمدحامدبن احمدبن جعفربن بسطام طَحیری بوده است. این كتاب موردتوجه برخی قرآنپژوهان غربی بوده است و حتی قبل از چاپ، نولدكه و شاگردانش از نسخه خطی آن برای تألیف تاریخ قرآن استفاده كردهاند. عبداللّه اسماعیل صاوی با تصحیح برخی اشكالات جفری، این كتاب را در 1351 ش/ 1972 به چاپ رساند.
از دیگر مقالات قرآنی جفری است : «وضع فعلی مطالعات قرآنی» ، «قرآن به مثابه كتاب آسمانی» ،«تاریخ متن قرآن» ودو مقاله درباره تفسیر الهدایه و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن ، نوشته عالم مصری، محمد ابوزید.
جفری در حوزه مطالعات سیره، چند مقاله در باره زندگانی پیامبر با عناوین «آیا محمد6 از كودكی پیامبر بود ؟» ، «تأملی در تاریخی بودن پیامبر اسلام» و«مسیحیان در مكه» و همچنین كتابی با نام «اسلام، محمد و دین او» نوشته است. او درباره رابطه اسلام و مسیحیت سه مقاله با عناوینِ «كتاب گرگوری تاتئو برضد مسلمانان» ، «مجموعهای ازكتابها وجزوات نقد مسیحیت مورداستفاده مسلمانان قاهره» و «ادبیات نقد مسیحیت» نوشت.
در حوزه ترجمه متون، وی ترجمه كتاب شجره الكون ابنعربی را در دو مقاله به چاپ رساند كه بعدها متن كامل این ترجمه در1341 ش/1962 درلاهور به صورت كتاب منتشرشد. كتاب مهم او دراین حوزه «گزیدهای در باره اسلام« است كه مجموعهای متنوع از فرهنگ و معارف اسلامی شامل قرآن، حدیث، فقه، سیره، كلام و تصوف است.
درسالهای اخیر، برخی از مقالات جفری تجدیدچاپ شده است. رودی پارت دركتاب قرآن ،كه حاوی مقالات قرآنی خاورشناسان است، مقاله «پیشرفت درمطالعه قرآن» وی را به چاپ رسانده است. برخی از پژوهش های وی نیز دركتاب خاستگاه های قرآن نوشته فردی با نام مستعار ابنوراق آمده است. جفری برای د . اسلام (چاپ دوم)، مقالههای آیه(Aya )، آزر(Azar)، ایوب (Ayyub)وعصا (Asa) را تألیف كرده است.
جفری از جمله مستشرقانی است که قائل به این نکته است که : «جمعآورى قرآن را در زمان پيامبر 6صورت نگرفته است . » او برای بیان این مسئله به روایاتی استناد می کند که به جمع آوری قرآن در زمان عثمان وخلیفه های دیگر قائل هستند . در واقع او نیز مانند سایر مستشرقان برای ارائه دادن این نظریه به بررسی کامل تاریخ اسلام نپرداخته است و اگر هم این مراجعه و مطالعه را داشته باشد در بیان نظریه خویش آن را پنهان می نماید .
در یک بیان واضح وآشکار ؛ می توان ادعا نمود : ديدگاه مستشرقانی، مانند گلدزيهر و رژى بلاشر و آرتور جفرى و در رأس آنان ، نولدكه و ديگران مانند بروكلمان و بوهل و … كه در مورد قرآن اظهار نظر كردهاند، عمدتاً بر رواياتى استوار است كه جمعآورى قرآن را در زمان پيامبر 6 نمىدانند.طبق اين اخبار، قرآن، در زمان عثمان، جمعآورى شد و مسلمين هم مجاز بودند قرآن را بر هر قرائتى و با هر حرفى بخوانند. زيرا قرآن بر هفت حرف نازل شده بود و تبديل كلمات مترادف و هم معنا به يكديگر امرى مجاز شمرده مىشود.
آرتور جفرى مدعى است كتابت و جمع قرآن در عهد پيغمبر، مورد قبول مستشرقين نیست واقدام عثمان در جمعآورى قرآن مورد تأييد مسلمين است . دربارۀ ادّعای او ، چنین بیان شده است :
«و هذا الرّأى لا يقبله المستشرقون لانّه يخالف ما جاء فى احاديث اخرى انّه قبض 6 و لم يجمع القرآن فى شىء، و هذا ما يطابق ما روى من خوف عمر بن الخطّاب و ابى بكر الصّديق لمّا استحرّ القتل بالقرّاء يوم اليمامه و قالا انّ القتل استحرّ فى قراء القرآن و نخشى ان يستحرّ القتل بالقرّاء فى المواطن كلّها فيذهب قرآن كثير و يتبيّن من هذا انّ سبب الخوف هو قتل القرّاء الّذين كانوا قد حفظوا القرآن و لو كان القرآن قد جمع و كتب، لما كانت هناك علّه لخوفها.»
اين رأى مورد قبول مستشرقين نيست چون با روايات، مخالف است . پيغمبر 6چون قبض روح شد، قرآن جمع نشده بود و اين موضوع برابر روايتى است كه عمر بن خطّاب و ابوبكر از شنيدن كشته شدن قرّاء به وحشت افتادند و گفتند چون كشتار قاريان قرآن اوج گرفته است مي¬ترسيم كه قاريان همه بلاد كشته شوند و قسمت اعظم قرآن از بين برود و از اين روايت معلوم مي¬شود كه علّت ترس آنها، كشته شدن قاريانى بوده كه قرآن را حفظ داشتهاند و اگر قرآن نوشته شده بود و جمعآورى آن مسلّم بود، ترسى وجود نداشت و علّتى براى وحشت آنان وجود نداشت .
یافتن منبع اصلی اختلاف آراء در این زمینه ، راهنمای خوبی در رسیدن به جواب اصلی است . در این بحث، آن¬چه سبب خلط نظریات گردیده است ، عدم توجه دقیق به واژگان «جمع» و«مصحف» است که در مباحث جمع قرآن مطرح می گردد .
بنابراین ، قبل از بیان بحث اصلی به موارد استعمال این دو واژه اشاره ای خواهیم داشت .
واژۀ «جمع قرآن» :
اين واژه در اسناد تاريخى به معناى واحدى به كار نرفته است و دارای استعمالات مختلفی است که آن را بیان می کنیم :
1. «جمع قرآن» به معناى حفظ قرآن است. در صدر اسلام حافظان قرآن را «جماع قرآن » نيز مى ناميدند ؛ بدين جهت كه آنان قرآن را در سينه خود جمع نموده بودند. زرقانى در مقايسه كتابت و حفظ قرآن تعبير زيبايى دارد ؛ يعنى اولى را جمع در سطور و دومى را جمع در صدور مى خواند.
2. «جمع قرآن» به معناى كتابت و نگارش قرآن، به گونه اى كه آيات در هر سوره منظم شده باشند، ولى ترتيب وتنظيم سوره ها، صورت نگرفته باشد. در اين معنا، تمام قرآن جمع آورى شده ، ولى به صورت مصحف كه ميان دو جلد قرار گيرد درنيامده است.
3. «جمع قرآن» يعنى مجموعۀ آيات و سوره هاى قرآن كريم در يك جا مرتب و منظم شده و قرآن به صورت «مصحف» درآمده است.
4. «جمع قرآن» يعنى جمع آورى همه قرائت ها و تنظيم قرآن به يك قرائت .
«جمع» به معناى اول و دوم، قطعاً در زمان حيات پيامبر اكرم6 تحقق يافته است و هيچ كس در آن ترديدى ندارد.
«جمع قرآن» يعنى چه؟
«جمع قرآن» بنا به اصطلاح قرآن : « إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ ». جمعه حفظه ؛ جماع القرآن حفّاظه.
«جمع قرآن» بنا به استعمالى كه در صدر اسلام داشت شامل موارد زیر می¬گردد :
- كتابت و ضبط قرآن، و گردآورى آيات، در زمان پيغمبر6؛
- تنظيم و تدوين قرآن بوسيله امير7به نحو خاصّ ؛
- تدوين مصحف نمونه و قانونى ، به وسيلۀ مجمع قرآن ، در عصر عثمان.
سيوطى از قول حاكم در مستدرك در این باره مىنويسد : قرآن سه مرتبه جمع گرديد ؛ اوّل در زمان پيغمبر 6 سپس از قول زيد بن ثابت مي¬گويد: ما در حضور پيغمبر بوديم و قرآن را از رقاع تأليف و جمع مي¬نموديم . دوّم ؛ در زمان ابوبكر و سوّم ؛ در زمان عثمان.
البته در این باره تقسیم بندی دیگری نیز وجود دارد که به شرح ذیل است :
جمع قرآن، به خود، سه دوره ديده است:
- دوره جمع سورهها و آيات، كه به وحى خدا به رسول، و برحسب تدريج، و اختلاف حوادث و اسباب نزول، فرود آمده است.
- دوره ترتيب مواد و سورههاى قرآنى، كه پس از وفات پيغمبر6 به وسيله امير 7و زيد بن ثابت و ديگران صورت گرفت.
- دوره اختلاف قرائتها، و اختيار برگزيده الحان،و بهترين لهجهها، كه به تدوين مصحف قانونى انجاميد.
نکتۀ قابل توجه دیگر در این زمینه ، در نظر گرفتن فرق میان «جمع» و« تدوين» است .وقتى كه مأخذ كار گردآورى، نوشتهها و مصحف¬هاى مختلف باشد، آن گرد آمده را «تدوين» گويند. ولى وقتى كه مأخذ كار گردآورى، محفوظات ذهنى، و گاه قطعات ثبت شده بر كتف و چوب و پوست و كاغذ پاره و غير آن باشد، گرد آمده را «جمع» نامند. قرآن در زمان رسول خدا6، هم جمع شد و هم تدوين گرديد؛ و مصحف¬ها به وجود آمدند.
واژۀ «مصحف» :
1- مصحف درلغت :
در زبان عرب ، به چيزى كه در آن مى نويسند صحيفه و جمع آن را، صحائف ، صحف و صحف گويند. و صحف و مصحف را، الجامع بين الدفتين يعنى مجموعه ميان دو جلد، نامند.
در تفسير دفتين گفته اند : الدفه : جنب و پهلو و صفحه هر چيز است . پوست كشيده شده بر دو روى طبل را كه بر آن مى كوبند نيز، دفتا الطبل يعنى جلدهاى دو طرف طبل ناميده اندو از اين رو، جلد اول و آخر كتاب را نيز دفتا المصحف يعنى دو جلد دربردارنده صفحات كتاب مى نامند، و هر گاه مى گويند : حفظ مابين الدفتين مقصودشان اين است كه ، كتاب در ميان دو جلد آن محفوظ است .
بنابراين؛ مصحف نام كتاب جلد شده است. زيرا، اگر صحيفه همان است كه در آن مى نويسند و جمع آن صحف ، مصحف نيز، جامع و دربردارنده صحفى است كه در ميان دو جلد است . پس ، مصحف در كلام عرب به معناى كتاب جلد شده در زبان فارسى است ، چه قرآن باشد و چه غير قرآن .
2- مصحف در اصطلاح :
- صحابه : واژه مصحف در روايات جمع قرآن تا زمان عثمان ، به همان لغوى به كار رفته است .
بخارى روايتى را از انس نقل می¬کند که : هنگامى كه عثمان تصميم به جمع قرآن گرفت او را نزد حفصه فرستاد كه صحف و نوشته ها را نزد ما بفرست تا مصاحف را از روى آنها نسخه بردارى كنيم و سپس به تو باز گردانيم ….
بديهى است كه واژه صحف و مصاحف در اين روايت ، به همان لغوى يعنى : نوشته ها و كتاب هاى جلد شده ، آمده است .
- روايات امامان اهل بيت : : مصحف در روايات اهل بيت : نيز، به همان معناى لغوى مكتب خلفاست . كلينى در كافى باب «قراءه القرآن فى المصحف» روايت كند كه : امام صادق 7 فرمود : « من قرأ القرآن فى المصحف متع ببصره ، و خفف عن والديه ، و ان كانا كافرين » . هر كس قرآن را در مصحف تلاوت كند، ديدگانش را بهره مند و پدر و مادرش را ؛ اگر چه كافر باشند ؛ سبك بار گرداند.
يعنى ؛ مصحف در گفتگوها و محاورات صدر اسلام در همان معناى لغوى استعمال شده ، و پس از آن ، در دوره هاى بعد، قرآن مدون جلد شده به مصحف شهرت يافته است .
- اخبار مكتب خلفا : در مكتب خلفا كتاب هاى ديگرى جز قرآن را نيز، مصحف ناميده اند .
- شهرت واژه مصحف در نوشته هاى جلد شده : استعمال واژه مصحف در آنچه نوشته و جلد شده ، يعنى كتاب مجلد، در نزد علما و پژوهشگران مكتب خلفا .
- مصحف در اصطلاح امت هاى گذشته و نام گذارى كتب دينى سابق به مصحف.
بنابراین مصحف ، اسم عامی برای نوشته های جلد شده است و ناميدن قرآن به مصحف تنها بعد از آن دوران شهرت يافته ، و در آن هنگام نيز، اين نامگذارى منحصر به قرآن نبوده ، بلكه در هر دو مكتب خلفا و اهل بيت :كتاب¬هاى ديگرى به اين نام بوده است كه يكى ازآن¬ها مصحف فاطمه3دخت رسول خدا 6 است.
جفرى بيان مىكند كه :
«نبشتههاى يافت شده در عربستان جنوبى از اصل واژه «صحف» خبر مىدهند كه در حبشى به معناى «نوشتن» كاربردى عام داشته است از اين رو مىتوانسته در اطلاق بر وحى آسمانى استعمال شده باشد.»
آرتور جفرى درذیل واژۀ «صحف» در کتاب «واژههاى دخيل در قرآن مجيد» می نویسد :
«جمع صحيفه ، صفحهاى از نوشته، پچينى از نوشته. يكى از اصطلاحات فنى است كه با مفهوم كتابهاى آسمانى در نزد حضرت محمد 6ارتباط دارد. همه آياتى كه اين واژه در آنها آمده است به استثناى آيه 2 از سوره 98 از آيات قديم قرآن و برخى از آيات بسيار قديم آن است.
هوروويتس بىترديد در اين انديشه بر صواب است كه مىگويد : واژۀ صحف در قرآن به عنوان يك اصطلاح عام و كلى براى آن كتب و نوشتههاى مقدسى به كار رفته است كه اعراب دست كم به صورت شفاهى و از راه مسموعات آنها را مىشناختهاند و از اين رو، مىتوانسته است بعدها در اطلاق بر وحىهاى اسلام نيز به كار برده شود. واژه، در شعر قديم عربى نيز به مفهوم صفحهاى از نوشته به كار رفته است….
لغويان نمىتوانند توضيح كافى و قانعكنندهاى دربارۀ اين واژه از ماده عربى ارائه دهند، زيرا فعل صحّف خود از قرار معلوم برساخته از روى اسم است. اصل واژه را ما در عربستان جنوبى مىيابيم، … ظاهراً سرچشمه مصحف عربى است كه در دورههاى بعد براى قرآن بسيار به كار رفته است. استعمال واژه در ادبيات قديم عرب نشان مىدهد كه در دوره پيش از اسلام از عربستان جنوبى گرفته شده و سپس در قرآن مجيد در اطلاق بر كتب مقدس به كار رفته است.»
با روشن شدن این مباحث ، لازم می ¬دانیم که به دلایل نقل شده پیرامون جمع قرآن نیز اشارۀ مختصری داشته باشیم که تحت دو عنوان جمع در زمان پیامبر اکرم 6و در زمان خلفا به آن می پردازیم .
ادله تدوین قرآن در قالب مصحف در زمان پیامبر6
دلیل اول : براساس شواهد آیات قرآنی :
- آیاتی که از تدوین وحفظ آیات ، بلافاصله پس از نزول قرآن حکایت دارند ؛
- آیاتی که در آنها واژۀ سوره به کار رفته است ؛ از جمله آیات :
« قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْصادِقِينَ.»
وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ.»
- قرار گرفتن سورۀ توبه پس از انفال که حکایت از چینش سوره ها به دستور حضرت رسول6دارد ؛
- اطلاق کتاب بر قرآن ، در قرآن و روایات ؛
استاد جعفر مرتضى عاملى در كتاب «حقائق هامه حول القرآن الكريم» اظهار مىدارد: لفظ« كتاب» در معنى قرآن ، ضمنبسيارى از آيات قرآن كه تدريجاً نازل شده است، وارد است. با توجه به اين نكته، شايد بتوان چنين كاربردى را تنها براى خداوند متعال، درست برآورد نمود كه بنابر علم خود آگاه بود كه سرانجام پس از تماميت نزول قرآن، آيات و سور نازله، به شكل مجموعهاى مكتوب و مدون در دسترس همگان قرار خواهد گرفت .
در كتاب« المفردات فى غريب القرآن»راغب اصل ريشه«كتب» را به معنى« دوختن دو جلد به هم» مىداند و در اين زمينه مىافزايد: در عرف، پيوند دادن حروف به وسيله نگارش را«كتابت» نام مىنهند. گاه نيز به ايجاد ارتباط كلامى ميان حروف و الفاظ،«كتابت» اطلاق مىگردد.
- نهادن نام فاتحه الکتاب بر سورۀ حمد؛
دلیل دوم : پاره ای از روایات که دلالت بر جمع قرآن در زمان حضرت رسول 6دارند.
دلیل سوم : مبتنی بر استنتاج عقلی است . در سه بیان :
1- اهمیت جمع قرآن در میان واجبات وتزاحم نداشتن واجب مهمتر با آن .
2- استواری این دلیل برسه پایه :
- قرآن ، قانون اساسی امت اسلامی
- اهتمام مسلمانان بر پاسداری از قرآن
- وجود تمام ابزار تدوین در عهد نبوی
3- حکمت و دور اندیشی پیامبر اکرم 6وخاتمیت دین اسلام اقتضاء دارد که حضرت 6کار جمع قرآن را به پایان رسانده باشد .
دلیل چهارم : بر اساس شواهد تاریخی است : [ ازجمله ] توجه واهتمام ویژۀ مسلمانان به قرآن با علل وانگیزه های متفاوت :
- بلاغت قرآن
- اظهار علاقۀ شخص پیامبر6به قرآن که بر اهتمام مسلمانان به قرآن افزود .
- برخورداری حافظان وقاریان قرآن از جایگاه ویژه نزد مسلمانان .
دلیل پنجم : اجماع بر این باور که تنها راه اثبات قرآن ، تواتر است ، در حالی که در جمع قرآن در زمان خلفا به بینه اکتفا شده است .
علاوه بر این ، دلایل دیگری نیز برای اثبات این نظریه وجود دارد :
- حدیث ثقلین که حدیثی است از پیامبراسلام6و لفظ«کتاب الله» درآن به کار رفته ، ثابت می کندکه : هنگام رحلت نبی اکرم6 قرآن به صورت مجموعه ای واحد نوشته شده بود واین معنای لفظ کتاب است .
- آیات مربوط به تحدّی که مخالفین را به آوردن ده سوره ویا حتی یک سوره دعوت کرده ، دلالت بر این دارد که قرآن در دسترس مخالفین نیز بوده وسوره های آن کاملاً مشخص ومعین بودند ودر غیر این صورت این تحدّی به امری غیر موجود تعلق می گیرد که محال است .
- در روایتی از علی بن ابراهیم قمی از ابی ابکر خضرمی از ابی عبدالله جعفربن محمدالصادق7 آمده که پیامبر 6به علی7فرمود : یا علی قرآن در صحیفه ها و پارچه ها و اوراق محفوظ و در پشت بستر من است ، آن را بردارید وجمع ونگهداری کنید ؛ آن را ضایع نسازید ، چنان چه یهودونصاری کتاب آسمانی خود را ضایع کردند .علی7آن را در جامه ای زرد رنگ جمع کرده وبرآن مهر زد.
- قرآن خود گواه است كه از همان سالهاى اقامت در مكه و مدتها پيش از هجرت، قرآن نوشته شده و دست به دست مىگشته است. نخستين آيات نازله: « اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ*خَلَقَ الْانسَانَ مِنْ عَلَقٍ*اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ*الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ*عَلَّمَ الْانسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ». اين آيات كاملاً اشتغال خاطر پيامبر را براى حفظ قرآن از طريق تضمين به كتابت بازگو مىكند.
- قرآن در سوره عبس آيات 11 تا 16 گواهى مىدهد كه «كلاََّ إِنهََّا تَذْكِرَهٌ * فَمَن شَاءَ ذَكَرَهُ * فىِ صُحُفٍ مُّكَرَّمَهٍ * مَّرْفُوعَهٍ مُّطَهَّرَهِ * بِأَيْدِى سَفَرَه * كِرَامِ بَرَرَه ». ممكن است بگويند اين¬ها حكايتى از عالم علوى و جهان بالا و نوشته آسمان هاست.
- شهادت صريحترى داريم ؛ در سوره فرقان آيه 5 آمده: « وَ قَالُواْ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِىَ تُمْلىَ عَلَيْهِ بُكْرَهً وَ أَصِيلاً» اين آيات به حدود سالهاى شش و هفت بعثت و همين حدود به هجرت مانده نازل شده، در اينجا اتهامات مخالفان و مشركان بازگو شده كه شايع مىكردند : اين¬ها داستان¬ هاى كهنهاى است كه او مىنويساند و به او املاء مىكنند. در هر صورت، آيه بدان ثبت كتبى اشاره مىكند كه خود مخالفان به رخ مىكشيدند و اشاعه مىدادند.
- اهتمام به قرآن : اهتمام حضرت محمد 6و ساير مسلمانان به كتاب مقدس قرآن چيزى نيست كه قابل ردّ و انكار باشد. محكمترين اساس ديانت اسلامى و معتبرترين منبع احكام و معارف دينى، قرآن است.
- احاديث ختم قرآن : در مورد ختم قرآن، نقل هايى در لابه لاى متون روايى به چشم مىخورد كه به جوانب گوناگونى از موضوع پرداخته است . به عنوان نمونه چند روایت در این مورد ذکر می¬کنیم . پيامبر6مىفرمايد : «اذا ختم العبد القرآن صلّى عليه عند ختمه ستون الف ملك». هنگامى كه بندهاى قرآن را ختم مىكند، شصت هزار فرشته بر او درود مىفرستند. ویا روایت : أنس بن مالك به نقل از حضرت رسول 6گويد: «من علّم ابنه القرآن نظرا غفر له ما تقدم من ذنبه وما تأخر ». هر كس قرائت از روى مصحف را به فرزند خود بياموزد، خداوند گناهان گذشته و آينده او را مورد عفو قرار مىدهد.
- داستان اسلام آوردن عمر يكى از دلائل كتابت قرآن در زمان پيغمبر6 است، عمر در خانه خواهر خود آيات اوائل سوره طه را مي¬خواند و منقلب مي¬شود و به خدمت پيغمبر مي¬رود و ايمان مىآورد (آيات در صحيفهاى نوشته شده بود و آن را از خواهر گرفت و خواند.)
ادله عدم تدوین قرآن در قالب مصحف در زمان پیامبر6
1- روایاتی که از جمع قرآن توسط حضرت علی7 سخن به میان آورده است . روايات فراوانى از شيعه و سنى است كه بر جمع قرآن به دست على بن ابى طالب دلالت مى كند. اگر قرآن به همين ترتيب فعلى در زمان رسول خدا6جمع شده بود، پس چرا على بن ابى طالب7اقدام به جمع آورى نمود؟ چرا پيامبر به على7دستور جمع آورى قرآن پس از رحلت را صادر نمود؟
علامه بلاغى مى گويد:اين كه على7پس از وفات پيامبر، جز براى نماز ردا بر دوش نگرفت تا قرآن را به همان ترتيب نزول و تقدم منسوخ آن بر ناسخ، جمع آورى نمايد امرى معلوم و روشن است . علامه طباطبائى، جمع على7را از مسلمات روايات شيعه مى داند .
2- روایت زید بن ثابت مبنی بر اینکه پیامبر اکرم 6 رحلت فرمود ، در حالی که قرآن در مصحف واحدی جمع نشده بود و…
3- تدريجى بودن نزول قرآن و استمرار نزول وحى تا اواخر حيات پيامبر6بوده كه مانع از جمع قرآن مى شده است و چون همواره انتظار نزول آيات و سوره ها وجود داشته، پيامبر خود اقدام به مرتب نمودن سوره ها ننموده است.
به هر حال ، هر گروهی برای اثبات ادعای خود قائل به ادله ای هستند که در منابع گوناگون قابل مشاهده است . اما آن¬چه که مورد غفلت برخی قرار گرفته است ، دقت در ادله های بیانی و مباحث پیرامون آن است که عالمان آگاه و ریزبین شیعی به آن پرداخته اند و بحثهایی دربارۀ آن ارائه نموده اند.
آیت الله خویی در البیان با بیان دلایلی مشروح ادله های جمع قرآن در زمان خلیفه ها را مطرح کرده و به نقد و بررسی آنها می پردازد و در انتهای بحث نیز به نتیجه گیری می¬پردازد که به صورت مختصر به آن اشاره می نماییم :
1- تناقض أحاديث جمع القرآن.
2- تعارض روايات الجمع.
3- تعارض أحاديث الجمع مع الكتاب.
4- مخالفه أحاديث الجمع مع حكم العقل.
5- مخالفه أحاديث الجمع للاجماع.
6- أحاديث الجمع و التحريف بالزياده.
درخاتمه بحث نیز چنین می¬آورد :
« … أن إسناد جمع القرآن إلى الخلفاء أمر موهوم، مخالف للكتاب، و السنه، و الإجماع، و العقل، فلا يمكن القائل بالتحريف أن يستدل به على دعواه، و لو سلمنا أن جامع القرآن هو أبوبكر في أيام خلافته، فلا ينبغي الشك في أن كيفيه الجمع المذكورة في الروايات المتقدمه مكذوبه، و إن جمع القرآن كان مستنداً إلى التواتر بين المسلمين، غايه الأمر أن الجامع قد دوّن في المصحف ما كان محفوظاً في الصدور على نحو التواتر.
نعم لا شك أن عثمان قد جمع القرآن في زمانه، لا بمعنى أنه جمع الآيات و السور في مصحف، بل بمعنى أنه جمع المسلمين على قراءه إمام واحد، و أحرق المصاحف الأخرى التي تخالف ذلك المصحف، و كتب إلى البلدان أن يحرقوا ما عندهم منها، و نهى المسلمين عن الاختلاف في القراءه، و قد صرح بهذا كثير من أعلام أهل السنه. »
به هر صورت بنابر قول صاحب مجمع البیان به نقل از سید مرتضی علم الهدی [آمده] :
« قرآن در عهد رسول الله 6به صورتی که امروز هست ، تألیف شده بود ، به دلیل آن که : قرآن در آن روز [به صورت یک] درس خوانده می شد ، همه اش را حفظ مىکردند و آن را بر رسول خدا 6 نشان می دادند و بر وی مي خواندند. گروهى چون عبد الله بن مسعود و ابى بن كعب و ديگران چند مرتبه همه قرآن را بر پيامبر 6خواندند. و ختم كردند همه اينها باكمترين تأمّل وتفكرثابت مي¬كندكه قرآن درزمان رسول الله 6جمع شده و كامل بوده نه پراكنده.»
پس شکی نیست که قرآن در زمان خود رسول گرامی 6تدوین گردیده است ، زیرا کافی است ما به اهتمام پیامبر 6در تعلیم کتابت به یارانش توجه کنیم وبه علاوه آن حضرت برای تبلیغ قرآن نمایندگانی را اعزام می داشته است ، به طوری که در یکی از این اعزام ها هفتاد یا چهل نفر از آنان شهید می شوند(حادثه بئرمعونه) واین دلالت بر کثرت حافظان وکاتبان ومبلغان قرآن دارد ، مسلماً در چنین شرایطی چنین اهتمام واعتقادی ، قرآن تدوین وجمع آوری گردیده است .آن چه باید گفت این است که در زمان رسول خدا 6 کل قرآن در یک مصحف وبه طور مرتب ومنسجم در زمان رسول الله 6 صورت نگرفته بود ، بلکه در الواح ومصاحفی جمع آوری شده بود که یک نسخه هم نزد خود پیامبر6 بود .
شمار نویسندگان را بالغ بر چهل نفر دانسته اند . از این گروه علی بن ابی طالب 7 ، زیدبن ثابت ، ابی بن کعب انصاری از شهرتی ببیشتر برخوردارند . چه این که اولین کسی که در مدینه نگارش وحی را برعهده گرفت ، ابی بن کعب بوده که پیش از زید بن ثابت ، به این مهم اشتغال داشت . بنابراين در «يكى كردن مصاحف در عهد عثمان» به او سرپرستى گروه داده شد و هرگاه در مواردى اختلاف پيش مىآمد، با نظر ابىّ، مشكل حل مىشد.
کاتبان وحی ، طبق دستور رسول خدا 6 هر مقداری از قرآن را که می نوشتند ، نسخه ای از آن را در خانۀ آن حضرت قرار می دادند ونسخه ای از آن را نیز نزد خود نگاه می داشتند .
پيغمبر اكرم 6به كاتبانى نياز داشت تا در شئون مختلف از جمله وحى براى او كتابت كنند. بنابراین چه در مكه و چه در مدينه زبدهترين باسوادان را براى كتابت انتخاب فرمود. اولين كسى كه در مكه عهدهداركتابت مخصوصاً كتابت وحى شد ؛ على بن ابى طالب 7بود و تا آخرين روز حيات پيامبر به اين كار ادامه داد. پيامبر 6 نيز اصرار فراوان داشت تا على7، آنچه را نازل مىشود، نوشته و ثبت نمايد تا چيزى از قرآن و وحى آسمانى از على دور نماند. امیر المؤمنین7 به دلیل ملازمت ومراودۀ پیوسته اش با پیامبر اکرم 6در بیشتر مواقع نزول قرآن ، حاضر بوده وعلاوه بر گردآوری قرآن در زمان آن حضرت6کاتب وحی نیز بوده اند .
سليم بن قيس هلالى، كه يكى از تابعين بود، مىگويد: نزد على 7در مسجد كوفه بودم و مردم دور او را گرفته بودند، فرمود: پرسشهاى خود را تا در ميان شما هستم از من دريغ نداريد. درباره كتاب خدا از من بپرسيد، به خدا قسم آيهاى نازل نشد مگرآن كه پيامبرگرامى6آن را بر من مىخواند و تفسير و تأويل آن را به من مىآموخت.
ابن الكوّا، يكى از پرسش كنندگان صحابه على 7 به نام عبد الله بن عمرو يشكرى كه بسيار دانا و دانشمند بود، از وى پرسيد: آنچه نازل مىگرديد و شما حضور نداشتيد، چگونه است؟ على7 فرمود: هنگامى كه به حضورشان مىرسيدم، مىفرمود: يا على7 در غيبت تو آيههايى نازل شد، آنگاه آنها را بر من مىخواند و تأويل آنها را به من تعليم مىفرمود.
زيد بن ثابت در مدينه در همسايگى پيغمبر 6خانه داشت. او نوشتن مىدانست. در ابتداى امر هرگاه پيغمبر 6 نياز به نوشتن داشت و ابى بن كعب حاضر نبود، به دنبال زيد مىفرستاد تا براى او كتابت كند. رفته رفته كتابت او هم رسميت يافت و حتى با دستور پيغمبر 6زبان و نوشتن عبرانى را نيز فرا گرفت تا نامههاى عبرى را براى پيامبر 6بخواند، ترجمه كند و پاسخ بنويسد. زيد بن ثابت بيش از ديگر اصحاب، ملازم پيغمبر 6 براى نوشتن بود و بيشتر نامهنگارى مىكرد.
بنابراين عمدهترين كاتبان وحى، على بن ابى طالب، أبىّ بن كعب و زيد بن ثابت بودند و ديگر كاتبان وحى، در مرتبه بعد قرار داشتند.
ابن ابى الحديد مىگويد: محققان و سيره نويسان نوشتهاند كه كاتبان وحى، على 7و زيد بن ثابت و زيد بن ارقم بودند و حنظلة بن ربيع تميمى و معاويه، نامههاى پيغمبر 6را به سران، نوشتههاى مورد نياز مردم و همچنين ليست اموال و صدقات را مىنوشتند. ابو عبد الله زنجانى تا بيش از چهل تن را جزء كاتبان وحى شمرده است ، كه ظاهراً هنگام ضرورت از وجود آنها استفاده مىشده است.
به بیان دیگر ، باید بگوییم که برخى از نويسندگان گمان كرده اند، كسانى كه مى گويند قرآن پس از رحلت به صورت «مصحف» درآمده به كتابت و نگارش قرآن در زمان حيات پيامبر اكرم6 عقيده ندارند ، در حالى كه اين گونه نيست ؛ زيرا ، اصل كتابت و تنظيم آيه هاى قرآن، بى هيچ ترديدى قبل از رحلت صورت پذيرفته و كسى منكر اين مطلب نيست. تفاوت اين دو قول تنها در اين است كه عده اى معتقدند قرآن به همين صورت كه فعلاً وجود دارد، تمام آن در زمان رسول خدا6نوشته شده و به صورت «مصحف » مرتب گشته است. گروهى ديگر معتقدند گرچه قرآن در زمان رسول خدا6 نوشته شده و آيات آن نيز در هر سوره مرتب گشته، ولى تنظيم و ترتيب سوره ها به صورت «مصحف » درآمدن و ميان دوجلد قرار گرفتن، پس از رحلت انجام گرفته است.
بنابراين اختلاف موجود ميان دو نظريه را مى توان با اين سؤال مطرح نمود: آيا تنظيم قرآن به صورت «مصحف » قبل از رحلت يا پس از رحلت انجام گرفته است؟
البته ، بعد از ذکرمطالب بالا ، به خوبى در مى يابيم كه هيچ اختلاف ريشه اى و اساسى در مسأله تدوين و نگارش قرآن وجود ندارد و ملتزم شدن به هر يك از اين دو نظريه به هيچ وجه به اهتمام و عنايت پيامبر6 و مسلمانان به قرآن لطمه اى وارد نمى سازد.
بنابراین ، روايات مذكور در مورد جمع قرآن ، بىاساس و از نظر شيعه پذيرفته شده نيست . حديث احرف سبعه هم كه مهمترين منشأ شبهات مستشرقان است، پذيرفتنى نيست و استناد آن نيز به پيامبر 6 نه معقول است، زيرا چگونه ممكن است كه كتاب جاويدان مسلمين، نص ثابت و پايدارى نداشته باشد و تزلزل و اضطراب در او راه يابد؟ و نه دليلى بر نزولهاى هفتگانه و در صورت تفسير كثرت از عدد سبعه بر نزولهاى فراوان، وجود دارد. بلكه نص قرآن ثابت و پايدار است و اعجاز قرآن، بر متن ثابت و قطعى استوار است.
ابن ابى داود از طريق محمد بن سيرين نقل ميكند «لمّا توفّى النبىّ 6و سلّم اقسم علىّ ان لا يرتدى برداء الّا لجمعة حتّى يجمعالقرآن فى مصحف ففعل …» . چون پيغمبر 6از اين جهان رحلت فرمود ؛ على7 سوگند خورد كه رداء بر دوش نگيرد ؛ مگر براى نماز جمعه تا آن كه قرآن را در يك مصحف جمع كند و چنين كرد.
اگر قرآن در زمان پيغمبر نوشته نشده بود امكان نداشت على در مدّتى كوتاه به جمع قرآن موفق گردد. و به علاوه آنچه در همه روايات وارده، آمده لغت «جمع» بكار رفته و از اين لغت معلوم مي¬ شود كتابت قبلاً انجام گرفته كه ديگران به جمع آن مشغول شدهاند.
بنابراين مسلماً قرآن در زمان پيغمبر نوشته شده است از اين جهت، قول مستشرقين از جمله آرتور جفرى را بىاساس ميدانيم .چرا که اقدام عثمان نه بدان معنى است كه اوراق پراكنده را در يك جا جمع نموده باشد و يا آن كه از سينههاى افراد به كمك حافظه آنها با شهادت دو عادل بر روى الواح منتقل كرده باشد. بلكه مقصود از اقدام عثمان در جمعآورى، رفع اختلافات در قرائات بوده است به طوري كه قرطبى تصريح مي-كند : «انّ عثمان رضى اللّه عنه لم يقصد بما صنع جمع الناس على تأليف المصحف و انّما فعل ذلك عثمان لانّ النّاس اختلفوا فى القرائات بسبب تفرّق الصّحابه فى البلدان و اشتدّ الامر فى ذلك و عظم اختلافهم و تشبّثهم.»
عثمان مقصودش از عملى كه انجام داد نوشتن مصحف نبود بلكه چون مردم در قرائات اختلاف بسيار داشتند و دامنه اختلاف بالا گرفته بود اقدامش منحصرا براى رفع اختلاف انجام گرفت.
آية اللّه خوئى معتقد است که بدون شك عثمان قرآن را در زمان خود جمع كرد ، ولى نه بدان معنى كه آيات و سور را در يك مصحف جمع كرده باشد. بلكه بدين معنى كه مسلمانان را بر يك قرائت جمع و متحد نمود و قرآن هاى ديگر را سوزاند و مسلمين را از اختلافات در قرائات بازداشت و بسيارى از علماى اهل سنّت بدين مضمون تصريح نمودهاند . حتى اگر خود حضرت 6به دست خود چيزى نمىنوشته است، مىتوانسته است آنچه را كه مىخواهد به دست كاتبان بنويساند. مسلّم است كه او در اواخر عمرش كاتبانى در استخدام داشته است. حتى احاديثى هست حاكى از اينكه براى كتابت وحى كاتبانى استخدام شده بودند. گزارش مربوط به نخستين جمعو تدوين قرآن پس از رحلت حضرت رسول 6توسط زيد بن ثابت نیزحاكى از آن است كه نسخهاى مكتوب از قرآن كه بر روى قطعات پاپيروس و ساير مواد نوشته شده بوده، وجود داشته است. نتيجه و حاصل كار زيد جمع و تدوين قرآن بر روى صحف بوده است و اين مصحف در اختيار حفصه قرار گرفته بوده است. بدينسان محتمل است كه بخش اعظم قرآن بهصورتى در طى حيات خود پيامبر 6نوشته و ثبت و ضبط شده بوده است. حتى ممكن است كه چند نسخه از بخشهايى از آن در دست اشخاص مختلف بوده باشد.
با ذکر این دلایل ودلایل زیادی که از حوصلۀ بحث ما خارج است ، می¬توان گفت : محققان بر اساس پژوهشهاى جديد و مستند به دلايل و قراين و نكات تاريخى در اصل جمع شدن قرآن در عهد پيامبر 6ترديد ندارند . با تأكيد و ترغيب پيامبر 6همه آيههاى نازل شده كتابت و جمع مىشد و مجموعه آيهها و سورهها مشخص بود و به نظر غالب عالمان اسلامى، از مفسران و فقيهان و قرآن پژوهان، قرآن به صورت كنونى و با همين ترتيب و ساختار در زمان پيامبر اكرم شكل گرفته است ،بعضى از كسانى كه اين رأى را دادهاند، عبارتاند از: ابو القاسم عبد الحى بن احمد بلخى خراسانى ، ابو بكر انبارى، سيد مرتضى علم الهدى ، حاكم جشمى زرزور، محمود بن حمزه كرمانى، فضل بن حسن طبرسى ، سيد بن طاووس ، سيد عبد الحسين شرف الدين ، آيت اللّه حاج آقا حسين طباطبايى بروجردى و آيت اللّه خوئى.
نتیجه گیری :
با در نظر گرفتن تمامی جوانب و با توجه به این نکته که قرآن از هرگونه تحریفی مصون است و دست ناپاکان از دست درازی به آن کوتاه است و با توجه به معنای لغوی و اصطلاحی «جمع قرآن و مصحف» و ادلۀ بیان شده صاحب نظران حیطۀ علوم قرآنی ، نظریۀ مطرح شدۀ آرتور جفری در مورد عدم جمع قرآن در زمان پیامبر 6پذیرفته شده نیست و حتی اگر بگوییم که قرآن در زمان خلفا جمع آوری شده ، این بدین معنا نیست که در مورد جمع قرآن در زمان پیامبر کوتاهی صورت گرفته است . بلکه بدین معناست که در زمان پیامبر6 جمع قرآن صورت گرفته ولی به صورتی که در میان یک جلد قرار داده شده باشد ، نبود و خلفا و در رأس آن ها عثمان برای جلوگیری از اختلاف قرائات ، دست به این کار زد ونه این که اصل جمع آوری قرآن از سوی او انجام گرفته باشد .
بنابراین عثمان اختلاف قرائات را از بین برد ؛ یعنی جمع قرائات گوناگون در ذیل یک قرائت واحد را انجام داد . این دلیل و تمامی ادله های مطرح شده در متن ، نظریه آرتور جفری را رد می کند .
منابع :
1. قرآن کریم .
2. انواری جعفر ، قرآن در آینۀ تاریخ ، انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی ، قم ، 1390ش.
3. بل ريچارد و بهاء الدين خرمشاهى، در آمدى بر تاريخ قرآن،ج1 ،نشرمركز ترجمه قرآن ، قم ،چاپ اوّل، 1382ش .
4. بیدگلی محمدتقی دیاری ، درآمدی برتاریخ علوم قرآنی ، انتشارات دانشگاه قم ، چاپ اول ، بهار1385ش
5. جفرى آرتور ، واژه هاى دخيل در قرآن ، ترجمه فريدون بدرهاى ، انتشارات توس ،تهران ، چاپ دوم، 1386ش .
6. جوان آراسته حسين ، درسنامه علوم قرآنى، ويرايش دوم ، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم ، 1378ش .
7. خوئى سيد ابو القاسم ، البيان في تفسير القرآن ، موسسة احياء آثار الامام الخوئى ، قم ، بى تا ، بىنا.
8. راميار محمود ، تاريخ قرآن ، نشرامير كبير، تهران ، چاپ سوم ، 1369 ش .
9. رحمتیمحمدكاظم ، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جفری آرتور»، شماره 4741
10. زركشىمحمد بن عبد الله ،البرهان في علوم القرآن، ج1، دار المعرفه ، بيروت ، چاپ: اوّل،1410 / 1990.
11. زمانی محمد حسن ، مستشرقان وقرآن (نقد وبررسی آراء مستشرقان درباره قرآن ) ،مؤسسه بوستان کتاب ، قم ، چاپ سوم ، 1388 ش.
12. شاهين عبد الصبور و سيد حسين سيدى ، تاريخ قرآن ، به نشر ،مشهد ،چاپ اوّل،1382ش .
13. طالقانى سيد عبد الوهاب ، علوم قرآن و فهرست منابع ، ناشر دارالقرآن الكريم ، قم ، بىنا ، 1361ش.
14. عسكرى علامه سيد مرتضى ، مصحف در روايات و اخبار، نرم افزار مکتب الشامله .
15. فقهى زاده عبد الهادى ، پژوهشى در نظم قرآن ، نشر جهاد دانشگاهى، تهران ، چاپ اوّل،1374ش.
16. کریمی مرزبان ، مباحثی از تاریخ علوم ومعارف قرآن ،انتشارات اندیشه اسلامی ،تهران ، چاپ اول ، 1389ش .
17. معرفت محمد هادى ، تاريخ قرآن، نشرسمت ، تهران ،چاپ پنجم، 1382
18. مظلومى رجبعلى ، پژوهشى پيرامون آخرين كتاب الهى، نشر آفاق، تهران ، چاپ دوم، 1403قمری
19. مهدوى راد محمد على ،آفاق تفسير مقالات و مقولاتى در تفسير پژوهى، نشر هستى نما ، تهران ، چاپ اوّل،1382
20. نويسنده مترجمان ،ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن ، ج1، انتشارات فراهانى،تهران، 1360 ش.
بسمه تعالی
عنوان مقاله
نقد و بررسی نظریۀ جمع قرآن از دیدگاه آرتور جفری
پژوهشگر: رقیه ضیافر
چکیده :
«نقد و بررسی نظریۀ جمع قرآن از دیدگاه آرتور جفری » ، عنوان بحثی است که به نقد نظریۀ جمع قرآن آرتور جفری اشاره می کند ، که پیشینه اصلی نقد نظریات صاحب نظران سایر ملل ، به زمان گسترش اسلام به ممالک دیگر و فتوحات مسلمانان در عصر خلفا و ورود مبانی تفکری آن ها به سرزمین های اسلامی و … برمی¬گردد . آرتور جفری معتقد است که قرآن در زمان پیامبر جمع آوری نشده است وبرای این سخن خود استناد به مباحثی می کند که با دقت نظر بیش¬تر در آن ¬ها ، می¬توان نادرستی قول او را دریافت . با نقد وبررسی افرادی چون آرتور جفری ، از یک طرف ، مبانی نظری این افراد روشن می¬گردد و از طرف دیگر ، نادرستی ادعای آن¬ها را اثبات می¬شود که در این پژوهش ، به این امر پرداخته شده است . برای جواب گویی بهتر و بیش¬تر در این زمینه ،منابع موجود در علوم قرآنی کارساز است . بنابراین آگاهی کامل از این منابع ، در رفع شبهات مطرح شده از سوی مستشرقان یاری کننده و جوابگوی سؤالات «آیا در زمان پیامبراکرم 6با آن همه تأکید حضرت 6به فراگیری قرآن و اهمیت آن و… این عمل انجام نشده است ؟» است .
کلید واژه : آرتور جفری ، جمع قرآن ، مستشرقان ، مصحف و….
آرتور جفری یکی از مستشرقان و پژوهشگران غربی است که پیرامون مباحث اسلامی به تحقیق پرداخته است . او در زمینۀ علوم قرآنی نیز ضمن انجام تحقیقات ، نظریاتی را ارائه داده است که توجه به این نظریات و بررسی آن ها ضروری به نظر می¬رسد. نقد وبررسی نظریات آرتور جفری را می¬توان از دریچۀ علومی هم-چون تاریخ ، جامعه شناسی ، حدیث ، تفسیر و… انجام داد . از بعد تاریخی ، در نگرش تاریخی به دین و حوادث تأثیرگذار درگسترش دین مورد توجه قرار می گیرد و در علم جامعه شناسی ، توجه او به نگرشهای افراد مختلف ، با عقاید گوناگون مورد نظر است . در علم حدیث ، مرجع نظریات او در زمینه هایی چون صحیح یا موثق بودن و…. احادیث نقد وبررسی می¬شود و در علم تفسیر، منابع او در ارجاعاتش باید مد نظر باشد و…. اما آن¬چه ما به دنبال آن هستیم ، بررسی و نقد نظریۀ او در مورد «جمع قرآن» در حیطۀ علوم قرآنی است .
با در نظر گرفتن نظریه او در این مورد ، قرآنی که معجزۀ جاویدان اسلام است ، از تحریف مصون نمی ماند و ادعای تحریف در قرآن قوت پیدا می¬کند . در حالی که فرض ما بر این است که قرآن مصون از هرگونه تحریفی است و جایگاه آن در نزد پیامبر اکرم6 وائمّۀ معصومین:و اهمیت دادن این بزرگواران به حفظ قرآن و تأکید بر مبانی عمیق وحیانی و الگو پذیری از آیات آن ، این شبهه را از ذهن های آلوده و نا آگاه می¬زداید .
تحقیق در راستای نظریات پژوهشگران غیر مسلمان ونقد مبانی عقیدتی ونظری آن ها با استفاده از مبانی دینی اسلام ، از زمان گسترش اسلام به ممالک دیگر و فتوحات مسلمانان در عصر خلفا ، صورت گرفته است . اما نبایدتأثیر پذیری متقابل علوم غربی و علوم اسلامی را نسبت به یکدیگر و به چالش کشیده شدن مبانی تفکری پژوهشگران را فراموش نمائیم .
با در نظر گرفتن نظریه او که «جمع قرآن در زمان خلفا صورت گرفته است. » این سؤال برای ما مطرح می¬گردد که آیا در زمان پیامبراکرم 6با آن همه تأکید حضرت 6به فراگیری قرآن و اهمیت آن و… این عمل انجام نشده است ؟
آرتور جفری
آرتورجفری « Artor Jefri » خاورشناس و قرآنپژوهی است که به احتمال قوی در 1892 به دنیا آمده است . وی كشیش كلیسای مِتُدیست شد و در دانشگاه مِلبورن به تحصیل پرداخت. خدمت سربازیاش را در جنگ جهانی اول (1914ـ 1918) در هند گذراند و همزمان در آنجا به تدریس در كالج مسیحی شهر مدراس مشغول شد. در 1300 ش/ 1921، مركز مطالعات زبان وابسته به هیئت تبشیری امریكایی در قاهره توسعه یافت و با عنوان مدرسه مطالعات شرقی ، زیرنظر دانشگاه امریكایی قاهره، به فعالیت پرداخت. چارلز واتسون، رئیس این دانشگاه، جفری را به همكاری با این نهاد تازه تأسیس دعوت كرد و این امر به اقامت جفری در قاهره انجامید .
جفری تحصیلات خود را در دانشگاه ادینبورو ادامه داد و در1308ش/ 1929 موفق به اخذ درجه دكتری شد. او در1317ش/1938 قاهره را ترك كرد و بقیه عمرخود را دركلمبیا، در سمت رئیس و استاد دانشكده زبانهای خاورمیانه و خاورنزدیك در دانشگاه كلمبیا، سپری نمود . وی در10 مرداد1338/2 اوت 1959 درگذشت.
پژوهشهای جفری را، بر اساس موضوع، میتوان به چهار دسته كلی تقسیم كرد : پژوهشهای قرآنی، مطالعاتی درباره سیره پیامبر اسلام، مقالاتی درباره رابطه اسلام و مسیحیت، و ترجمه متون اسلامی به انگلیسی. ظاهراً علاقهمندی جفری به مطالعات قرآنی به سبب معاشرت وی با گوتهلف برگشترسربوده است.
در 1306 ش/ 1927، برگشترسر و جفری تصمیم به چاپ قرآن گرفتند، حاوی تمام قرائات. به این منظور به گردآوری و بررسی نسخههای كهن قرآن و جستجو دركتابهای معتبر قرائات و استخراج قرائات گوناگون قرآنی پرداختند. مرگ برگشترسر در 1312 ش/ 1933، به انجام رسیدن این طرح را متوقف نمود.
مقالاتی كه جفری در این دوره و با چنین هدفی تألیف كرده است، عبارتاند از: «قرائات ابنمِقْسَم» ، «قرائات زیدبن علی» و «چند قرائت دیگر زیدبن علی» . وی در این مقالات به گردآوری برخی قرائات پرداخته است.
از مسائل مورد علاقه خاورشناسان این دوره، گردآوری روایات و اخبار تاریخی مدعی نقصان قرآن بود، چنانكه نولدكه گزارشهایی از این دست را جمع كرده است. یكی از متون موردتوجه آنان در این باره، كتاب فضائل القرآن ِابوعبید قاسم بن سلاّم هروی (متوفی 224) است. اوتو پرتسل جفری را با نسخه خطی این كتاب در كتابخانه برلین آشنا كرد و جفری بخشی از این كتاب را با عنوان «بابُ ما رُفِعَ مِنَ الْقُرآن بَعدَ نُزولِه و لَمْ یثْبُت فی المَصاحِفِ» به انگلیسی ترجمه نمود . درادامه چنین رویكردی، او مقاله «متنی متفاوت از سوره فاتحه» را نگاشت و ادعا كردكه سوره فاتحه در ابتدا جزو قرآن نبوده و تنها به عنوان دعایی به هنگام تلاوت قرآن خوانده میشده، اما بعدها جزئی از قرآن تلقی شده است. در این مقاله، جفری متنی مشابه سوره فاتحه را به نقل از كتاب تذكرة الائمه محمد باقر بن محمد تقی لاهیجی، با انتساب نادرست آن به محمدباقر مجلسی و منبعی كه هویت آن را به نحو دقیق بیان نكرده، آورده است. با آنكه سستی عبارات این متن عربی كاملاً واضح است، جفری هیچ اشارهای به این مطلب نكرده است.
از جمله مهم ترین آثار قرآن شناسی جفری می توان به موارد زیر اشاره نمود :
1- واژه های دخیل در قرآن
این کتاب در سال 1938 به نام « the forign Vocabulary of the Quran » چاپ شده بود ، توسط دکتر فریدون بدره ای به فارسی ترجمه و سال 1372 منتشر شد.
جفری در این کتاب با شمارش 375 واژه غیر عربی در آیات قرآن ، اشاره به فقر لغت عرب ونیازمندی پیامبر اسلام 6 به وام گیری از دیگر زبان ها نموده وآن را موجب سر در گمی صحابه شمرده است .
این كتاب نیز حاصل نگرش خاص خاورشناسان به قرآن است. آنان اغلب با همان رویكرد نقد تاریخی متون مذهبی یهودیت و مسیحیت و با این تلقی كه كتب وحیانی، در فرآیندی تاریخی تدوین شده است، قرآن را بررسی كردهاند. در پی چنین رویكردی، این پرسش برای آنان مطرح شده كه مطالب موجود در قرآن، اعم از اطلاعات یهودی و مسیحی، روایات عهدین و مطالب مشابه در ادبیات مسیحیت و یهودیت از كجا آمده و تا چه حد متأثر از فرهنگ یهودی یا مسیحی بوده است توجه خاورشناسان به موضوع واژههای دخیل از اواخر قرن سیزدهم/ نوزدهم آغاز شد و تحقیقات اولیه را در این زمینه، فرانكل، دوورژاك ، مینگانا و هوروویتس انجام دادند. اهمیت كتاب جفری در مقایسه با تحقیقات پیش از خود، در بهرهگیری كاملتر از منابع و جامعیت آن در زمان تألیف است، هر چند با توجه به پژوهشها و یافتههای اخیر، به نظر میرسد كه كتاب جفری نیاز به بازنگری جدّی دارد . جفری در مقدمه مفصّل خود بر این كتاب، سیری از پیدایش این بحث را به همراه آرای عالمان مسلمان در این باره آورده است.
2- تصحیح و چاپ و نشر کتاب المصاحف تألیف سجستانی برای اولین بار . او سپس ضمیمه ای را بر آن کتاب تألیف و همراه آن چاپ نمود ، که مجموعه درس های قرآن شناسی وی برای دانشجویانش بوده است .
جفری در این فعالیت ، كتاب المَصاحِف ابوبكر عبداللّهبن سلیمان سجستانی را تصحیح و با مطالبی در باره مَصاحِف كهن مندرج درمتون تفسیری، در رساله منابعی برای تاریخ قرآن چاپ كرد.او منابعی را كه در بازسازی مصاحف كهن از آن ها استفاده نموده، معرفی كرده است. در ادامه، وی به بررسی مصحف سمرقند، كه به مصحفی از عهد عثمان شهرت دارد، پرداخت و موارد اختلاف كتابت این نسخه را با مصحف عثمان بر شمرد.
جفری در حوزه تحقیق متون كهن اسلامی، علاوه بر كتاب المصاحف ، مقدمه تفسیر المبانی فی نظم المعانی را كه متعلق به مؤلفی ناشناخته در قرن پنجم است، همراه با مقدمه تفسیر ابنعَطیه (متوفی 546)، المحرّر الوجیز، در مجموعهای با نام مقدمتان فی علوم القرآن (قاهره 1333 ش/ 1954) به چاپ رساند. او مؤلف تفسیر المبانی را فردی اندلسی دانسته ، در حالیكه مؤلف این اثر از علمای كَرّامی نیشابور و احتمالاً ابومحمدحامدبن احمدبن جعفربن بسطام طَحیری بوده است. این كتاب موردتوجه برخی قرآنپژوهان غربی بوده است و حتی قبل از چاپ، نولدكه و شاگردانش از نسخه خطی آن برای تألیف تاریخ قرآن استفاده كردهاند. عبداللّه اسماعیل صاوی با تصحیح برخی اشكالات جفری، این كتاب را در 1351 ش/ 1972 به چاپ رساند.
از دیگر مقالات قرآنی جفری است : «وضع فعلی مطالعات قرآنی» ، «قرآن به مثابه كتاب آسمانی» ،«تاریخ متن قرآن» ودو مقاله درباره تفسیر الهدایه و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن ، نوشته عالم مصری، محمد ابوزید.
جفری در حوزه مطالعات سیره، چند مقاله در باره زندگانی پیامبر با عناوین «آیا محمد6 از كودكی پیامبر بود ؟» ، «تأملی در تاریخی بودن پیامبر اسلام» و«مسیحیان در مكه» و همچنین كتابی با نام «اسلام، محمد و دین او» نوشته است. او درباره رابطه اسلام و مسیحیت سه مقاله با عناوینِ «كتاب گرگوری تاتئو برضد مسلمانان» ، «مجموعهای ازكتابها وجزوات نقد مسیحیت مورداستفاده مسلمانان قاهره» و «ادبیات نقد مسیحیت» نوشت.
در حوزه ترجمه متون، وی ترجمه كتاب شجره الكون ابنعربی را در دو مقاله به چاپ رساند كه بعدها متن كامل این ترجمه در1341 ش/1962 درلاهور به صورت كتاب منتشرشد. كتاب مهم او دراین حوزه «گزیدهای در باره اسلام« است كه مجموعهای متنوع از فرهنگ و معارف اسلامی شامل قرآن، حدیث، فقه، سیره، كلام و تصوف است.
درسالهای اخیر، برخی از مقالات جفری تجدیدچاپ شده است. رودی پارت دركتاب قرآن ،كه حاوی مقالات قرآنی خاورشناسان است، مقاله «پیشرفت درمطالعه قرآن» وی را به چاپ رسانده است. برخی از پژوهش های وی نیز دركتاب خاستگاه های قرآن نوشته فردی با نام مستعار ابنوراق آمده است. جفری برای د . اسلام (چاپ دوم)، مقالههای آیه(Aya )، آزر(Azar)، ایوب (Ayyub)وعصا (Asa) را تألیف كرده است.
جفری از جمله مستشرقانی است که قائل به این نکته است که : «جمعآورى قرآن را در زمان پيامبر 6صورت نگرفته است . » او برای بیان این مسئله به روایاتی استناد می کند که به جمع آوری قرآن در زمان عثمان وخلیفه های دیگر قائل هستند . در واقع او نیز مانند سایر مستشرقان برای ارائه دادن این نظریه به بررسی کامل تاریخ اسلام نپرداخته است و اگر هم این مراجعه و مطالعه را داشته باشد در بیان نظریه خویش آن را پنهان می نماید .
در یک بیان واضح وآشکار ؛ می توان ادعا نمود : ديدگاه مستشرقانی، مانند گلدزيهر و رژى بلاشر و آرتور جفرى و در رأس آنان ، نولدكه و ديگران مانند بروكلمان و بوهل و … كه در مورد قرآن اظهار نظر كردهاند، عمدتاً بر رواياتى استوار است كه جمعآورى قرآن را در زمان پيامبر 6 نمىدانند.طبق اين اخبار، قرآن، در زمان عثمان، جمعآورى شد و مسلمين هم مجاز بودند قرآن را بر هر قرائتى و با هر حرفى بخوانند. زيرا قرآن بر هفت حرف نازل شده بود و تبديل كلمات مترادف و هم معنا به يكديگر امرى مجاز شمرده مىشود.
آرتور جفرى مدعى است كتابت و جمع قرآن در عهد پيغمبر، مورد قبول مستشرقين نیست واقدام عثمان در جمعآورى قرآن مورد تأييد مسلمين است . دربارۀ ادّعای او ، چنین بیان شده است :
«و هذا الرّأى لا يقبله المستشرقون لانّه يخالف ما جاء فى احاديث اخرى انّه قبض 6 و لم يجمع القرآن فى شىء، و هذا ما يطابق ما روى من خوف عمر بن الخطّاب و ابى بكر الصّديق لمّا استحرّ القتل بالقرّاء يوم اليمامه و قالا انّ القتل استحرّ فى قراء القرآن و نخشى ان يستحرّ القتل بالقرّاء فى المواطن كلّها فيذهب قرآن كثير و يتبيّن من هذا انّ سبب الخوف هو قتل القرّاء الّذين كانوا قد حفظوا القرآن و لو كان القرآن قد جمع و كتب، لما كانت هناك علّه لخوفها.»
اين رأى مورد قبول مستشرقين نيست چون با روايات، مخالف است . پيغمبر 6چون قبض روح شد، قرآن جمع نشده بود و اين موضوع برابر روايتى است كه عمر بن خطّاب و ابوبكر از شنيدن كشته شدن قرّاء به وحشت افتادند و گفتند چون كشتار قاريان قرآن اوج گرفته است مي¬ترسيم كه قاريان همه بلاد كشته شوند و قسمت اعظم قرآن از بين برود و از اين روايت معلوم مي¬شود كه علّت ترس آنها، كشته شدن قاريانى بوده كه قرآن را حفظ داشتهاند و اگر قرآن نوشته شده بود و جمعآورى آن مسلّم بود، ترسى وجود نداشت و علّتى براى وحشت آنان وجود نداشت .
یافتن منبع اصلی اختلاف آراء در این زمینه ، راهنمای خوبی در رسیدن به جواب اصلی است . در این بحث، آن¬چه سبب خلط نظریات گردیده است ، عدم توجه دقیق به واژگان «جمع» و«مصحف» است که در مباحث جمع قرآن مطرح می گردد .
بنابراین ، قبل از بیان بحث اصلی به موارد استعمال این دو واژه اشاره ای خواهیم داشت .
واژۀ «جمع قرآن» :
اين واژه در اسناد تاريخى به معناى واحدى به كار نرفته است و دارای استعمالات مختلفی است که آن را بیان می کنیم :
1. «جمع قرآن» به معناى حفظ قرآن است. در صدر اسلام حافظان قرآن را «جماع قرآن » نيز مى ناميدند ؛ بدين جهت كه آنان قرآن را در سينه خود جمع نموده بودند. زرقانى در مقايسه كتابت و حفظ قرآن تعبير زيبايى دارد ؛ يعنى اولى را جمع در سطور و دومى را جمع در صدور مى خواند.
2. «جمع قرآن» به معناى كتابت و نگارش قرآن، به گونه اى كه آيات در هر سوره منظم شده باشند، ولى ترتيب وتنظيم سوره ها، صورت نگرفته باشد. در اين معنا، تمام قرآن جمع آورى شده ، ولى به صورت مصحف كه ميان دو جلد قرار گيرد درنيامده است.
3. «جمع قرآن» يعنى مجموعۀ آيات و سوره هاى قرآن كريم در يك جا مرتب و منظم شده و قرآن به صورت «مصحف» درآمده است.
4. «جمع قرآن» يعنى جمع آورى همه قرائت ها و تنظيم قرآن به يك قرائت .
«جمع» به معناى اول و دوم، قطعاً در زمان حيات پيامبر اكرم6 تحقق يافته است و هيچ كس در آن ترديدى ندارد.
«جمع قرآن» يعنى چه؟
«جمع قرآن» بنا به اصطلاح قرآن : « إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ ». جمعه حفظه ؛ جماع القرآن حفّاظه.
«جمع قرآن» بنا به استعمالى كه در صدر اسلام داشت شامل موارد زیر می¬گردد :
- كتابت و ضبط قرآن، و گردآورى آيات، در زمان پيغمبر6؛
- تنظيم و تدوين قرآن بوسيله امير7به نحو خاصّ ؛
- تدوين مصحف نمونه و قانونى ، به وسيلۀ مجمع قرآن ، در عصر عثمان.
سيوطى از قول حاكم در مستدرك در این باره مىنويسد : قرآن سه مرتبه جمع گرديد ؛ اوّل در زمان پيغمبر 6 سپس از قول زيد بن ثابت مي¬گويد: ما در حضور پيغمبر بوديم و قرآن را از رقاع تأليف و جمع مي¬نموديم . دوّم ؛ در زمان ابوبكر و سوّم ؛ در زمان عثمان.
البته در این باره تقسیم بندی دیگری نیز وجود دارد که به شرح ذیل است :
جمع قرآن، به خود، سه دوره ديده است:
- دوره جمع سورهها و آيات، كه به وحى خدا به رسول، و برحسب تدريج، و اختلاف حوادث و اسباب نزول، فرود آمده است.
- دوره ترتيب مواد و سورههاى قرآنى، كه پس از وفات پيغمبر6 به وسيله امير 7و زيد بن ثابت و ديگران صورت گرفت.
- دوره اختلاف قرائتها، و اختيار برگزيده الحان،و بهترين لهجهها، كه به تدوين مصحف قانونى انجاميد.
نکتۀ قابل توجه دیگر در این زمینه ، در نظر گرفتن فرق میان «جمع» و« تدوين» است .وقتى كه مأخذ كار گردآورى، نوشتهها و مصحف¬هاى مختلف باشد، آن گرد آمده را «تدوين» گويند. ولى وقتى كه مأخذ كار گردآورى، محفوظات ذهنى، و گاه قطعات ثبت شده بر كتف و چوب و پوست و كاغذ پاره و غير آن باشد، گرد آمده را «جمع» نامند. قرآن در زمان رسول خدا6، هم جمع شد و هم تدوين گرديد؛ و مصحف¬ها به وجود آمدند.
واژۀ «مصحف» :
1- مصحف درلغت :
در زبان عرب ، به چيزى كه در آن مى نويسند صحيفه و جمع آن را، صحائف ، صحف و صحف گويند. و صحف و مصحف را، الجامع بين الدفتين يعنى مجموعه ميان دو جلد، نامند.
در تفسير دفتين گفته اند : الدفه : جنب و پهلو و صفحه هر چيز است . پوست كشيده شده بر دو روى طبل را كه بر آن مى كوبند نيز، دفتا الطبل يعنى جلدهاى دو طرف طبل ناميده اندو از اين رو، جلد اول و آخر كتاب را نيز دفتا المصحف يعنى دو جلد دربردارنده صفحات كتاب مى نامند، و هر گاه مى گويند : حفظ مابين الدفتين مقصودشان اين است كه ، كتاب در ميان دو جلد آن محفوظ است .
بنابراين؛ مصحف نام كتاب جلد شده است. زيرا، اگر صحيفه همان است كه در آن مى نويسند و جمع آن صحف ، مصحف نيز، جامع و دربردارنده صحفى است كه در ميان دو جلد است . پس ، مصحف در كلام عرب به معناى كتاب جلد شده در زبان فارسى است ، چه قرآن باشد و چه غير قرآن .
2- مصحف در اصطلاح :
- صحابه : واژه مصحف در روايات جمع قرآن تا زمان عثمان ، به همان لغوى به كار رفته است .
بخارى روايتى را از انس نقل می¬کند که : هنگامى كه عثمان تصميم به جمع قرآن گرفت او را نزد حفصه فرستاد كه صحف و نوشته ها را نزد ما بفرست تا مصاحف را از روى آنها نسخه بردارى كنيم و سپس به تو باز گردانيم ….
بديهى است كه واژه صحف و مصاحف در اين روايت ، به همان لغوى يعنى : نوشته ها و كتاب هاى جلد شده ، آمده است .
- روايات امامان اهل بيت : : مصحف در روايات اهل بيت : نيز، به همان معناى لغوى مكتب خلفاست . كلينى در كافى باب «قراءه القرآن فى المصحف» روايت كند كه : امام صادق 7 فرمود : « من قرأ القرآن فى المصحف متع ببصره ، و خفف عن والديه ، و ان كانا كافرين » . هر كس قرآن را در مصحف تلاوت كند، ديدگانش را بهره مند و پدر و مادرش را ؛ اگر چه كافر باشند ؛ سبك بار گرداند.
يعنى ؛ مصحف در گفتگوها و محاورات صدر اسلام در همان معناى لغوى استعمال شده ، و پس از آن ، در دوره هاى بعد، قرآن مدون جلد شده به مصحف شهرت يافته است .
- اخبار مكتب خلفا : در مكتب خلفا كتاب هاى ديگرى جز قرآن را نيز، مصحف ناميده اند .
- شهرت واژه مصحف در نوشته هاى جلد شده : استعمال واژه مصحف در آنچه نوشته و جلد شده ، يعنى كتاب مجلد، در نزد علما و پژوهشگران مكتب خلفا .
- مصحف در اصطلاح امت هاى گذشته و نام گذارى كتب دينى سابق به مصحف.
بنابراین مصحف ، اسم عامی برای نوشته های جلد شده است و ناميدن قرآن به مصحف تنها بعد از آن دوران شهرت يافته ، و در آن هنگام نيز، اين نامگذارى منحصر به قرآن نبوده ، بلكه در هر دو مكتب خلفا و اهل بيت :كتاب¬هاى ديگرى به اين نام بوده است كه يكى ازآن¬ها مصحف فاطمه3دخت رسول خدا 6 است.
جفرى بيان مىكند كه :
«نبشتههاى يافت شده در عربستان جنوبى از اصل واژه «صحف» خبر مىدهند كه در حبشى به معناى «نوشتن» كاربردى عام داشته است از اين رو مىتوانسته در اطلاق بر وحى آسمانى استعمال شده باشد.»
آرتور جفرى درذیل واژۀ «صحف» در کتاب «واژههاى دخيل در قرآن مجيد» می نویسد :
«جمع صحيفه ، صفحهاى از نوشته، پچينى از نوشته. يكى از اصطلاحات فنى است كه با مفهوم كتابهاى آسمانى در نزد حضرت محمد 6ارتباط دارد. همه آياتى كه اين واژه در آنها آمده است به استثناى آيه 2 از سوره 98 از آيات قديم قرآن و برخى از آيات بسيار قديم آن است.
هوروويتس بىترديد در اين انديشه بر صواب است كه مىگويد : واژۀ صحف در قرآن به عنوان يك اصطلاح عام و كلى براى آن كتب و نوشتههاى مقدسى به كار رفته است كه اعراب دست كم به صورت شفاهى و از راه مسموعات آنها را مىشناختهاند و از اين رو، مىتوانسته است بعدها در اطلاق بر وحىهاى اسلام نيز به كار برده شود. واژه، در شعر قديم عربى نيز به مفهوم صفحهاى از نوشته به كار رفته است….
لغويان نمىتوانند توضيح كافى و قانعكنندهاى دربارۀ اين واژه از ماده عربى ارائه دهند، زيرا فعل صحّف خود از قرار معلوم برساخته از روى اسم است. اصل واژه را ما در عربستان جنوبى مىيابيم، … ظاهراً سرچشمه مصحف عربى است كه در دورههاى بعد براى قرآن بسيار به كار رفته است. استعمال واژه در ادبيات قديم عرب نشان مىدهد كه در دوره پيش از اسلام از عربستان جنوبى گرفته شده و سپس در قرآن مجيد در اطلاق بر كتب مقدس به كار رفته است.»
با روشن شدن این مباحث ، لازم می ¬دانیم که به دلایل نقل شده پیرامون جمع قرآن نیز اشارۀ مختصری داشته باشیم که تحت دو عنوان جمع در زمان پیامبر اکرم 6و در زمان خلفا به آن می پردازیم .
ادله تدوین قرآن در قالب مصحف در زمان پیامبر6
دلیل اول : براساس شواهد آیات قرآنی :
- آیاتی که از تدوین وحفظ آیات ، بلافاصله پس از نزول قرآن حکایت دارند ؛
- آیاتی که در آنها واژۀ سوره به کار رفته است ؛ از جمله آیات :
« قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْصادِقِينَ.»
وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ.»
- قرار گرفتن سورۀ توبه پس از انفال که حکایت از چینش سوره ها به دستور حضرت رسول6دارد ؛
- اطلاق کتاب بر قرآن ، در قرآن و روایات ؛
استاد جعفر مرتضى عاملى در كتاب «حقائق هامه حول القرآن الكريم» اظهار مىدارد: لفظ« كتاب» در معنى قرآن ، ضمنبسيارى از آيات قرآن كه تدريجاً نازل شده است، وارد است. با توجه به اين نكته، شايد بتوان چنين كاربردى را تنها براى خداوند متعال، درست برآورد نمود كه بنابر علم خود آگاه بود كه سرانجام پس از تماميت نزول قرآن، آيات و سور نازله، به شكل مجموعهاى مكتوب و مدون در دسترس همگان قرار خواهد گرفت .
در كتاب« المفردات فى غريب القرآن»راغب اصل ريشه«كتب» را به معنى« دوختن دو جلد به هم» مىداند و در اين زمينه مىافزايد: در عرف، پيوند دادن حروف به وسيله نگارش را«كتابت» نام مىنهند. گاه نيز به ايجاد ارتباط كلامى ميان حروف و الفاظ،«كتابت» اطلاق مىگردد.
- نهادن نام فاتحه الکتاب بر سورۀ حمد؛
دلیل دوم : پاره ای از روایات که دلالت بر جمع قرآن در زمان حضرت رسول 6دارند.
دلیل سوم : مبتنی بر استنتاج عقلی است . در سه بیان :
1- اهمیت جمع قرآن در میان واجبات وتزاحم نداشتن واجب مهمتر با آن .
2- استواری این دلیل برسه پایه :
- قرآن ، قانون اساسی امت اسلامی
- اهتمام مسلمانان بر پاسداری از قرآن
- وجود تمام ابزار تدوین در عهد نبوی
3- حکمت و دور اندیشی پیامبر اکرم 6وخاتمیت دین اسلام اقتضاء دارد که حضرت 6کار جمع قرآن را به پایان رسانده باشد .
دلیل چهارم : بر اساس شواهد تاریخی است : [ ازجمله ] توجه واهتمام ویژۀ مسلمانان به قرآن با علل وانگیزه های متفاوت :
- بلاغت قرآن
- اظهار علاقۀ شخص پیامبر6به قرآن که بر اهتمام مسلمانان به قرآن افزود .
- برخورداری حافظان وقاریان قرآن از جایگاه ویژه نزد مسلمانان .
دلیل پنجم : اجماع بر این باور که تنها راه اثبات قرآن ، تواتر است ، در حالی که در جمع قرآن در زمان خلفا به بینه اکتفا شده است .
علاوه بر این ، دلایل دیگری نیز برای اثبات این نظریه وجود دارد :
- حدیث ثقلین که حدیثی است از پیامبراسلام6و لفظ«کتاب الله» درآن به کار رفته ، ثابت می کندکه : هنگام رحلت نبی اکرم6 قرآن به صورت مجموعه ای واحد نوشته شده بود واین معنای لفظ کتاب است .
- آیات مربوط به تحدّی که مخالفین را به آوردن ده سوره ویا حتی یک سوره دعوت کرده ، دلالت بر این دارد که قرآن در دسترس مخالفین نیز بوده وسوره های آن کاملاً مشخص ومعین بودند ودر غیر این صورت این تحدّی به امری غیر موجود تعلق می گیرد که محال است .
- در روایتی از علی بن ابراهیم قمی از ابی ابکر خضرمی از ابی عبدالله جعفربن محمدالصادق7 آمده که پیامبر 6به علی7فرمود : یا علی قرآن در صحیفه ها و پارچه ها و اوراق محفوظ و در پشت بستر من است ، آن را بردارید وجمع ونگهداری کنید ؛ آن را ضایع نسازید ، چنان چه یهودونصاری کتاب آسمانی خود را ضایع کردند .علی7آن را در جامه ای زرد رنگ جمع کرده وبرآن مهر زد.
- قرآن خود گواه است كه از همان سالهاى اقامت در مكه و مدتها پيش از هجرت، قرآن نوشته شده و دست به دست مىگشته است. نخستين آيات نازله: « اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ*خَلَقَ الْانسَانَ مِنْ عَلَقٍ*اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ*الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ*عَلَّمَ الْانسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ». اين آيات كاملاً اشتغال خاطر پيامبر را براى حفظ قرآن از طريق تضمين به كتابت بازگو مىكند.
- قرآن در سوره عبس آيات 11 تا 16 گواهى مىدهد كه «كلاََّ إِنهََّا تَذْكِرَهٌ * فَمَن شَاءَ ذَكَرَهُ * فىِ صُحُفٍ مُّكَرَّمَهٍ * مَّرْفُوعَهٍ مُّطَهَّرَهِ * بِأَيْدِى سَفَرَه * كِرَامِ بَرَرَه ». ممكن است بگويند اين¬ها حكايتى از عالم علوى و جهان بالا و نوشته آسمان هاست.
- شهادت صريحترى داريم ؛ در سوره فرقان آيه 5 آمده: « وَ قَالُواْ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِىَ تُمْلىَ عَلَيْهِ بُكْرَهً وَ أَصِيلاً» اين آيات به حدود سالهاى شش و هفت بعثت و همين حدود به هجرت مانده نازل شده، در اينجا اتهامات مخالفان و مشركان بازگو شده كه شايع مىكردند : اين¬ها داستان¬ هاى كهنهاى است كه او مىنويساند و به او املاء مىكنند. در هر صورت، آيه بدان ثبت كتبى اشاره مىكند كه خود مخالفان به رخ مىكشيدند و اشاعه مىدادند.
- اهتمام به قرآن : اهتمام حضرت محمد 6و ساير مسلمانان به كتاب مقدس قرآن چيزى نيست كه قابل ردّ و انكار باشد. محكمترين اساس ديانت اسلامى و معتبرترين منبع احكام و معارف دينى، قرآن است.
- احاديث ختم قرآن : در مورد ختم قرآن، نقل هايى در لابه لاى متون روايى به چشم مىخورد كه به جوانب گوناگونى از موضوع پرداخته است . به عنوان نمونه چند روایت در این مورد ذکر می¬کنیم . پيامبر6مىفرمايد : «اذا ختم العبد القرآن صلّى عليه عند ختمه ستون الف ملك». هنگامى كه بندهاى قرآن را ختم مىكند، شصت هزار فرشته بر او درود مىفرستند. ویا روایت : أنس بن مالك به نقل از حضرت رسول 6گويد: «من علّم ابنه القرآن نظرا غفر له ما تقدم من ذنبه وما تأخر ». هر كس قرائت از روى مصحف را به فرزند خود بياموزد، خداوند گناهان گذشته و آينده او را مورد عفو قرار مىدهد.
- داستان اسلام آوردن عمر يكى از دلائل كتابت قرآن در زمان پيغمبر6 است، عمر در خانه خواهر خود آيات اوائل سوره طه را مي¬خواند و منقلب مي¬شود و به خدمت پيغمبر مي¬رود و ايمان مىآورد (آيات در صحيفهاى نوشته شده بود و آن را از خواهر گرفت و خواند.)
ادله عدم تدوین قرآن در قالب مصحف در زمان پیامبر6
1- روایاتی که از جمع قرآن توسط حضرت علی7 سخن به میان آورده است . روايات فراوانى از شيعه و سنى است كه بر جمع قرآن به دست على بن ابى طالب دلالت مى كند. اگر قرآن به همين ترتيب فعلى در زمان رسول خدا6جمع شده بود، پس چرا على بن ابى طالب7اقدام به جمع آورى نمود؟ چرا پيامبر به على7دستور جمع آورى قرآن پس از رحلت را صادر نمود؟
علامه بلاغى مى گويد:اين كه على7پس از وفات پيامبر، جز براى نماز ردا بر دوش نگرفت تا قرآن را به همان ترتيب نزول و تقدم منسوخ آن بر ناسخ، جمع آورى نمايد امرى معلوم و روشن است . علامه طباطبائى، جمع على7را از مسلمات روايات شيعه مى داند .
2- روایت زید بن ثابت مبنی بر اینکه پیامبر اکرم 6 رحلت فرمود ، در حالی که قرآن در مصحف واحدی جمع نشده بود و…
3- تدريجى بودن نزول قرآن و استمرار نزول وحى تا اواخر حيات پيامبر6بوده كه مانع از جمع قرآن مى شده است و چون همواره انتظار نزول آيات و سوره ها وجود داشته، پيامبر خود اقدام به مرتب نمودن سوره ها ننموده است.
به هر حال ، هر گروهی برای اثبات ادعای خود قائل به ادله ای هستند که در منابع گوناگون قابل مشاهده است . اما آن¬چه که مورد غفلت برخی قرار گرفته است ، دقت در ادله های بیانی و مباحث پیرامون آن است که عالمان آگاه و ریزبین شیعی به آن پرداخته اند و بحثهایی دربارۀ آن ارائه نموده اند.
آیت الله خویی در البیان با بیان دلایلی مشروح ادله های جمع قرآن در زمان خلیفه ها را مطرح کرده و به نقد و بررسی آنها می پردازد و در انتهای بحث نیز به نتیجه گیری می¬پردازد که به صورت مختصر به آن اشاره می نماییم :
1- تناقض أحاديث جمع القرآن.
2- تعارض روايات الجمع.
3- تعارض أحاديث الجمع مع الكتاب.
4- مخالفه أحاديث الجمع مع حكم العقل.
5- مخالفه أحاديث الجمع للاجماع.
6- أحاديث الجمع و التحريف بالزياده.
درخاتمه بحث نیز چنین می¬آورد :
« … أن إسناد جمع القرآن إلى الخلفاء أمر موهوم، مخالف للكتاب، و السنه، و الإجماع، و العقل، فلا يمكن القائل بالتحريف أن يستدل به على دعواه، و لو سلمنا أن جامع القرآن هو أبوبكر في أيام خلافته، فلا ينبغي الشك في أن كيفيه الجمع المذكورة في الروايات المتقدمه مكذوبه، و إن جمع القرآن كان مستنداً إلى التواتر بين المسلمين، غايه الأمر أن الجامع قد دوّن في المصحف ما كان محفوظاً في الصدور على نحو التواتر.
نعم لا شك أن عثمان قد جمع القرآن في زمانه، لا بمعنى أنه جمع الآيات و السور في مصحف، بل بمعنى أنه جمع المسلمين على قراءه إمام واحد، و أحرق المصاحف الأخرى التي تخالف ذلك المصحف، و كتب إلى البلدان أن يحرقوا ما عندهم منها، و نهى المسلمين عن الاختلاف في القراءه، و قد صرح بهذا كثير من أعلام أهل السنه. »
به هر صورت بنابر قول صاحب مجمع البیان به نقل از سید مرتضی علم الهدی [آمده] :
« قرآن در عهد رسول الله 6به صورتی که امروز هست ، تألیف شده بود ، به دلیل آن که : قرآن در آن روز [به صورت یک] درس خوانده می شد ، همه اش را حفظ مىکردند و آن را بر رسول خدا 6 نشان می دادند و بر وی مي خواندند. گروهى چون عبد الله بن مسعود و ابى بن كعب و ديگران چند مرتبه همه قرآن را بر پيامبر 6خواندند. و ختم كردند همه اينها باكمترين تأمّل وتفكرثابت مي¬كندكه قرآن درزمان رسول الله 6جمع شده و كامل بوده نه پراكنده.»
پس شکی نیست که قرآن در زمان خود رسول گرامی 6تدوین گردیده است ، زیرا کافی است ما به اهتمام پیامبر 6در تعلیم کتابت به یارانش توجه کنیم وبه علاوه آن حضرت برای تبلیغ قرآن نمایندگانی را اعزام می داشته است ، به طوری که در یکی از این اعزام ها هفتاد یا چهل نفر از آنان شهید می شوند(حادثه بئرمعونه) واین دلالت بر کثرت حافظان وکاتبان ومبلغان قرآن دارد ، مسلماً در چنین شرایطی چنین اهتمام واعتقادی ، قرآن تدوین وجمع آوری گردیده است .آن چه باید گفت این است که در زمان رسول خدا 6 کل قرآن در یک مصحف وبه طور مرتب ومنسجم در زمان رسول الله 6 صورت نگرفته بود ، بلکه در الواح ومصاحفی جمع آوری شده بود که یک نسخه هم نزد خود پیامبر6 بود .
شمار نویسندگان را بالغ بر چهل نفر دانسته اند . از این گروه علی بن ابی طالب 7 ، زیدبن ثابت ، ابی بن کعب انصاری از شهرتی ببیشتر برخوردارند . چه این که اولین کسی که در مدینه نگارش وحی را برعهده گرفت ، ابی بن کعب بوده که پیش از زید بن ثابت ، به این مهم اشتغال داشت . بنابراين در «يكى كردن مصاحف در عهد عثمان» به او سرپرستى گروه داده شد و هرگاه در مواردى اختلاف پيش مىآمد، با نظر ابىّ، مشكل حل مىشد.
کاتبان وحی ، طبق دستور رسول خدا 6 هر مقداری از قرآن را که می نوشتند ، نسخه ای از آن را در خانۀ آن حضرت قرار می دادند ونسخه ای از آن را نیز نزد خود نگاه می داشتند .
پيغمبر اكرم 6به كاتبانى نياز داشت تا در شئون مختلف از جمله وحى براى او كتابت كنند. بنابراین چه در مكه و چه در مدينه زبدهترين باسوادان را براى كتابت انتخاب فرمود. اولين كسى كه در مكه عهدهداركتابت مخصوصاً كتابت وحى شد ؛ على بن ابى طالب 7بود و تا آخرين روز حيات پيامبر به اين كار ادامه داد. پيامبر 6 نيز اصرار فراوان داشت تا على7، آنچه را نازل مىشود، نوشته و ثبت نمايد تا چيزى از قرآن و وحى آسمانى از على دور نماند. امیر المؤمنین7 به دلیل ملازمت ومراودۀ پیوسته اش با پیامبر اکرم 6در بیشتر مواقع نزول قرآن ، حاضر بوده وعلاوه بر گردآوری قرآن در زمان آن حضرت6کاتب وحی نیز بوده اند .
سليم بن قيس هلالى، كه يكى از تابعين بود، مىگويد: نزد على 7در مسجد كوفه بودم و مردم دور او را گرفته بودند، فرمود: پرسشهاى خود را تا در ميان شما هستم از من دريغ نداريد. درباره كتاب خدا از من بپرسيد، به خدا قسم آيهاى نازل نشد مگرآن كه پيامبرگرامى6آن را بر من مىخواند و تفسير و تأويل آن را به من مىآموخت.
ابن الكوّا، يكى از پرسش كنندگان صحابه على 7 به نام عبد الله بن عمرو يشكرى كه بسيار دانا و دانشمند بود، از وى پرسيد: آنچه نازل مىگرديد و شما حضور نداشتيد، چگونه است؟ على7 فرمود: هنگامى كه به حضورشان مىرسيدم، مىفرمود: يا على7 در غيبت تو آيههايى نازل شد، آنگاه آنها را بر من مىخواند و تأويل آنها را به من تعليم مىفرمود.
زيد بن ثابت در مدينه در همسايگى پيغمبر 6خانه داشت. او نوشتن مىدانست. در ابتداى امر هرگاه پيغمبر 6 نياز به نوشتن داشت و ابى بن كعب حاضر نبود، به دنبال زيد مىفرستاد تا براى او كتابت كند. رفته رفته كتابت او هم رسميت يافت و حتى با دستور پيغمبر 6زبان و نوشتن عبرانى را نيز فرا گرفت تا نامههاى عبرى را براى پيامبر 6بخواند، ترجمه كند و پاسخ بنويسد. زيد بن ثابت بيش از ديگر اصحاب، ملازم پيغمبر 6 براى نوشتن بود و بيشتر نامهنگارى مىكرد.
بنابراين عمدهترين كاتبان وحى، على بن ابى طالب، أبىّ بن كعب و زيد بن ثابت بودند و ديگر كاتبان وحى، در مرتبه بعد قرار داشتند.
ابن ابى الحديد مىگويد: محققان و سيره نويسان نوشتهاند كه كاتبان وحى، على 7و زيد بن ثابت و زيد بن ارقم بودند و حنظلة بن ربيع تميمى و معاويه، نامههاى پيغمبر 6را به سران، نوشتههاى مورد نياز مردم و همچنين ليست اموال و صدقات را مىنوشتند. ابو عبد الله زنجانى تا بيش از چهل تن را جزء كاتبان وحى شمرده است ، كه ظاهراً هنگام ضرورت از وجود آنها استفاده مىشده است.
به بیان دیگر ، باید بگوییم که برخى از نويسندگان گمان كرده اند، كسانى كه مى گويند قرآن پس از رحلت به صورت «مصحف» درآمده به كتابت و نگارش قرآن در زمان حيات پيامبر اكرم6 عقيده ندارند ، در حالى كه اين گونه نيست ؛ زيرا ، اصل كتابت و تنظيم آيه هاى قرآن، بى هيچ ترديدى قبل از رحلت صورت پذيرفته و كسى منكر اين مطلب نيست. تفاوت اين دو قول تنها در اين است كه عده اى معتقدند قرآن به همين صورت كه فعلاً وجود دارد، تمام آن در زمان رسول خدا6نوشته شده و به صورت «مصحف » مرتب گشته است. گروهى ديگر معتقدند گرچه قرآن در زمان رسول خدا6 نوشته شده و آيات آن نيز در هر سوره مرتب گشته، ولى تنظيم و ترتيب سوره ها به صورت «مصحف » درآمدن و ميان دوجلد قرار گرفتن، پس از رحلت انجام گرفته است.
بنابراين اختلاف موجود ميان دو نظريه را مى توان با اين سؤال مطرح نمود: آيا تنظيم قرآن به صورت «مصحف » قبل از رحلت يا پس از رحلت انجام گرفته است؟
البته ، بعد از ذکرمطالب بالا ، به خوبى در مى يابيم كه هيچ اختلاف ريشه اى و اساسى در مسأله تدوين و نگارش قرآن وجود ندارد و ملتزم شدن به هر يك از اين دو نظريه به هيچ وجه به اهتمام و عنايت پيامبر6 و مسلمانان به قرآن لطمه اى وارد نمى سازد.
بنابراین ، روايات مذكور در مورد جمع قرآن ، بىاساس و از نظر شيعه پذيرفته شده نيست . حديث احرف سبعه هم كه مهمترين منشأ شبهات مستشرقان است، پذيرفتنى نيست و استناد آن نيز به پيامبر 6 نه معقول است، زيرا چگونه ممكن است كه كتاب جاويدان مسلمين، نص ثابت و پايدارى نداشته باشد و تزلزل و اضطراب در او راه يابد؟ و نه دليلى بر نزولهاى هفتگانه و در صورت تفسير كثرت از عدد سبعه بر نزولهاى فراوان، وجود دارد. بلكه نص قرآن ثابت و پايدار است و اعجاز قرآن، بر متن ثابت و قطعى استوار است.
ابن ابى داود از طريق محمد بن سيرين نقل ميكند «لمّا توفّى النبىّ 6و سلّم اقسم علىّ ان لا يرتدى برداء الّا لجمعة حتّى يجمعالقرآن فى مصحف ففعل …» . چون پيغمبر 6از اين جهان رحلت فرمود ؛ على7 سوگند خورد كه رداء بر دوش نگيرد ؛ مگر براى نماز جمعه تا آن كه قرآن را در يك مصحف جمع كند و چنين كرد.
اگر قرآن در زمان پيغمبر نوشته نشده بود امكان نداشت على در مدّتى كوتاه به جمع قرآن موفق گردد. و به علاوه آنچه در همه روايات وارده، آمده لغت «جمع» بكار رفته و از اين لغت معلوم مي¬ شود كتابت قبلاً انجام گرفته كه ديگران به جمع آن مشغول شدهاند.
بنابراين مسلماً قرآن در زمان پيغمبر نوشته شده است از اين جهت، قول مستشرقين از جمله آرتور جفرى را بىاساس ميدانيم .چرا که اقدام عثمان نه بدان معنى است كه اوراق پراكنده را در يك جا جمع نموده باشد و يا آن كه از سينههاى افراد به كمك حافظه آنها با شهادت دو عادل بر روى الواح منتقل كرده باشد. بلكه مقصود از اقدام عثمان در جمعآورى، رفع اختلافات در قرائات بوده است به طوري كه قرطبى تصريح مي-كند : «انّ عثمان رضى اللّه عنه لم يقصد بما صنع جمع الناس على تأليف المصحف و انّما فعل ذلك عثمان لانّ النّاس اختلفوا فى القرائات بسبب تفرّق الصّحابه فى البلدان و اشتدّ الامر فى ذلك و عظم اختلافهم و تشبّثهم.»
عثمان مقصودش از عملى كه انجام داد نوشتن مصحف نبود بلكه چون مردم در قرائات اختلاف بسيار داشتند و دامنه اختلاف بالا گرفته بود اقدامش منحصرا براى رفع اختلاف انجام گرفت.
آية اللّه خوئى معتقد است که بدون شك عثمان قرآن را در زمان خود جمع كرد ، ولى نه بدان معنى كه آيات و سور را در يك مصحف جمع كرده باشد. بلكه بدين معنى كه مسلمانان را بر يك قرائت جمع و متحد نمود و قرآن هاى ديگر را سوزاند و مسلمين را از اختلافات در قرائات بازداشت و بسيارى از علماى اهل سنّت بدين مضمون تصريح نمودهاند . حتى اگر خود حضرت 6به دست خود چيزى نمىنوشته است، مىتوانسته است آنچه را كه مىخواهد به دست كاتبان بنويساند. مسلّم است كه او در اواخر عمرش كاتبانى در استخدام داشته است. حتى احاديثى هست حاكى از اينكه براى كتابت وحى كاتبانى استخدام شده بودند. گزارش مربوط به نخستين جمعو تدوين قرآن پس از رحلت حضرت رسول 6توسط زيد بن ثابت نیزحاكى از آن است كه نسخهاى مكتوب از قرآن كه بر روى قطعات پاپيروس و ساير مواد نوشته شده بوده، وجود داشته است. نتيجه و حاصل كار زيد جمع و تدوين قرآن بر روى صحف بوده است و اين مصحف در اختيار حفصه قرار گرفته بوده است. بدينسان محتمل است كه بخش اعظم قرآن بهصورتى در طى حيات خود پيامبر 6نوشته و ثبت و ضبط شده بوده است. حتى ممكن است كه چند نسخه از بخشهايى از آن در دست اشخاص مختلف بوده باشد.
با ذکر این دلایل ودلایل زیادی که از حوصلۀ بحث ما خارج است ، می¬توان گفت : محققان بر اساس پژوهشهاى جديد و مستند به دلايل و قراين و نكات تاريخى در اصل جمع شدن قرآن در عهد پيامبر 6ترديد ندارند . با تأكيد و ترغيب پيامبر 6همه آيههاى نازل شده كتابت و جمع مىشد و مجموعه آيهها و سورهها مشخص بود و به نظر غالب عالمان اسلامى، از مفسران و فقيهان و قرآن پژوهان، قرآن به صورت كنونى و با همين ترتيب و ساختار در زمان پيامبر اكرم شكل گرفته است ،بعضى از كسانى كه اين رأى را دادهاند، عبارتاند از: ابو القاسم عبد الحى بن احمد بلخى خراسانى ، ابو بكر انبارى، سيد مرتضى علم الهدى ، حاكم جشمى زرزور، محمود بن حمزه كرمانى، فضل بن حسن طبرسى ، سيد بن طاووس ، سيد عبد الحسين شرف الدين ، آيت اللّه حاج آقا حسين طباطبايى بروجردى و آيت اللّه خوئى.
نتیجه گیری :
با در نظر گرفتن تمامی جوانب و با توجه به این نکته که قرآن از هرگونه تحریفی مصون است و دست ناپاکان از دست درازی به آن کوتاه است و با توجه به معنای لغوی و اصطلاحی «جمع قرآن و مصحف» و ادلۀ بیان شده صاحب نظران حیطۀ علوم قرآنی ، نظریۀ مطرح شدۀ آرتور جفری در مورد عدم جمع قرآن در زمان پیامبر 6پذیرفته شده نیست و حتی اگر بگوییم که قرآن در زمان خلفا جمع آوری شده ، این بدین معنا نیست که در مورد جمع قرآن در زمان پیامبر کوتاهی صورت گرفته است . بلکه بدین معناست که در زمان پیامبر6 جمع قرآن صورت گرفته ولی به صورتی که در میان یک جلد قرار داده شده باشد ، نبود و خلفا و در رأس آن ها عثمان برای جلوگیری از اختلاف قرائات ، دست به این کار زد ونه این که اصل جمع آوری قرآن از سوی او انجام گرفته باشد .
بنابراین عثمان اختلاف قرائات را از بین برد ؛ یعنی جمع قرائات گوناگون در ذیل یک قرائت واحد را انجام داد . این دلیل و تمامی ادله های مطرح شده در متن ، نظریه آرتور جفری را رد می کند .
منابع :
1. قرآن کریم .
2. انواری جعفر ، قرآن در آینۀ تاریخ ، انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی ، قم ، 1390ش.
3. بل ريچارد و بهاء الدين خرمشاهى، در آمدى بر تاريخ قرآن،ج1 ،نشرمركز ترجمه قرآن ، قم ،چاپ اوّل، 1382ش .
4. بیدگلی محمدتقی دیاری ، درآمدی برتاریخ علوم قرآنی ، انتشارات دانشگاه قم ، چاپ اول ، بهار1385ش
5. جفرى آرتور ، واژه هاى دخيل در قرآن ، ترجمه فريدون بدرهاى ، انتشارات توس ،تهران ، چاپ دوم، 1386ش .
6. جوان آراسته حسين ، درسنامه علوم قرآنى، ويرايش دوم ، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم ، 1378ش .
7. خوئى سيد ابو القاسم ، البيان في تفسير القرآن ، موسسة احياء آثار الامام الخوئى ، قم ، بى تا ، بىنا.
8. راميار محمود ، تاريخ قرآن ، نشرامير كبير، تهران ، چاپ سوم ، 1369 ش .
9. رحمتیمحمدكاظم ، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جفری آرتور»، شماره 4741
10. زركشىمحمد بن عبد الله ،البرهان في علوم القرآن، ج1، دار المعرفه ، بيروت ، چاپ: اوّل،1410 / 1990.
11. زمانی محمد حسن ، مستشرقان وقرآن (نقد وبررسی آراء مستشرقان درباره قرآن ) ،مؤسسه بوستان کتاب ، قم ، چاپ سوم ، 1388 ش.
12. شاهين عبد الصبور و سيد حسين سيدى ، تاريخ قرآن ، به نشر ،مشهد ،چاپ اوّل،1382ش .
13. طالقانى سيد عبد الوهاب ، علوم قرآن و فهرست منابع ، ناشر دارالقرآن الكريم ، قم ، بىنا ، 1361ش.
14. عسكرى علامه سيد مرتضى ، مصحف در روايات و اخبار، نرم افزار مکتب الشامله .
15. فقهى زاده عبد الهادى ، پژوهشى در نظم قرآن ، نشر جهاد دانشگاهى، تهران ، چاپ اوّل،1374ش.
16. کریمی مرزبان ، مباحثی از تاریخ علوم ومعارف قرآن ،انتشارات اندیشه اسلامی ،تهران ، چاپ اول ، 1389ش .
17. معرفت محمد هادى ، تاريخ قرآن، نشرسمت ، تهران ،چاپ پنجم، 1382
18. مظلومى رجبعلى ، پژوهشى پيرامون آخرين كتاب الهى، نشر آفاق، تهران ، چاپ دوم، 1403قمری
19. مهدوى راد محمد على ،آفاق تفسير مقالات و مقولاتى در تفسير پژوهى، نشر هستى نما ، تهران ، چاپ اوّل،1382
20. نويسنده مترجمان ،ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن ، ج1، انتشارات فراهانى،تهران، 1360 ش.
صفحات: 1 · 2
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1395-09-21] [ 06:04:00 ب.ظ ]
|