مقدمه

زیبایی حقیقتی قابل ادراک اما غیرقابل تعریف است. انسان به تاسی از خداوند جمیل که دارای اسما و صفات جمال است ، فطرتا میل به زیبایی دارد.  پیامبران الهی نیز همواره راهنمای او در یافتن زیبایی حقیقی بوده اند .

 بااینکه از اولین تحقیق و پژوهش در زمینه زیبایی اطلاع چندانی در دسترس نیست امامی توان گفت بیشتر دانشگاه ها و حوزه های علوم اسلامی در این مورد تحقیقاتی کرده اند .

بانگاهی به بزرگترین منبع فکری اسلام یعنی قرآن ، می توان مباحث مربوط به زیبایی را استخراج کرد .در قرآن به هر دو نوع زیبایی یعنی زیبایی  مادی وزیبایی معنوی پرداخته شده است ودر اصل توجه قرآن به  زیبایی های معنوی بوده وآن را   به عنوان  زیبایی حقیقی می شناسد.

در عصر حاضر ،توجه افرادبیشتر به سمت زیبایی های مادی بوده وبه زیبایی های معنوی توجه کمتری می شود،امید است از طریق نوشتار حاضر گامی در راه به کمال رساندن دید زیبایی شناسی افراد برداشته شود ..

زيبايي صبر و بردباری 

(فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلا)1

«پس صبر جميل پيشه كن »

در معناي لغوي جمال، صاحب کتاب معجم الوسيط آورده است: «جَمَلَ، جَمالاً، حَسُنَ خَلقُهُ وَ حَسُنَ خُلقُهُ فَهوَ جَميلٌ»يعني خلقت و خلق او نيکو است پس او زيباست .(1) زیبایی بسیار وزیبایی روحی وجسمی ، زیبایی افعال و کردار انسان و غیرانسان .جّمیل و جّمّال ازباب تکثیر و مبالغه به کار میرود.(2) کلمه جمیل نیز برای مزید زیبایی به کار می رود.(3) سيد جعفر سجادي در فرهنگ معارف اسلامي معنای  جمال را  از نظر اصطلاحی آورده است او می گوید : جمال عبارت است از ظاهرکردن کمال معشوق از جهت استغناي از عاشق ونيز اوصاف  لطف و رحمت خداوند است .(4) درباره کلمه زینت نیز صاحب مفردات گويد: زينت اصلي و راستين، آن چيزي است كه انسان را در هيچ يك از حالاتش نه در دنيا و نه در آخرت آلوده و ناپاك نمي‌سازد.يعني آراستگي ظاهري، باطني، دنيوي، فكري، اخلاقي، ايماني، عملي و بالاخره زينت حقيقي؛ يعني، به سوي كمال مطلق بودن در همه ابعاد وجودی . زينت در كوتاه سخن بر سه گونه است: زینت و آرایش نفساني؛ مانند علم و اعتقادات نيكو (باورهاي درست).زينت بدني، مثل نیرومندی و بلندي قامت وزينت خارجي؛ يعني به وسيله چيزي جدا از انسان مثل مال و مقام .(5)

صبر در اصل از ماده (صبر) گرفته شده و به معنی استقامت و ایستادگی در برابر حوادث است و ضامن سربلندی و پیروزی است و در حقیقت ریشه اصلی هر گونه پیروزی مادی و معنوی را تشکیل می دهدو اهمیت آن در پیشرفت های فردی و اجتماعی زیاد است .

بسیاری از علمای اخلاق برای صبر سه شاخه ذکر کرده اند :

1 . صبر بر اطاعت (مقاومت در برابر مشکلاتی که در راه اطاعت وجود دارد )

2. صبر بر معصیت (ایستادگی در برابر انگیزه های گناه و شهوات سر کش وطغیانگر )

3. صبر بر مصیبت (پایداری در برابر حوادث ناگوار و عدم خود باختگی و شکست روحی و ترک جزع و فزع )(6)

خداوند در اين آيه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را مخاطب ساخته، مى‏فرمايد: «پس صبر جميل پيشه كن» و در برابر استهزاء و تكذيب و آزار آنها شكيبا باش  «صبر جميل» به معنى شكيبائى زيبا و قابل توجه است، و آن صبر و استقامتى است كه تداوم داشته باشد، يأس و نوميدى به آن راه نيابد، و توأم با بيتابى و جزع و شكوه و آه و ناله نگردد، و در غير اين صورت جميل نيست.(7)

 حالت تحمل و بردباری در راه هدف های والای زندگی در برابر ناگواری ها وناملایمات ، هیچ گونه نمود نقاشی و ترسیمی و مناظر طبیعی ندارد ،ولی از آن زیبایی برخوردار است که هرگونه زیبایی را معنی ومحتوا می بخشد .ممکن است گفته شود : چه ارتباطی وجود دارد بین حالت بردباری و معنی دادن به زیبایی ها ، در صورتیکه حالت مزبور از حالات روانی است و زیبایی کیفیتی است بر روی واقعیات عینی ؟ پاسخ این اعتراض این است که انسان بردبار و شکیبا درونی آرام و واقع نگر دارد و از آن اضطراب وتلاطم ها که در ارتباط با نمودهای جهان عینی تاثیر ناهنجار می گذارد ،به دور است ، در این حالت است که زیباها زیبایی خود را به بهترین وجه نمودار می سازند، به  این معنی که این فرد  اعتدال و آرامش های روحی همه اشیا را آنچنان که باید و شاید درک و در یافت می نمایدو این  قانونی کلی است  و هیچ مورد استثنایی ندارد . پس داشتن اینگونه حالات روحی ، داشتن عالیترین زیبایی هاست .(8)

زیبایی ایمان

(وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ والْعِصْيان)2      

« ليكن خداى تعالى ايمان را محبوب شما كرد و در دل هايتان زينت داد و كفر و فسوق و عصيان را مورد نفرتتان قرار داد اينان رشد يافتگانند »

محبوب كردن ايمان در دل مؤمنين به اين معنا است كه: خداى تعالى ايمان را به زيورى آراسته كه دل هاى شما را به سوى خود جذب مى‏كند، به طورى كه دل هاى شما به آسانى دست از آن برنمى‏دارد، و از آن رو به سوى چيزهاى ديگر نمى‏كند ،يعنى خدا ايمان را محبوب بعضى از شما قرار داده است و آ ن ها كسانى هستند كه خداوند دل هايشان را به تقوا آزموده است و منظور از اين كه خدا ايمان را محبوب و مكروه انسان قرار مى‏دهد آن است كه خداوند با موفّق ساختن انسان به ايمان انسان را كمك كرده و مورد لطف قرار مى‏دهد ولى ايمان آوردن عمل خود اوست چرا كه هر عاقلى مى‏داند كه هيچ كس با عملى كه ديگرى انجام دهد ستايش نمى‏شود و اگر آيه را بر معناى ظاهرش حمل كنيم چنين نتيجه مى‏دهد كه خداى عزّ و جلّ مؤمنان را بر كارى كه ذات مقدسش انجام داده ستايش كرده است.(9)

همچنین مراد از تحبيب و تزيين ايمان ، لطف و امداد به توفيق در طاعت ودوری از معصيت است  و اشاره است به اين كه عقل شما برای پيدا كردن درست و نادرست کافی  نيست و خداوند ایمان را  در دل شما محبوب كرده است پس در پذيرش آن توقف نكنيد تا به وسيله‏ى پيغمبرصلی الله علیه و آله  به راه راست برويد.(10)خدا مى‏خواهد همه انسان ها، بى آنكه تحت برنامه جبر قرار گيرند با ميل و اراده خود راه حق را بپويند، لذا از يك سو ارسال رسل مى‏كند، و انبياء علیهم السلام را با كتاب هاى آسمانى مى‏فرستد، و از سوى ديگر ايمان را محبوب انسان ها قرار مى‏دهد، آتش عشق حق‏طلبى و حق جويى را در درون جان ها شعله‏ور مى‏سازد، و احساس نفرت و بيزارى از كفر و ظلم و نفاق و گناه را در دل ها مى‏آفريندو به اين ترتيب هر انسانى فطرتا خواهان ايمان و پاكى و تقوا و بيزار از كفر و گناه است ولى كاملا ممكن است در مراحل بعد اين آب زلالى كه از آسمان خلقت در وجود انسان ها ريخته شده، بر اثر تماس با محيط هاى آلوده، صفاى خود را از دست دهد، و بوى نفرت‏انگيز گناه و كفر و عصيان گيرد.اين موهبت فطرى انسان ها را به پيروى از رسول خدا صلی الله علیه و آله و تقدم نيافتن بر او دعوت مى‏كند. (11)

زیبایی تقوا 

(يا بَنِي آدَم قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُوارِي سَوْآتِكُمْ وَ رِيشا وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِكَ خَيْرٌ ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُون)3

 «اى فرزندان آدم ما لباسى كه ستر عورت شما كند و جامه‏هاى زيبا و نرم براى شما فرستاديم ولى لباس تقوى بهترين جامه‏ها است اين سخنان همه از آيات خدا است كه براى شما فرستاديم تا خدا را بياد آوريد». 

خداونددر اين آیه دستور و برنامه سازنده ای ، براى همه فرزندان آدم علیه السلام، بيان مى‏كند، كه در حقيقت دنباله‏اى از برنامه‏هاى آدم علیه السلام  در بهشت است .

نخست به همان مساله لباس و پوشانيدن بدن كه در سرگذشت آدم نقش مهمى داشت، اشاره كرده مى‏فرمايد: اى فرزندان آدم، ما لباسى بر شما فرو فرستاديم، كه اندام شما را مى‏پوشاندوزشتي­های بدنتان را پنهان مى‏سازد. ريش در اصل واژه عربى، به معنى پرهاى پرندگان است و از آنجا كه پرهاى پرندگان لباسى طبيعى در اندام آنها است، به هر گونه لباس، نيز گفته مى‏شود، ولى چون پرهاى پرندگان غالبابه رنگ- هاى مختلف و زيبا است، يك نوع مفهوم زينت در معنى كلمه ريش افتاده است، علاوه بر اين به پارچه‏هايى كه روى زين اسب و يا جهاز شتر مى‏اندازند ريش گفته مى‏شود، بعضى از مفسران و اهل لغت نيز آن را به معنى وسيع ترى اطلاق كرده‏اند و آن هر گونه اثاث و وسائل مورد نياز انسان است، اما مناسب تر در آيه فوق همان لباس هاى زينتى و جالب است .

به دنبال اين جمله كه درباره لباس ظاهرى سخن گفته است، قرآن بحث را به لباس معنوى كشانده و آن چنان كه سيره قرآن در بسيارى از موارد است، هر دو جنبه را به هم مى‏آميزد و مى‏گويدکه  لباس پرهيزكارى و تقوا از آن هم بهتر است.

تشبيه تقوى و پرهيزكارى به لباس، تشبيه بسيار رسا و گويايى است، زيرا همانطور كه لباس هم بدن انسان را از سرما و گرما حفظ مى‏كند، و هم سپرى است در برابر بسيارى از خطرها، و هم عيوب جسمانى را مى‏پوشاند و هم زينتى است براى انسان، روح تقوى و پرهيزكارى نيز علاوه بر پوشانيدن بشر از زشتى گناهان و حفظ از بسيارى از خطرات فردى و اجتماعى، زينت بسيار بزرگى براى او محسوب مى‏شودو  زينتى است چشمگير كه بر شخصيت او مى‏افزايد .

در اينكه منظور از لباس تقوى چيست در ميان مفسران گفتگو بسيار شده است، بعضى آن را به معنى عمل صالح و بعضى حياء و بعضى لباس عبادت و بعضى به معنى لباس جنگ مانند زره و خود و حتى سپر گرفته‏اند، زيرا تقوى از ماده وقايه به معنى نگاهدارى و حفظ است، و به همين معنى در قرآن مجيد نيز آمده است:

«وَ جَعَلَ لَكُمْ سَرابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَ سَرابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ…»4

 « و براى شما پيراهن‏هايى قرار داد كه شما را از گرما حفظ مى‏كند و هم پيراهن‏هايى كه شما را در ميدان جنگ محفوظ مى‏دارد»

ولى آيات قرآن غالبا معنى وسيعى دارد كه مصداق هاى مختلف را در بر مى‏گيرد، در آيه مورد بحث نيز مى‏توان تمام اين معانى را از آيه استفاده كردو از آنجا كه لباس تقوى در مقابل لباس جسمانى قرار گرفته، به نظر مى‏رسد كه منظور از آن همان روح تقوى و پرهيزكارى است، كه جان انسان را حفظ مى‏كند و معنى حياء و عمل صالح و امثال آن در آن جمع است.

در پايان آيه مى‏فرمايد: « اين لباسهايى كه خدا براى شما قرار داده اعم از لباس مادى و معنوى، لباس جسمانى و لباس تقوى، همگى از آيات و نشانه‏هاى خدا است تا بندگان متذكر نعمت‏هاى پروردگار شوند».(12)

زیبایی عفو و اغماض

«وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَه فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيل »5

«و روز رستاخیز قطعا فرا خواهد رسید با عفو و بخشش زیبا از لغزشهای مردم در گذر »

( صفح) به معنى روى هر چيزى است مانند صفحه صورت، در قاموس از فیروز آبادی نیز آمده که دامنه كوه را صفح و پهنى شمشير را نيز صفح و صورت را نيز صفح گويند و صفح به معنى طرف و روى هر چيزى است و به همين جهت( فاصفح) به معنى روى بگردان و صرف نظر كن آمده است و از آنجا كه روى گرداندن از چيزى گاهى به خاطر بى‏اعتنايى و قهر كردن و مانند آنست، و گاهى به خاطر عفو و گذشت بزرگوارانه، لذا درآيه فوق بلافاصله آن را با كلمه جميل (زيبا) توصيف مى‏كند تا معنى دوم را برساند.(13)

 « فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ»6

«پس (اگر ستمى از آنها به شما رسيد) در گذريد (و مدارا كنيد) تا هنگامى كه فرمان خدا برسد»

 چون گاهى مى‏شود كه انسان عفو مى‏كند ولى صفح نمى‏كند، و كلمه مصافحه به معناى ماليدن

كف دست به دست ديگرى است و اين كلمه در چند جاى قرآن آمده است (14) و آن معناى اضافى كه گفتيم در صفح هست ، عبارتست از: روى خوش نشان دادن، پس معناى( صفحت عنه) اين است كه علاوه بر اينكه او را عفو كردم روى خوش هم به او نشان دادم، و يا اين است كه من صفحه روى او را ديدم در حالى كه به روى خود نياوردم، و يا اين است كه آن صفحه‏اى كه گناه و جرم او را در آن ثبت كرده بودم و رق زده و به صفحه ديگر رد شدم و اين معنا از ورق زدن كتاب اخذ شده، گويا كتاب خاطرات او را ورق زده است.(15)

خدای متعال در این آیه به پيامبرش صلی الله علیه و آله دستور مى‏دهد كه در برابر لجاجت ، ناداني ها، تعص بها، كارشكنى‏ها و مخالفتهاى سرسختانه کافران ، ملايمت و محبت نشان ده، و از گناهان آنها صرف نظر كن، و آنها را ببخش، بخششى زيبا كه حتى توام با ملامت نباشد و لازم است كه اين اعراض و روى برگردانيدن با برنامه ملايمت و با نرمى صورت بگيرد، تا از اين جريان استفاده مطلوب و نتيجه خوش گرفته بشود، نه آنكه سبب إدبار بيشتر گردد.(16)

زینت و ارزش اخلاقی

«يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِد»7

«اى فرزندان آدم! [هنگام هر نماز و] در هر مسجدى، آرايش و زينتِ [مادى و معنوى خود را متناسب با آن عمل و مكان‏] همراه خود برگيريد »

آيه ارشاد به امر فطرى است كه هنگام قيام به وظيفه ستايش پروردگار شايسته است كه شعار عبوديت سرتاسر سپاسگزار را فرا بگيرد و به زينت ايمان و حضور قلب و به پاكيزه‏گى لباس خود را آراسته و افعال و اذكار را وسيله حضور و توجه قلب به پروردگار قرار دهد. (17)            

عياشى به اسناد خود روايت كرده است كه امام حسن مجتبىعلیه السلام هر وقت به نماز بر مى‏خاست، بهترين لباس­هاى خود را مى‏پوشيد. علت را جويا شدند، فرمود:          

« ان اللَّه جميل يحب الجمال فاتجمل لربى و هو يقول خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ فاحب ان البس اجود ثيابى»

« خدا زيباست و زيبايى را دوست دارد. من براى خدايم خود را مى‏آرايم. او مى‏گويد: زينت خود را نزد هر نمازى به تن كنيد. دوست دارم كه بهترين لباسم را بپوشم.»(18)

 بنابر این میتوان گفت که  در این آیه هم اشاره به «زينت هاى جسمانى» شده  كه شامل پوشيدن لباس هاى مرتب و پاك و تميز، و شانه زدن موها، و به كار بردن عطر و مانند آن مى‏شود، و هم اشاره به  «زينت هاى معنوى»، يعنى صفات انسانى و ملكات اخلاقى و پاكى نيت و اخلاص و اگر مى‏بينيم در بعضى از روايات اسلامى تنها اشاره به لباس خوب يا شانه كردن موها شده، و يا اگر مى‏بينيم تنها سخن از مراسم نماز عيد و نماز جمعه به ميان آمده است، دليل بر انحصار نيست بلكه هدف بيان مصداق هاى روشن است. (19)

 

جدایی و مفارقت زیبا 

«وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلا»8  

« به آنچه می گویند بردبار باش و از آنان دوری گزین، دوری و جدایی زیبا »

خداوند در این آیه به رسول اکرم صلی الله علیه وآله  دستور مى‏فرمايدکه در برابر آنچه (دشمنان) مى‏گويند صابر و شكيبا باش، و بطرزى شايسته از آنان دورى گزين یعنی در باطن از آنها كاملا دورى كن ولى در ظاهر با آنها معاشرت و مدارا نما. (20)منظور از هجر جميل اين است كه با آنها درخواسته‏هاى دلش و در ظاهر به زبانش مخالفت كند و در دعوتشان به حق با ايشان مدارا كند و مكافات را رها سازد.(21) زیرا در آن هنگام که آدمی مطابق منطق از انسانهای منحرف و تبهکار جدا می شود ،و در این جدایی نه تنها از اصول و قواعد انسانی تعدی نمی کند و دردی به دردهای خود و انسان یا گروهی که از آن جدا می شودو دوری می گزیند ، نمی افزاید، بلکه این کار را برای آگاه ساختن و تحصیلاعتدال روحی برای آن انسان یا گروه،  انجام می دهد . روح چنین شخصی از نوعی زیبایی عالی برخوردار است که خود بیش از همه از آن زیبایی لذت می برد و این همان کمال زیباست که با به وجود آمدن یک عامل نفرت و انزجار بهار روح انسان  را مبدل به خزان نمی کندوطراوت و سرسبزی و شاخسارهای روح خود و روح آن کس را که از او جدا شده است را از بین نمی برد و فروغ انسانیت درون خود و درون طرف مقابل را مبدل به تاریکی نمی نماید. چه زیباست آن روحی که خصومت با یک فرد یا یک گروه عدالت اورا از او سلب نکند .

بااینکه تحصیل این زیبایی بسیار دشوار است و کمتر کسی توانایی به دست آوردن این زیبایی ملکوتی را دارد ولی انسانی که باروح زیبا وارد جامعه شود موجب کمال جامعه و انسان های دیگر نیز می شودو جامعه به سوی آرمان های مطلوب حرکت خواهد کرد.(22)

نتیجه

باتوجه به کلام قرآن ،هرچه جمال در عالم مشاهده می شود ،همه نشانی از خداوند است و انسان که جلوه ای از جمال حق بر قلبش تابیده است ،همواره در تلاش برای یافتن صاحب جمال است .زیبایی های معنوی انسان ، آراسته شدن او به صفات زیبای اخلاقی است که در زندگی دنیوی و اخروی موجب سعادت او می شود و همچنین موجب فراهم شدن زمینه جهت به سعادت رسیدن انسانهای دیگر می شود .

خداوند متعال که جامع  تمام زیبایی هاست در کلام والای خود قرآن ، به زیبایی های معنوی به عنوان نشانه هایی برای دست یافتن به زیبایی حقیقی اشاره فرموده است . بنابراین انسان که هدف از خلقت او تقرب به خداوند است ، باید از زیبایی های مادی عبور کرده و زیبایی حقیقی را با چشم معنوی خود نظاره گر شود و پس از مشاهده زیبایی حقیقی که همان جمال خداوند است ،خود را به زیبایی های معنوی آراسته نماید تا شایسته تقرب به در گاه خداوند شود . 

پی نوشتها

1.معارج،آیه 5

2.حجرات،آیه 7

3.اعراف،آیه26

4.نحل،آیه81

5.حجر،آیه85

6.بقره،آیه109

7.اعراف،آیه 31

8.مزمل،آیه10

منابع

*قرآن

1.  انيس وهمکاران، ابراهيم، المعجم الوسيط،ج 1، چاپ دوم ،تهران،انتشارات ناصر خسرو، بي تا،ص 136

2. راغب اصفهانی ، ابوالقاسم حسین بن محمدبن فضل ، فرهنگ قرآنی راغب ، ترجمه جهانگیر ولدبیگی ، چاپ اول،بی جا،نشر آراس ، 1389ش،ص106

3. شریعتمداری ، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه،ج 1، چاپ چهارم ، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی،1387ش ،ص386

4. سجادي،. جعفر، فرهنگ معارف اسلامي، چاپ دوم، تهران، شركت مولفان و مترجمان ايران، 1366ش،ص645

5 . . راغب اصفهانی ، ابوالقاسم حسین بن محمدبن فضل ، فرهنگ قرآنی راغب ، ترجمه جهانگیر ولدبیگی ،ج 2، چاپ اول،بی جا،نشر آراس ، 1389 ش،ص 167

6. شریعتمداری ، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه،جلد 2، چاپ چهارم ، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی،1387ش ،ص561

7. بابایی، احمدعلی ،برگزیده تفسیر نمونه ،جلد5 ،چاپ سیزدهم ،تهران دارالکتب الاسلامیه ،1382 ش،ص17

8.. جعفری ، محمدتقی ، هنر وزیبایی از دیدگاه اسلام ،تهران ،وزارت ارشاد اسلامی ،بی تا،ص127

9.طباطبایی ،محمدحسین، ترجمه تفسیرالمیزان،ج18 ، سیدمحمدباقر موسوى همدانى  ،قم ،دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه ‏، 1374ش،ص 466

10 . حسینی شاه عبدالعظیمی ، حسین بن احمد،تفسیراثناعشری  ،جلد7 ،چاپ اول،تهران ،انتشارات میقات ،1363ش،ص183

11. مکارم شیرازی ، ناصر ،تفسیرنمونه،ج22،چاپ اول ،تهران ،دارالکتب الاسلامیه ،1374ش،ص159

12.—–،——-،برگزیده تفسیر نمونه ،ج2،همان ،ص37

13.—–،——-،تفسیرنمونه،ج11،همان،ص128

14 .—-،——-،فرهنگ قرآنی راغب ،همان ،ذیل واژه

15.—–،——،ترجمه تفسیر المیزان ،ج12،همان ،ص281

16. مصطفوی، حسن ،تفسیر روشن،ج12 ،چاپ اول ،تهران ،مرکز نشر کتاب ،1380ش،ص358

17. . حسینی همدانی ، محمد حسین ،انوار درخشان،ج6،چاپ اول تهران ،کتابفروشی لطفی ،1404 ق،ص 303

18. طبرسی ، فضل بن حسن ،مجمع البیان فی تفسیرالقرآن،ج4،چاپ سوم ،تهران ،انتشارات ناصر خسرو،1372ش،ص637

19. بحرانی ، هاشم ،البرهان فی تفسیرالقرآن ،ج2،چاپ اول ،تهران ،بنیاد بعثت ،1416ق،ص9

20. ریاضی خانی رضا، حشمت الله، ترجمه بیان السعاده فی مقامات العباده ،ج14، چاپ اول، تهران ،انتشارات دانشگاه پیام نور ، بی تا،ص343

21. مترجمان ، تفسیر جوامع الجامع  ،ج6،چاپ دوم ، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی ف1377ش،ص468

22.——،——-،هنر و زیبایی از دیدگاه اسلام ،همان،ص 128
 

صفحات: · 2

موضوعات: معرفی آثار طلاب  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...