1- مقدمه
حقوق زنان و دفاع از آن، مسألهای است که هر روز بیشتر و بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. از خرد و کلان همه دم از احقاق حقوق زنان میزنند، بدون اینکه بدانند زنان چه حقوقی دارند و چگونه باید از حقوق آن دفاع گردد؟!
در قرن اخیر به خصوص در چند دهۀ اخیر، در مجامع عمومی نیز عدهای پیدا شدهاند که دم از این ادعا
میزنند. ادعایی که در ظاهر به نفع و مصلحت زنان است. ولی؛ درواقع سرابی بیش نیست و شاید منجلابی باشد که گروهی به خاطر به دست آوردن منفعت بیشتر و سوءاستفاده از موقعیت زنان در جامعه، آن را علم کرده و در بوق و کرنا کردهاند که حامی حقوق زنان هستند.
از این گروهها، گروههای فمینیسمگرا، گروههای حمایت از حقوق زنان و … هستند که دست به اقداماتی نیز زدهاند که از آن جمله تصویب کنوانسیون سی مادهای محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان در سازمان ملل متحد است. البته؛ گروهی در جهان اسلام و سایر کشورها، با تصویب این کنوانسیون و همچنین الحاق کشورشان به این قانون خودداری و مخالفت نمودهاند. ولی؛ افرادی نیز پیدا شدهاند که خواستار الحاق به آن هستند که برای اثبات ادعای خود دلایلی نیز ذکر کردهاند .
شاید به جرأت بتوان گفت: کسانی که ادعای حمایت از حقوق زنان را دارند و اسلام و آموزههای روشنگر آن را بر علیه این حقوق میدانند، اطلاعات کافی از اسلام و حقوق زنان و حتی کوچکترین وجه شخصیتی زنان ندارند و ازاین رو است که دست به چنین ادعایی زدهاند.
اهمیت دفاع از حقوق زنان، مسألهای نیست که هر کس بتواند پیرامون آن به اظهار نظر بپردازد و رأیی صادر نماید و تنها کسی حق چنین کاری را دارد که به شرایط تکوینی و طبیعی زنان آگاهی داشته باشد و یا لااقل بتواند چنین آگاهی را کسب کند.
2- مفاد کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان
باید بیان نمود که پیام اصلی کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، برابری(تشابه) کامل زن و مرد و از میان رفتن همه تمایزها در عرصههای حقوقی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. مگر آنکه تمایزها از نوع تبعیض مثبت و به معنای اعطای حقی خاص به زنان به منظور ارتقای وضعیت آنان و دستیابی به وضعیتی برابر با مردان باشد.[1]
این کنوانسیون که به عنوان مهمترین سند سازمان ملل متحد پیرامون زنان در سال 1979میلادی (1358شوسی) به تصویب مجمع عمومی رسید، بیتأثیر از دیدگاههای فمنیستی جدید نیست. این معاهده که در 30 ماده تنظیم شده است، اگر چه بر اهمیت نهاد خانواده تأکید میکند. امّا؛ خواهان مسئولیتهای برابر زن و مرد در خانواده و محیط اجتماعی است.
بر طبق بند اول از این معاهده، کلیه تمایزات، تفاوتها و استثنائات در قوانین آموزش و امور اجتماعی مصداق تبعیض به حساب میآید و باید از میان برود. این معاهده در سال 1376شمسی در شورای عالی انقلاب فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مورد بحث قرار گرفت. هوشیاری اعضای شورا و دقتنظر کارشناسان و علمای حوزه علمیه در ارزیابی کنوانسیون که نمایانگر وجود بیش از هفتاد مورد مغایرت این معاهده با قوانین داخلی و بیش از چهل مورد مغایرت با احکام شرعی بود. همراه با اعلام نظر صریح مقام معظم رهبری و مراجع عالیقدر، سبب شد که جمهوری اسلامی مخالفت خود را با الحاق به معاهده مذکور اعلام کند.[2]
گزارش یکی از کمیسیونهای هیئت دولت نشان میدهد که موارد مغایرت بسیار بیش از مقدار ذکر شده است. تنها ماده 1 این معاهده با نود مورد از مواد قانون اساسی، قانون مدنی، قانون مجازات اسلامی و سایر قوانین مغایر است.[3]
هر کدام از موافقان و مخالفان الحاق به این کنوانسیون، برای اثبات ادعای خود در پذیرش یا عدم پذیرش این کنوانسیون ادله خاصی را بیان میکنند که نیازمند بحث و بررسی زیادی است که در اینجا فقط به صورت فهرستوار به بیان آن پرداخته میشود.
ادله موافقان الحاق بدین صورت است: پیام مثبت کنوانسیون، پیوستن به قافله جهانی، فشارهای بینالمللی، امکان فعالیت در عرصه بینالمللی، تبدیل شدن معاهده به عرف بینالمللی.[4]
از جهت دیگر؛ مخالفان، الحاق به این معاهده را ناشی از ضعف فعالیتهای کارشناسانه و سطحینگری ارزیابی کردهاند. آنان براین باورند که در این مسأله نه به مصلحت زنان چنانکه شایسته است توجه شده و نه شرایط داخلی و بینالمللی به خوبی تحلیل شده است.
این گروه ادله مخالفت خود را بدین صورت بیان میکنند: مخالف با مصالح زنان، مخالفت با دیدگاه اجتماعی، پیآمدهای جهانیسازی، نگاهی به فشارهای بین المللی، حاکمیت ادبیات تشابه محور در سازمان ملل، نگاهی به قواعد آمره و عرف بین الملل.[5]
طبق بررسی محققان اسلامی بین احکام اسلامی و مفاد کنوانسیون در مورد زیر مغایرت دارد: «حجاب، ازدواج، اجازۀ پدر در ازدواج، ازدواج با غیرمسلمان، ازدواج موقت، تعدد ازدواج، طلاق، فسخ نکاح، عده، نشوز، انواع تابعیت، سن بلوغ، اختلاط زن و مرد در جامعه، رضاع، ارث، دیه، مجازات زنا، قصاص قتل و جنایت توسط والدین، ولایت مرد بر همسر و فرزند، ورزش در میادین بینالمللی، ولایت و امامت، قضاوت، جهاد، امامت جماعت، نفقه و مهریه، تمکین، ازدواج با محارم ، الگوی پذیرفته شدۀ خانواده و…». البته؛ بررسی دقیق اصول و فروع احکام میتواند تعداد موارد متفاوت را تغییر دهد.
آیتالله العظمی نوری همدانی در اینباره چنین بیان داشتهاند:
«روح این کنوانسیون، نفی حجاب برای زن، نفی عده نگه داشتن و نفی تعداد دیگری از ضروریات اسلام است و طرح و تصویب این کنوانسیون در مجلس، به معنای پذیرفتن سلطه فرهنگی غرب و پذیرفتن اینکه اسلام در مورد حقوق زنان تبعیض قائل شده و در حق آنان ظلم روا داشته و تمدن غرب لطف فرموده و رفع ظلم و تبعیض نموده است و ما میخواهیم با غریبان در این موضع همگام باشیم».[6]
با توجه به این مبحث و با در نظر گرفتن حساسیت بحث، در اینجا به بحث و بررسی پیرامون مسألۀ حجاب و مغایرت این کنوانسیون و نظر دین مبین اسلام پرداخته میشود.
3 - حجاب
در عصر ما که بعضی نام آن را عصر برهنگی و آزادی جنسی گذاردهاند و افراد غرب زده، بیبندوباری زنان را جزئی از آزادی او میدانند. سخن از حجاب گفتن برای این دسته ناخوشایند و گاه افسانهای است متعلق به زمانهای گذشته! ولی؛ مفاسد بیحساب و مشکلات و گرفتاریهای روزافزونی که از این آزادیهای بیقید و شرط به وجود آمده است سبب شده که تدریجاً گوش شنوایی برای این سخن پیدا شود.
مسأله این است که آیا زنان، باید برای بهرهکشی از طریق سمع و بصر و لمس، در اختیار همه مردان باشند و یا باید این امر مخصوص همسرانشان گردد. بحث در این است که آیا زنان در یک مسابقه بیپایان در نشان دادن اندام خود و تحریک شهوات و هوسهای آلوده مردان درگیر باشند و یا باید این مسائل از محیط اجتماع برچیده شود و به محیط خانواده و زندگی زنا شویی اختصاص یابد؟!
اسلام طرفدار برنامه دوم است و حجاب جزئی از این برنامه محسوب میشود، در حالی که غربیها و غرب زدههای هوسباز طرفدار برنامه اولاند!
اسلام میگوید: کامیابیهای جنسی اعم از آمیزش و لذتگیریهای سمعی و بصری و لمسی مخصوص به همسران است و غیر از آن گناه و مایه آلودگی و ناپاکی جامعه است که جمله «ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ؛ اين امر براى آنان پاكيزهتر و بهتر از بيباكى است»[7] اشاره به آن است.[8]
با این تفاسیر باید حجاب و حدود آن و ضرورتها و باید و نبایدهای آن آشنا بیا گردد و قبل از همۀ این مطالب، آگاهی از معانی و اصطلاحات ضرورت دارد.
4- حجاب در لغت و اصطلاح
باید اذعان نمود که اصل حجاب در قرآن مطرح شده است. یکی در آیات31 سوره نور و دیگری درآیه 59 احزاب. البته؛ در آیههایی دیگری نیز به این موضوع اشاره شده است که به فراخور بحث، بدان پرداخته میشود.
«حجب» و «حجاب» هر دو مصدر و به معنى پنهان كردن و منع از دخول است و همچنین به معنای پرده[9] و آنچه كه فاصل ميان دو چيز باشد[10] و هر چه كه با آن خود را پوشانند نيز است. [11]
در واقع؛ کلمۀ «حجاب» در زبان عربی هم به معنای پوشیدن[12] است و هم به معنی پرده و حاجب[13] و بیشتر به معنای دوم به کار میرود. شاید بتوان گفت که بر حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست. آن هنگام پوششی «حجاب» نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. در اصطلاح فقها کلمۀ «ستر» که به معنی پوشش است، به کار میرود.[14]
نکته قابل توجه در این موضوع این است که واژۀ حجاب در قرآن به معنای اصطلاحی امروزی نیست. واژههایی که در قرآن معادل «حجاب» آورده شده است، عبارتند از :
1. جَلابِيب:
- پيراهنها و روپوشهاى سر و چهره يا مقنعه مفردش جِلْبَاب است.[15]
- جلباب كسرداب و سنمّار: پيراهن و چادر زنان و معجر يا چادرى كه زنان لباس خود را بدان از بالا بپوشند. جلابيب جمع است.[16]
- جلابيب جمع جلباب به معنى جامهاى است كه سرا پاى بدن را بپوشاند.[17]
- كلمه (جلابيب) جمع جلباب است و آن جامهاى است سرتاسرى كه تمامى بدن را مىپوشاند و يا روسرى مخصوصى است كه صورت و سر را ساتر مىشود و منظور از جمله (پيش بكشند مقدارى از جلباب خود را) اين است كه آن را طورى بپوشند كه زير گلو و سينههايشان در انظار ناظرين پيدا نباشد.[18]
- شهيد مطهّرى در كتاب مسئله حجاب ص 187 مىنويسد «به نقل از لسان العرب: جلباب جامهاى است از چهار قد بزرگتر و از عبا كوچكتر، كه زن به وسيله آن سر و سينه خود را مىپوشاند.[19]
2. الحَجْب و الحِجَاب: يعنى باز داشتن و ممانعت از دسترسى و رسيدن به چيزى، گفته مىشود: «حَجَبَهُ، حَجْباً و حِجَاباً» و نيز حجاب يعنى جوف و باطن و آنچه كه از دل پوشيده و پنهان است.[20]
3. غض بصر: خداوند حكيم در قرآن مجيد در آغاز دستور عفت و حجاب، براى مردها و هم براى زنها مىفرمايد: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ[21] … و قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَ[22]؛ مردها و زنهاى مسلمان را بگوى كه چشمهاى خود را فرو گذارند و نظر خود را پايين بياندازند و به افرادى كه محرم نيستند نگاه نكنند، تا بدين وسيله خواهشهاى نفسانى آنان و مقتضيات شهوات تحريك نشود و قلوب آنان از تمايلات سوء و انحرافات از عوالم روحانيت و نورانيت محفوظ بماند».[23]
ز دست ديده و دل هر دو فرياد هر آنچه ديده بيند دل كند ياد
بسازم خنجرى نيشش ز پولاد زنم بر ديده تا دل گردد آزاد
5- مراحل حجاب
اصولاً حجاب در3 مرحله مطرح میشود:
پوشانیدن ظاهر؛
پوشانیدن حجم قسمتهای مختلف بدن؛
پوشانیدن رفتارهای جذبکننده که متأسفانه برخی آن را در تعریف حجاب، فراموش میکنند. البته در ادبیات دینی ما، در آیات و روایات به این مرحله سوم بسیار توجه شده است.
شهید مطهری از حجاب تعریفی دارند که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوهگری و جلب توجه نپردازد.
در واقع؛ مهمترین فلسفه حجاب، حفظ ارزش و احترام زن است. یعنی زن در روابط خودش با مرد حریمی را قائل باشد که اگر این حفظ شود، ارزش او بالاتر میرود.
آيتالله جوادي آملي میفرماید:
«قرآن کريم وقتي درباره حجاب سخن ميگويد، ميفرمايد: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن براي زن که نامحرمان او را از ديد حيواني ننگرند، لذا نظرکردن به زنان غيرمسلمان را، بدون قصد تباهي جايز ميداند و علت آن اين است که زنان غير مسلمان از اين حرمت بيبهرهاند».[24]
6- دلايل حجاب زن از دیدگاه قرآن و روایات
- سوره نور: «قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُونَ *وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَميعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ».[25]
- سوره احزاب: «يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً * وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى».[26]
- سوره احزاب: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ ناظِرينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسينَ لِحَديثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيي مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيما».[27]
- سوره احزاب: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيما».[28]
- حدیث پیامبر6 به حولاء: «يا حولاء، والذي بعثني بالحقّ نبيّاً ما من امرأةٍ تمدّ يديها تريد أخذ شعرةٍ من زوجها أو شقّ ثوبه إلّاسمّر اللّه كفّيها بمسامير من نار».[29]
البته؛ به غیر از این موارد، آیات و روایتی نیز وجود دارند که به طور ضمنی به مسألۀ حجاب اشاره مینمایند که به همین موارد ذکر شده، کفایت میکنیم.
7- آثار و فوائد حجاب
پوشش و حجاب زن خصوصاً اگر همراه پرهيزكاري و تقوا باشد، ثمرات و آثار قابل توجهي را به همراه دارد كه نمونه هايي از آن بدين قرار است:
- سبب پاكي و طهارت از انحرافات جنسي گرديده و عفت و پاكدامني زن را حفظ نموده و از پايمال شدن شخصيت او و افتادن در ورطۀ ابتذال و فساد و فحشا جلوگيري مينمايد.[30]
- خداوند متعال در قرآن كريم با ذكر يك جمله كوتاه هدف و انگيزه برخي از دستوراتي را كه در زمينه حجاب زنان پيامبر صادر شده چنين بيان مي كند: «ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِن».[31]
- حجاب باعث ميشود كاميابي جنسي خواه از طريق نگاه و گفت و شنود و لمس و خواه از راههاي ديگر تنها مخصوص همسر باشد و اندام زن و زينتها و زيباييهاي او نزد بيگانگان آشكار نگشته و هرگونه تحريك شهوت از محيط اجتماع برچيده شده و به محيط زندگي زناشويي اختصاص يابد، تا بدين طريق كانون خانواده مستحكم شده و عشق و عواطف و احساسات بين زن و شوهر زياد گشته و دو همسر تعلق به يكديگر پيدا نموده و زندگي زناشويي و خانوادگي از هم متلاشي نگردد. وجود زنان برهنه با انواع آرايشها شهوت مردان را برانگيخته و آنها را به هوسراني واداشته و هر روز دل آنها را در گرو دلبري قرار ميدهد و در نتيجه پيمان زناشويي مفهوم خود را از دست داده و كانون خانوادگي به سرعت از هم گسيخته و متلاشي خواهد شد.[32]
- از گسترش دامنه فساد و فحشا جلوگيري مينمايد.زيرا؛ بيبند و باري و برهنگي زن غريزه بيگانگان خصوصاً جوانان را شعله ور ساخته و آنها را به سوي فساد و كاري كه شايسته يا حلال نيست مي كشاند.
بديهي است؛ هر چيزي كه دامنه فساد جنسي را در اجتماع گستردهتر سازد تهديدي براي امنيت جامعه محسوب گشته و مشكلات و عواقب خطرناكي را به همراه خواهد داشت .[33]
8- فلسفه حجاب
فلسفه حجاب چند چیز مکتوم و پنهانی است. زیرا؛
- برهنگی زنان که طبعاً پیامدهایی همچون آرایش و عشوهگری و امثال آن همراه دارد. مردان مخصوصاً جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار میدهد که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجانهای بیمار گونۀ عصبی و گاه سرچشمه امراض روانی میگردد. مگر اعصاب انسان چه قدر میتواند بار هیجان را بر خود حمل کند؟ مگر همه پزشکان روانی نمیگویند: هیجان مستمر عامل بیماری است؟ مخصوصاً توجه به این نکته که غریزۀ جنسی نیرومندترین و ریشه دارترین غریزۀ آدمی است و در طول تاریخ سرچشمۀ حوادث مرگبار و جنایات هولناک شده تا آنجا که گفتهاند: هیچ حادثه مهمی پیدا نمیکنید مگر اینکه پای زنی در آن میان است! در حدیثی آمده است: زمانیکه شهوت بر فرد غلبه میکند و دچار تحرک جنسی میشود، دو سوم عقل او زایل میشود، یعنی مرد در این حالت حاضر است در هر حالتی قرار بگیرد، دست به هر کاری بزند و … تا نیاز جنسیاش را تأمین کند و اگر شرایط برای او مهیا نشود؛ چه بسا دست به کاری بزند که جزء آتش نابودی، چیزی را به همراه نداشته باشد و اینجا است که گفته میشود پای یک زن در میان است! آیا دامن زدن مستمر از طریق برهنگی به این غریزه و شعلهور ساختن آن بازی با آتش نیست؟ آیا این کار عاقلانهای است؟ اسلام میخواهد مردان و زنان مسلمان، روحی آرام و اعصابی سالم و چشم و گوش پاک داشته باشند و این یکی از فلسفههای حجاب است.[34]
- آمارهای قطعی و مستند نشان میدهد که با افزایش برهنگی در جهان، طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی در دنیا به طور مداوم بالا رفته است. چرا که هر چه دیده بیند دل کند یاد و هر چه در اینجا یعنی هوسهای سرکش بخواهد به هر قیمتی باشد به دنبال آن میرود و به این ترتیب هر روز دل به دلبری میبندد و با دیگری وداع میگوید. در محیط که حجاب است ( و شرایط دیگر اسلامی رعایت میشود) دو همسر تعلق به یکدیگر دارند و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص یکدیگر است. ولی در بازار آزاد برهنگی که عملاً زنان به صورت کالای مشترکی در آمدهاند دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمیتواند داشته باشد و خانوادهها هم چون تار عنکبوت به سرعت متلاشی میشوند و کودکان، بیسرپرست میمانند.[35]
- گسترش دامنه فحشا و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناکترین پیامدهای بیحجابی است که فکر میکنیم نیازی به ارقام و آمار ندارد و دلایل آن مخصوصاً در جوامع غربی کاملاً نمایان است آن قدر عیان که حاجتی به بیان ندارد.
نمیگوییم عامل اصلی فحشا و فرزندان نامشروع منحصراً بیحجابی است. نمیگوییم استعمار ننگین و مسائل سیاسی مخرب در آن مؤثر نیست. بلکه؛ میگوییم یکی از عوامل مؤثر آن مسئله برهنگی و بیحجاب محسوب میشود و با توجه به اینکه فحشا و از آن بدتر فرزندان نامشروع، سرچشمه انواع جنایتها در جوامع انسانی بوده و هستند، ابعاد خطرناک این مسئله روشنتر میشود.
بحث در این است که مسئله گسترش فحشا حتی برای آنها که اهمیتی برای مذهب و برنامههای اخلاقی قائل نیستند، فاجعهآفرین است. بنابراین؛ هر چیز که دامنۀ فساد جنسی را در جوامع انسانی گستردهتر سازد، تهدیدی برای امنیت جامعهها محسوب میشود و پیآمدهای آن هر گونه حساب کنیم، به زیان آن جامعه است.
مطالعات دانشمندان تربیتی نیز نشان داده، مدارسی که در آن دختر و پسر با هم درس میخوانند و مراکزی که مرد و زن در آن کار میکنند و بیبند و باری در آمیزش آنها حکمفرما است؛ کم کاری، عقب افتادگی و عدم مسئولیت به خوبی مشاهده شده است.
مسئله ابتذال زن و سقوط شخصیت او در این میان نیز حائز اهمیت فراوان است که نیازی به ارقام و آمار ندارد، هنگامیکه جامعه، زن را با اندام برهنه بخواهد، طبیعی است روز به روز تقاضای آرایشی بیشتر و خودنمایی افزونتر از او دارد و هنگامیکه زن را از طریق جاذبه جنسیاش وسیله تبلیغ کالاها و دکور اطاقهای انتظار و عاملی برای جلب جهانگردان و سیاحان و… قرار بدهند. در چنین جامعهای شخصیت زن تا سر حد یک عروسک یا یک کالای بیارزش سقوط میکند و ارزشهای والای انسانی او به کلی به دست فراموشی سپرده میشود و تنها افتخار او جوانی و زیبایی و خوش نمائیاش میشود و به این ترتیب، مبدل به وسیلهای خواهد شد برای اشباع هوسهای سرکش یک مشت آلوده فریبکار و انسان نماهای دیو صفت! درچنین جامعهای چگونه یک زن میتواند با ویژگیهای اخلاقیاش، علم و آگاهی و دانائیاش جلوه کند و حائز مقام والایی گردد؟![36]
9- ادله مخالفان حجاب
پس از بحث پیرامون مسئله لازم است ایرادهایی که مخالفان حجاب مطرح میکنند را نیز بررسی کنیم که در اینجا به صورت فشرده این ایرادها را مورد بحث قرار میدهیم:
مهمترین چیزی که همه آنان درآن متفق هستند و به عنوان یک ایراد اساسی بر مسئله حجاب ذکر میکنند این است که زنان نیمی از جامعه را تشکیل میدهند. اما؛ حجاب سبب انزوای این جمعیت عظیم میگردد و طبعاً آنها را از نظر فکری و فرهنگی به عقب میراند. مخصوصاً در دوران شکوفایی اقتصاد که احتیاج زیادی به نیروی فعال انسانی است از نیروی زنان در حرکت اقتصادی هیچگونه بهرهگیری نخواهد شد. جای آنها در مراکز فرهنگی و اجتماعی نیز خالی است به این ترتیب آنها به صورت یک موجود مصرف کننده و سربار اجتماع در میآیند.
امّا؛ آنها که به این منطق متوسل میشوند از چند امر به کلی غافل شده یا تغافل کردهاند. زیرا:
الف) چه کسی گفته است که حجاب اسلامی زن را منزوی میکند و از صحنه اجتماع دور میسازد؟! اگر در گذشته لازم بود ما زحمت استدلال در این موضوع را بر خود هموار کنیم. امروزه بعد از انقلاب اسلامی هیچ نیازی به استدلال نیست. زیرا؛ باچشم خود گروه گروه زنانی را میبینیم که با داشتن حجاب اسلامی در همه جا حاضرند، در ادارهها، در کارگاهها، در راهپیمائیها و تظاهرات سیاسی، در رادیو و تلویزیون، در بیمارستانها و مراکز بهداشتی، مخصوصاً در مراقبتهای پزشکی برای مجروحین جنگی (در زمان جنگ تحمیلی) در فرهنگ و دانشگاه و بالاخره در صحنه جنگ و پیکار با دشمن.
کوتاه سخن اینکه وضع موجود، پاسخ دندانشکنی است برای همه این ایرادها و اگر ما در سابق سخن از امکان چنین وضعی میگفتیم؛ امروز در برابر وقوع آن قرار گرفتهایم و فلاسفه گفتهاند: بهترین دلیل بر امکان چیزی وقوع آن است و این عیانی است که نیاز به بیان ندارد.
ب) از اینکه بگذریم آیا اداره خانه و تربیت فرزندان برومند و ساختن انسانهایی که در آینده بتوانند با بازوان توانای خویش چرخهای عظیم جامعه را به حرکت درآورند کار نیست؟ آنها که این رسالت عظیم زن را کار مثبت محسوب نمیکنند، از نقش خانواده و تربیت در ساختن یک اجتماع سالم و آباد و پر حرکت بیخبرند. آنها گمان میکنند راه این است که زن و مرد همانند زنان و مردان غربی اول صبح خانه را به مقصد ادارات و کارخانهها و … ترک کنند و بچههای خود را به شیرخوارگاهها بسپارند و یا در اطاق بگذارند و در را بر روی آنها ببندند و طعم تلخ زندان را از همان زمان که غنچه ناشکفتهای هستند به آنها بچشانند. غافل از اینکه با این عمل شخصیت آنها را در هم میکوبند و کودکانی بیروح و فاقد عواطف انسانی بار میآورند که آینده جامعه را به خطر خواهند انداخت.
ایراد دیگری که آنها دارند این است که حجاب یک لباس دست و پاگیر است و با فعالیتهای اجتماعی مخصوصاً در عصر ماشینهای مدرن، سازگار نیست. یک زن حجابدار خودش را حفظ کند یا چادرش را و یا کودک و یا برنامهاش را؟! ولی این ایراد کنندگان از یک نکته غافل هستند و آن اینکه حجاب همیشه به معنی چادر نیست. بلکه؛ به معنی پوشش زن است؛ حال آنجا که با چادر امکانپذیر است چه بهتر و آنجا که نشد به پوشش قناعت میشود.
زنان کشاورزی و روستایی ما، مخصوصاً زنانی که در برنجزارها و مشکلترین کار داشت و برداشت مخصوص برنج را بر عهده دارند، عملاً به این پندارها پاسخ گفتهاند و نشان دادهاند که یک زن روستایی با داشتن حجاب اسلامی در بسیاری از موارد حتی بیشتر و بهتر از مرد کار میکند، بی آنکه حجابش مانع کار شود.
ایراد دیگر اینکه آنها میگویند حجاب از این نظر که میان زنان و مردان فاصله میافکند؛ طبع حریص مردان را آزمندتر میکند و به جای اینکه خاموش کننده باشد، آتش حرص آنها را شعلهورتر میسازد که «الإنسان حريص على ما منع و الشيطان يوسوس فيها أكثر من غيرها».[37]
پاسخ این ایراد یا صحیحتر سفسطه و مغالطه را مقایسه جامعه امروز ما که حجاب در آن تقریباً در همه مراکز بدون استثنا حکمفرما است، با دوران رژیم طاغوت که زنان را مجبور به کشف حجاب میکردند، میدهد. آن روز هر کوی و برزن مرکز فساد بود، در خانوادهها، بیبند و باری عجیبی حکمفرما بود، آمار طلاق فوق العاده زیاد بود، سطح تولد فرزندان نامشروع بالا بود و هزاران بدبختی دیگر.
نمیگوییم امروز همۀ اینها ریشهکن شده است. امّا؛ بدون شک بسیار کاهش یافته و جامعه از این نظر سلامت خود را بازیافته و اگر به خواست خدا وضع به همین صورت ادامه یابد و سایر نابه سامانیها نیز سامان پیدا کند، جامعه ما از نظر پاکی خانوادهها و حفظ ارزش زن به مرحله مطلوب خواهد رسید.[38]
گذشته از همه مسائل مطرح شده وضعیت نابه سامان زنان در جامعه جهانی و به خصوص زنان جامعه اسلامی که متأسفانه به علت عدم خودباوری و شناخت صحیح دین، الگوی غربی را برگزیدهاند، از نظر و دیده تیزبین و آگاه اهل بیت عصمت و طهارت: دور نمانده است، تاجایی که اشاراتی به وضوح در سخنان آن پاکان در این مورد میتوان یافت.
به عنوان مثال حضرت علی 7 فرمود:
«يَظْهَرُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ وَ اقْتِرَابِ السَّاعَةِ وَ هُوَ شَرُّ الْأَزْمِنَةِ نِسْوَةٌ كَاشِفَاتٌ عَارِيَاتٌ مُتَبَرِّجَاتٌ مِنَ الدِّينِ دَاخِلَاتٌ فِي الْفِتَنِ مَائِلَاتٌ إِلَى الشَّهَوَاتِ مُسْرِعَاتٌ إِلَى اللَّذَّاتِ مُسْتَحِلَّاتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ فِي جَهَنَّمَ خَالِدَات[39]؛ در آخر الزمان و نزدیکیهای قیامت که بدترین زمانها خواهد بود، زنان حجابهای خود را بر خواهند داشت و بدنهایشان را به نامحرمان نشان خواهند داد و سرهای خود را زینت نموده و در معرض دید نامحرمان قرار خواهند داد و از دین اسلام خارج شده و در انواع فتنهها و مفاسد داخل خواهند شد و به سمت شهوتها راه خواهند یافت و به طرف لذتهای پست و زودگذر دنیوی شتاب خواهند گرفت. حرامهای الهی را حلال خواهند شمرد و به صورت ابدی در جهنم خواهند افتاد».
حضرت7در حدیث دیگری نیز فرموده است:
«… و روزگاری خواهد آمد در آن روزگار، زنان را خواهی دید که در انواع و اقسام مجالس و مجامع عمومی مثل مردان شرکت می کنند … و مردم بهترین خانوادهها و متمدنترین آنها را خانوادههایی میبینند که در آن زنان و دختران بر فسق و فجور (و بر بیحجابی و بیعفتی) کمک میشوند (و یا بهترین شوهران کسانی معرفی خواهند شد که هیچ ممانعتی نسبت به فسق و فجور و بیحجابی و بیعفتی زنان و دختران خود نشان ندهند)… و در این روزگار زنان در امور حکومتی کشورها بر مردان غلبه خواهند نمود (و بیشتر از آنها خواهند بود) و همچنین در هر کار (و یا هر حرفه و فعالیت خلافی) که در آن هواپرستی (و شهوترانی) است، بیشتر از مردان حضور خواهند داشت».[40]
بیشک؛ زمینه تنزل مقام زن، زمانی فراهم شد که زنان خود را دست کم گرفته و خود را بازیچه دست کسانی قرار دادند که نه تنها به فکر آنان نبودند. بلکه؛ میخواستند زن کالایی باشد در دست آنها برای عرضه در بازار بیثبات انسانیت.
برتراند راسل میگوید: «از لحاظ هنر مایه تأسف است که به آسانی به زنان بتوان دست یافت و خیلی بهتر است که وصال زنان دشوار باشد؛ بدون آنکه غیر ممکن گردد».
او در جای دیگر میگوید: «در جاییکه اخلاقیات کاملاً آزاد باشد، انسانی که بالقوه ممکن است عشق شاعرانهای داشته باشد، عملاً بر اثر موفقیتهای متوالی به واسطه جاذبه شخصی خود، ندرتاً نیازی به توسل به عالیترین تخیلات خود خواهد داشت».
ویل دورانت هم در لذات فلسفه میگوید: «آنچه بجوئیم و نیابیم عزیز و گرانبها میگردد، زیبایی به قدرت میل بستگی دارد و میل با اقناع و ارضاء ضعیف و با منع و جلوگیری قوی میگردد.»
از همه عجیب تر سخنی است که یکی از مجلات زنانه از آلفرد هیچکاک نقل کرده است. او می گوید:
«من معتقدم که زن هم باید مثل فیلمی پر هیجان و پرآنتریک باشد. بدین معنی که ماهیت خود را کمتر نشان دهد و برای کشف خود مرد را به نیروی تخیل و تصور زیادتری وادارد، باید زنان پیوسته بر همین شیوه رفتار کنند یعنی کمتر ماهیت خود را نشان دهند و بگذارند مرد برای کشف آنها بیشتر به خود زحمت دهد».[41]
در جای دیگر نیز بیان میدارد که:
«زنان شرقی تاچند سال پیش به خاطر حجاب و نقاب و رویبندی که به کار میبرند، خود به خود جذاب مینمودند و همین مسأله جاذبه نیرومندی بدانها میداد. اما؛ به تدریج با تلاشی که زنان این کشورها برای برابری با زنان غربی از خود نشان میدهند، حجاب و پوششی که دیروز بر زن شرقی کشیده شده بود ازمیان میرود و همراه آن از جاذبه جنسی او هم کاسته میشود».[42]
حال با همه این اوصاف آیا زنان به خصوص زنان مسلمان باید حجاب را برگزینند یا بیحجابی را ؟!
10- جايگاه زن و فرهنگ پرهيز
امیرالمؤمنین علی7در باب زنان و موضوعات پیرامون آنان چنین میفرماید:
«در امورسياسى كشور از مشورت با زنان بپرهيز كه رأى آنان زود سست مىشود و تصميم آنان ناپايدار است. در پرده حجاب نگاهشان دار، تا نامحرمان را ننگرند. زيرا؛ كه سختگيرى در پوشش، عامل سلامت و استوارى آنان است. بيرون رفتن زنان بدتر از آن نيست كه افراد غير صالح را در ميانشان آورى و اگر بتوانى به گونهاى زندگى كنى كه غير تو را نشناسند چنين كن. كارى كه برتر از توانايى زن است به او وامگذار، كه زن گل بهارى است، نه پهلوانى سخت كوش، مبادا درگرامى داشتن زن زيادهروى كنى كه او را به طمعورزى كشانده براى ديگران به ناروا شفاعت كند.[43] بپرهيز از غيرت نشان دادن بيجا كه درستكار را به بيمار دلى و پاكدامن را به بدگمانى رساند. كار هر كدام از خدمتكارانت را معيّن كن كه او را در برابر آن كار مسئول بدانى كه تقسيم درست كار سبب مىشود كارها را به يكديگر وا نگذارند و در خدمت سستى نكنند».[44]
حساسیتهای مولای موحدان در این سخن نسبت به جایگاه زنان، به وضوح بیانگر چرایی و چگونگی این جایگاه و اهمیت حجاب و حفظ ضوابط مربوط به آن است که هر انسان عاقل و فرزانهای میتواند به تحلیل آن بپردازد.
از امام صادق 7 در گفته خداوند «وَ لا يَعْصينَكَ في مَعْرُوف»[45] میفرماید: «مراد از كار خير اين است كه (زن) گريبان چاك نكند و سيلى به صورت نزند و داد و فرياد راه نياندازد و در كنار قبر عزيزش نوحه و ناله سر ندهد و مو پريشان ننمايد». آن حضرت7 در ادامه فرمود: «نبى اكرم6از زنان پيمان گرفت كه ناله نكنند و با مردان خلوت ننمايند».
همچنین از همان حضرت7 نقل شده است: «چون فاطمه3در جواب پيغمبر6عرضه داشت كه بهترين زنان كسى است كه مردى او را نبيند و او مردى را نبيند، پيغمبر6در مقام تعريف و تمجيد او فرمود: فاطمه از من است».
از امسلمه نیز نقل شده است: «من با ميمونه نزد پيغمبر6بوديم، ابن ام مكتوم آمد (پس از نزول آيه حجاب) پيغمبر6دستور داد كه پس پرده برويم، گفتيم يا رسول الله6 اين شخص كور نيست؟ حضرت فرمود: مگر شما هم كوريد و او را نمىبينيد».[46]
پيامبر خدا 6فرمود: «هر زنى كه روسرىاش را در غير خانه شوهرش بيندازد، حجاب خود را دزديده است».[47]
امام حسين 7 نیز در این باره فرموده است:
«نابينايى اجازه خواست تا به خدمت حضرت زهرا3وارد شود.حضرت زهرا3در برابر او حجاب گرفت. پيامبر6به حضرت زهرا3فرمود: چرا از او حجاب گرفتى با اينكه او تو را نمىبيند؟ حضرت فاطمه3فرمود: اى رسول خدا! اگر او مرا نمىبيند ولى من او را مىبينم و نيز او بو را استشمام مىكند. پيامبر 6 فرمود: گواهى مىدهم كه تو پاره تن منى.»[48]
11- ملاک لباس پوشیدن در اسلام
شریعت اسلام برای لباس پوشیدن، چهار ملاک اصلی قرار داده شده است. یعنی پوشیدن هر لباسی که این چهار شرط را داشته باشد جایز و غیر آن ممنوع است.
یک نکته: قبل از ورود به این بحث باید توجه شود که لباس یکی از مصادیق اصلی مقولۀ حجاب است.
1. تداعی و تذکر ارزشها برای صاحب لباس[49]
آدمی که باید در منزل دنیا مقدمات سعادت ابدی خود را به دست آورد، به دلیل دلمشغولی به شهوات و آرزوها، از وظایفالهی خود غافل میشود. داروی این غفلت، تذکر و توجه است و نمادهایی مانند لباس، اندکی در غفلت زدایی و ایجاد حالت «توجه» تأثیر دارند. پس نماد اسلامی هشداری است برای جلوگیری از عادی شدنها و بیدار نگه داشتن توجهات و تذکرات درونی در طول زمان که اثر تربیتی شگرفی بر خدا دوستان واقعی خواهد داشت. همان چیزی که دشمنان دین میخواهند! یعنی هدف بد جلوه دادن پوششهای دینی و دور کردن آن از صاحبان واقعی آنها!
همان چیزی که با علم نمودن طالبان و افعال پلید آنها محاسن مردان را زیر سؤال برد تا عدهای ریش را علامت طالبان بدانند و عدهای آن را علامت منافقان و سودجویان و در نتیجه از گفتههای معصومین و تأکید آنها در مورد حفظ ظاهر اسلامی و نهی از تراشیدن ریش چشمپوشی کنند و یا دزدانی به لباسهای مقدس روحانیت دست درازی نمودند و باعث بدنامی آن در نگاه عموم شدند تا جامعه اسلامی از آن عقبنشینی نماید. همین رفتار نیز با حجاب شده است تا مورد تنفر و عقبنشینی افراد جامعه اسلامی از عقایدشان شود. اما؛ آیا واقعا باید عقب نشینی نمود یا باید با جدیت تمام نمادهایی که ریشه روایی و اسلامی دارد از دزدان آن باز پس گرفت و خودمان نیز سعی کنیم در سایه بان چتر نمادهای اسلامی خود را بیشتر از حرکت به سمت اشتباهات حفظ نماییم ؟
2.تداعی و تذکر ارزشها برای دیگران[50]
این توجهات افزون بر صاحب لباس ، برای دیگر مردم نیز حاصل می شود . آیت الله حسن زاده آملی میفرمود:
«در ایام کشف حجاب که پوشیدن لباس بلند جز برای عدهای از علمای بزرگ و مجتهدان با سابقه ممنوع اعلام شده بود و مأموران دولت رضاخان لباس روحانیت را به زور از تن طالبان علوم دین بیرون میکردند. یکی از علمای بزرگ خود را موظف کرده بود که روزانه یکی دو ساعت در بازار شهر حضور یابد و قدم بزند. ایشان میفرمودند: میخواهم با این عمل، از فراموش شدن دین و روحانیت جلوگیری کنم».
این ماجرا خود حاکی از آن است که از تأثیر لباس بر دیگران غافل نباشیم و مراقب کمرنگ شدن نمادها باشیم.
3. اعلام حضور اندیشۀ اصیل دینی
حجاب و هر نماد اسلامی دیگر اعلام موجودیت فرهنگ دینی در جامعه و نشانهای از حیات و حضور اندیشۀ اصیل حوزههای شیعی است. هرچه در جامعهای، صاحبان پوشش اسلامی به تعداد بیشتری به چشم بخورند، هویت اسلام و مسلمان بودن در نظر آنان موجهتر و دارای رسمیت بیشتری خواهد بود. همچنان که میبینیم در جمعهایی که حداقل در ظاهر به نمادها و اعمال اسلامی توجهی نمیکنند، حتی اگر کسی در دلش آن گونه نباشد با این وجود از نماز خواندن و یا ابراز یک عمل دینی خودداری میکند و از انجام آن احساس شرم و خجالت میکند و این همان راز انجام اعمال عبادی جمعی در قالب نماز جماعت و غیره است و باید دانست که با ریا و تظاهر هیچ تناسبی ندارد و حتی اگر به اینگونه موارد تظاهر گفته شود. این گونه تظاهرها پسندیده و انجام آنها ضروری است و حساب آن از ریا جداست. نفس حضور نمادهای دینی در یک منطقه، به معنای امکان انتخاب این راه برای دیگران است.
4.تصریح به آرمانها
کسی که نمادهای اسلامی را انتخاب خود قرار می دهد، با قدرت و صلابت از راهی که انتخاب کرده دفاع میکند و به صراحت اعتقادات خود را اعلام مینماید. این صراحت و شجاعت، در نهایت موجب رسمیت و اعتلای آن اعتقاد خواهد شد. زنان مسلمان در اروپا با حجاب خود که نماد آرمان و فرهنگ و اعتقاد آنها است، در برابر عقاید باطل مبارزه میکنند و فرهنگ و آرمانهای مذهبی خود را به نمایش میگذارند .
لباس هر انسان پرچم کشور وجود اوست؛ پرچمی است که او بر سر در خانۀ وجود خود نصب کرده است و با آن اعلام میکند که از کدام فرهنگ تبعیت میکند.
همچنانکه هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هویت ملی و سیاسی خود ابراز میکند، هر انسان نیز مادام که به یک سلسله ارزشها و بینشها معتقد و دلبسته باشد، لباس متناسب با آن ارزشها و بینشها را از تن به در نخواهد کرد.
لباس انسان، لباس انتخاب است و انتخاب انسان از علاقههای او سرچشمه میگیرد. شاید بسیاری از خوانندگان این مصراع را شنیده باشند که رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون.[51]
علاوه بر چهار ملاک اصلی که شمرده شد، ملاکهای دیگری نیز در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد که عبارتند از :
- القای ناخود آگاه حقانیت؛
- گزارشی از باطن جامعه و اهمیت دین؛
- تبلیغ غیرمستقیم؛
- بهرههای معنوی و عنایتهای ویژه.
در داستان کشف حجاب، بانوان ایرانی که قرنها حجاب اسلامی را برگزیده و به آن افتخار مینمودند با بخشنامه و تهدید و اسلحه، دست از آن نکشیدند .
تدبیری که استعمار برای ترویج فرهنگ برهنگی در جوامع اسلامی به کار گرفت، از توزیع ظرف و پارچههایی آغاز میشود که در آن تصویر زن نیمه برهنۀ غربی، جذاب و رنگین به نمایش در آمده و به قیمت ارزان در اختیار مردم قرار داده میشود. پس از آن، حضور زنان نیمه عریان غربی در جامعۀ اسلامی، به بهانۀ خویشاوندی با سفیران و مقامهای سیاسی یا به بهانۀ جهانگردی، آن تصویرهای ساکن را حرکت بخشیده و زنده کرد. ابزار شهر فرنگ، فیلمهای سینمایی و ارتباطات این فرایند را تکمیل کرد. واکنش اولیۀ مردم مسلمان در مقابل آن تصویرها و این حضور، نفی و نفرت و بدگویی بود. ولی؛ طول زمان و کثرت موارد، آرام آرام قبح و شناعت آن را در نظر مردم کم کرد و بیحجابی به ویژه برای نسل جوان به صورت پدیدهای عادی جلوه کرد. هرچه تعداد یک پدیده نادرتر باشد، زمینۀ تحقیر و طرد آن بیشتر است و هرچه فراوانتر شود، در نظر مردمان موجهتر و مقبولتر جلوه میکند.[52]
حضرت آیتالله خامنه ای رهبر فرزانه انقلاب در تاریخ 14 تیر ماه 59 در خطبههای نماز جمعه در توصیههایی به زنان مسلمان ایرانی این چنین فرمودند:
«حجاب اسلامی وظیفه حفظ عفاف اسلامی است. شخصیت زن مسلمان به او اجازه نمیدهد که از راه نشان دادن پیکر برهنه خود زینت خود را نشان دهد. ای زن مسلمان! ای مادری که کودک خردسال خود را در آغوش گرفتی و به میدان خطر رفتی و جان خود و کودکت را به خطر انداختی! ای خواهران عزیز که مراعات حجاب اسلامی را نمیکنید! شما همان کسانی هستید که در مبارزه ملت ایران با حجاب شرکت کردید و نشان دادید که به انقلاب و اسلام وفادار هستید. امروز هم انقلاب ما محتاج وفاداری شماست. ای خواهران اداری که هیچ عنادی با جمهوری اسلامی ندارید، فضای جامعه انقلابی را فضای عفاف عمومی قرار دهید. کاری کنید که با بیاعتنایی شما به آرایش دشمن یک بار دیگر احساس کند که زن مسلمان ایران تسلیم ناپذیر است. امروز که انقلاب مورد تهدید دشمنان ما قرار گرفته با حرکت هوشیارانه خود یک بار دیگر بینی دشمن را به خاک بمالید و هوشیار باشید و توطئه دشمن را بشناسید و بدانید که هم در محیط ادارات و هم در کوچه و خیابان و هم در جامعه سعی کنید عفاف را حفظ کنید. من از سوی تمام ملت مسلمان از شما خواهران مسلمان تشکر میکنم که در پیروی از فرمان امام با لباس اسلامی در محیط کار حاضر شوید».[53]
12- نظر اسلام به قضیه حجاب و حواشی آن
آن چه که در این زمینه باید بدان توجه شود این نکتۀ مهم است که بعضی میگویند: حجاب مایۀ عقبافتادگی است و مربوط به دورانهای گذشته و انسانهای بدوی است. بعضی دیگر برای معلوم شدن میزان اعتبار پذیرش حجاب میگویند: بهتر است آن را به رفراندوم بگذاریم.[54]
سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان؟ روح سخن این است که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هر زنی در هر محفلی حداکثر تمتعات را به استثنای زنا ببرد یا نه؟
اسلام که به روح مسائل مینگرد جواب میدهد: خیر، مردان فقط در محیط خانوادگی و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین میتوانند از زنان به عنوان همسران قانونی کامجویی کنند. امّا؛ در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است و زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع است.
درست است که صورت ظاهر مسأله این است که زن چه بکند؟ پوشیده بیرون بیاید یا عریان؟ یعنی آنکس که مسأله به نام او عنوان میشود زن است و احیاناً مسأله با لحن دلسوزانهای طرح میشود که آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محکوم و اسیر و در حجاب؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چیز دیگر است و آن اینکه آیا مرد باید در بهرهکشی جنسی از زن، جز از جهت زنا، آزادی مطلق داشته باشد یا نه؟ یعنی آنکه در این مسئله ذینفع است مرد است نه زن و لااقل مرد از زن در این مسأله ذینفعتر است.
پس؛ روح مسأله، محدودیت کامیابیها به محیط خانوادگی و همسران مشروع، یا آزاد بودن کامیابیها و کشیده شدن آنها به محیط اجتماع است. اسلام طرفدار فرضیۀ اول است. از نظر اسلام محدودیت کامیابیهای جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک میکند و از جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین میگردد و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفای نیروی کار و فعالیت اجتماع میگردد و از نظر وضع زن در برابر مرد، سبب میگردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود.[55]
از طرف دیگر؛ باید توجه داشت که حکم حجاب در اسلام محدود به چادر سر کردن و پوشاندن سر و بدن نمیشود. بلکه؛ باید حجاب و حیا در نگاه کردن، سخن گفتن، راه رفتن و همۀ رفتارهای دیگر خود را نشان دهد.[56]
حجاب برخلاف گفتۀ بعضی افراد مسألهای اجتماعی است و مستقیماً در روابط جامعه مؤثر است. وضع ظاهری افراد در دید ناظرین و روح آنهخا مؤثر است. این وضع ظاهر همانطور که برای اهل شهوت و دنیا بالاترین جاذبهها و لذتها را به دنبال دارد، بری اهل دین و اخلاق الهی، بالاترین ضررهای معنوی را دارد. پس؛ رعایت نکردن پوشش و دستورات لازم شرعی، در حقیقت تجاوز به حقوق و آزادی معنوی و روحی بینندگان است. این امر بهترین دلیل است برای ضرورت رعایت پوشش کامل از سوی زنان و مطالبۀ این حق از سوی ناظرین.[57]
حضرت علی7 میفرماید:
«وَ اكْفُفْ عَلَيْهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِكَ إِيَّاهُنَّ فَإِنَّ شِدَّةَ الْحِجَابِ أَبْقَى عَلَيْهِنَّ وَ لَيْسَ خُرُوجُهُنَّ بِأَشَدَّ مِنْ إِدْخَالِكَ مَنْ لَا يُوثَقُ بِهِ عَلَيْهِنَّ وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَلَّا يَعْرِفْنَ غَيْرَكَ؛[58] با پوششى كه بر آنان قرار مىدهى ديده آنان را از ديدن مردمان باز دار. زيرا؛ سختى حجاب آنان را پاكتر نگاه مىدارد و بيرون رفتن زنان از خانه بدتر از اين نيست كه افراد غيرمطمئن را بر آنان در آورى و اگر بتوانى چنان كن كه غير تو را نشناسند».[59]
حضرت فاطمه زهرا3 نیز در این باب فرموده است: «زنان را آن بهتر است كه مرد بيگانه را نبينند و مردان را آن به كه زن بيگانه را نبينند».[60]
کشاندن زن به خارج از خانه با دلیل و بدون دلیل و نشاندن او در کنار مردان، در کلاسها یا در کارگاه، کارخانه، شرکت و ادارات دولتی و خصوصی، در حالیکه نه مرد و زن به گونهای تربیت شدهاند که حدود الهی را کاملاً مراعات کنند و نه محیط ما سالم و مانع انجام گناه است، به هیچوجه قابل توجیه شرعی نیست. چندین سال نشستن دانشجو، کارمند و کارگر ناهمجنس در کنار هم و رابطۀ قهری و طبیعی – نه رابطۀ حرام و گناهآلود – کمکم وضعیتی را به دنبال خواهد آورد که شاهد هستیم. ادامۀ وضعیت نامناسب این مراکز که بر اساس اهداف و بینشهای غیرالهی و الگوی غربی به وجود آمدهاند، نتیجهای جز افزایش گناه، روابط نامشروع در سطوح مختلف و ابعاد گوناگون، افزایش آمار طلاق، بالا رفتن سن ازدواج، سرد شدن روابط خانوادگی، پایین آمدن بازدهی کار و بیاعتنایی نسبت به مقررات دینی و دهها مشکل دیگر به دنبال ندارد.[61]
فلسفۀ حجاب صیانت روحی و معنوی جامعه است. بدن زن به طور طبیعی برای جنس مخالف جاذبه دارد و معمولاً موجب تحریک جنسی میشود. حال اگر علاوه بر زیباییهای طبیعی زن به آراستن خود بپردازد و اندام آراستۀ خود را در معرض دید عام قرار دهد، طبیعی است که از بسیاری سلب آرامش نموده است و موجب تحریک جنسی میشود. در این میان برخی وادار به فساد میشوند، از برخی سلب آرامش روحی و در مواردی موجب گسستن پیوند خانواده و سست شدن رشتۀ الفت بین زوجها و مفاسد بسیار دیگر میگردد. مراعات درست حجاب از امور ضروری در پیشگیری از این مفاسد است و به طور چشمگیری مصونیت فردی و اجتماعی از آسیبهای فوق به وجود میآورد.[62]
در خیابان گاهی، زنان آرایش کرده به صورتی که موجب تحریک جوانها میشود، مخصوصاً آنهایی که امکان ازدواج برایشان میسر نیست، ظاهر میشوند. آیا این جز اینکه موجب ضرر برای جامعه میشود و بزرگترین سرمایههای جامعه که جوانان هستند را از ما میگیرد؛ مریض میشوند و قدرت کار و فکرشان و قدرت تعلیم و تربیتشان گرفته میشود. نتیجه دیگری دارد؟ اگر قرآن میفرماید:«وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى»[63] این بر همین اصل استوار است که موجب ضرر برای دیگران است.[64]
آنان مبارزه با حجاب را نوعی دفاع از حقوق و آزادی زن قلمداد میکنند و آن را مانع آزادی زن قلمداد میکنند و آن را مانع آزادی زن میدانند و چنین وانمود که مقام زن برتر از آن است که در چهارچوب یک قانون محدود کننده، از آزادی و حضور مؤثر اجتماعی محروم گردد و الزام حجاب بر زن را نوعی بیاعتنایی به حیثیت انسانی و حق طبیعی و بالاخره ظلم به او میدانند. خانم شهره مستشار در کتابی با عنوان «زندانیان چادر» که در انگلیس منتشر شده موارد گفته شده را آورده است.[65]
در پاسخ به این افراد که داعیه دفاع از آزادی زن را دارند و حجاب را مانع آن میدانند؛ باید گفت: آزادی، قلمروهای متعدد و گوناگونی دارد، مانند: بیان، اندیشه، عقیده، فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری. حال، حجاب کدامیک از این آزادیها را سلب میکند؟ حضور اجتماعی زن ممنوع نیست. بلکه؛ مطلوب هم هست و در صورتیکه اختلاط زن و مرد با حفظ تمامی شئون صورت پذیرد، حرمت ندارد. وقتی فعالیتهای اجتماعی و سیاسی زنان، ممنوع نیست، پس؛ کدام آزادی است که حجاب، آن را از گرفته است.[66]
شاید مراد از آزادی در گفتار این دسته افراد، هرزگی جنسی و بی بند وباری است که در حقیقت سلب انسانیت و کرامت از زن است. البته؛ که حجاب این آزادی را سلب میکند و رسالتش هم همین است تا ارزش، وقار و شخصیت زن را حفظ کرده باشد و البته؛ شاید حجاب سختیهایی را به همراه داشته باشد که وقتی هدف آن مقام زن و سلامت جامعه باشد تحمل آن، امری مطلوب و قابل تقدیر است. مگر دستیابی به دیگر توقیفات با دشواریها همراه نیست؟[67]
زن مانند مرد دارای ذوق، فکر، فهم، هوش و استعداد خدادادی است. پس؛ باید به کار گرفته شود. وجود این استعدادها در زن دال بر حق استفاده از آنها است. وسوسهگران و مروجان حیوانیت، اینگونه وانمود میکنند که حجاب، مانع بروز این استعدادها در اجتماع است و همچنین آن را ضربهای به اجتماع میدانند. چراکه؛ در صورت الزامی بودن حجاب، نیمی از افراد جامعه معطل هستند و حجاب جلوی فعالیتهایشان را میگیرد.
آنان غافلاند از اینکه حجاب اسلامی هیچوقت موجب هدر رفتن چنین سرمایههای ذاتی نیست. زنان مسلمان در جوامع اسلامی با حضور در صحنههای متعدد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، به ویژه در دهههای اخیر در جمهوری اسلامی ایران، به اثبات رساندند که حجاب هیچگونه منعی برای فعالیت مثبت زنان ایجاد نمیکند.
حجاب در اسلام لذتهای جنسی را فقط به محیط خانواده و برای همسر مشروع اختصاص میدهد و محیط کار باید خالص از هر گونه ظاهری باشد که از آن استفاده جنسی میشود و عامل تحریک قوای شهوانی است. از طرف دیگر؛ اسلام هیچگونه منعی برای حضور زنان در اجتماع و صحنههای گوناگون ندارد؛ همچنانکه در جنگهای صدر اسلام زنان مسلمان با اجازه پیامبر6برای کمک به رزمندگان اسلام(به خصوص در جنگ احد) همراه آنان از شهر بیرون میآمدند و با آبرسانی به نیروها، شستن لباسهای آنان و مداوای مجروحان، به آنان کمک میکردند. حتی در یکی از همین زنان به نام «نسیبه» وقتی جان پیامبر6 را در خطر دید و مسلمان پا به فرار گذاشتند، شمشیر به دست گرفت و به دفاع از حضرت پرداخت که تا حد زیادی در نجات جان ایشان مؤثر واقع شد.[68]
حال که دریافتیم اسلام با حضور زن در صحنههای اجتماعی؛ به شرط حجاب مخالفتی ندارد و حجاب هم خللی در ارائه خدمت وارد نمیکند، کدامین محیط کار، بهرهوریاش بیشتر است؟ محیطی که مسموم به ظواهر شهوانی است که آرامش افراد را به هم میریزد یا محیطی که در پناه عفت و غیرت است؟
افرادی که با این توجیهات دروغین و استدلالهایی بیپایه خود را طرفدار حقوق زن جلوه میدهند، خواسته یا ناخواسته، دانسته یا ندانسته در اوج غفلتاند و نمیدانند بیحجابی چه فاجعهای برای جامعه بشری به بار آورده است.[69]
دستگاه استعماری برای تسخیر زنان باحجاب مبالغ هنگفتی را اختصاص میدهند، ابتدا خود را مدافع زنان معرفی میکنند و لطیفهها، مثالها و شعارهایی میسازند تا زنان با حجاب و مردان آنها را به عنوان بازماندگان دوران توحش و قرون وسطایی تحقیر کنند.[70]
به تعبیر فرانتس فانون: «هر چادری که دور انداخته میشود، افق جدیدی را که بر استعمارگر ممنوع بود، در برابر او میگشاید… پس از دیدن هر چهرۀ بیحجابی، امیدهای حملهور شدن اشغالگر ده برابر میگردد».[71]
13- نتیجه گیری
دین مبین اسلام، با نگرشی که به حجاب و چگونگی و چرایی آن دارد، سبب ارزشمندی زن در تمامی حیطهها شده و از نگرش کالایی و حیوانی به زن ممانعت نموده است. در واقع؛ با قرار داده شدن حجاب در اسلام، زن به هویت اصلی خود دست خواهد یافت و رسیدن به این هویت که در پرتو گزینش اختیاری حجاب است، نه تنها زن را به عزت و کمال نائل میگرداند. بلکه؛ از نگرش ابزاری به زن نیز جلوگیری میکند. باید دانست که حجاب، محدودیت نیست. مصونیتی است که متناسب با جسم ظریف زن و روحیات ظریف و شکننده او در برابر هر آسیبی طرحریزی شده است. محافظت از هر چیزی به ارزش و قیمت آن بستگی دارد و ارزش و قیمت زن به حدی زیاد است که نیازمند محافظت است و هیچگاه به حفظ و نگهبان به دیدۀ محدودیت نگریسته نشده و نمیشود. بنابراین؛ حجاب، عامل ترقی و تعالی یک زن مؤمنه است و عاملی برای منع آزادی او تلقی نمیگردد و باید اعتراف نمود که این دست استعمار غرب است که برای چپاول سرمایههای کشورهای اسلامی دست به این نیرنگ و فریب زدهاند.
فهرست منابع
1. قرآن کریم.
2. شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة، چاپ اول، قم، هجرت، 1414 ق.
3. شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة، ترجمه دشتى، چاپ اول، قم، مشهور، 1379ش.
4. ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، ج3، چاپ دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1413 ق.
5. احمدی جلفائی، حمید، چهل حدیث پیرامون حجاب و عفت زنان، قم، انتشارات زائر، 1382ش.
6. بروجردى، آقا حسين، جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج25، چاپ اول، تهران، انتشارات فرهنگ سبز، 1386ش.
7. بستانى، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدى، چاپ دوم، تهران، انتشارات اسلامي، 1375ش.
8. رشیدی، حسین، حریم عفاف، حجاب از دیدگاه آیات و روایات، قم، 1389ش.
9. بیآزار شیرازی، عبدالکریم، مظلومیت زن در طول تاریخ، مترجم لاله، بختیار، محمدحسن، تبرّائیان، چاپ اول، تهران، مؤسسه انتشارات بعثت، 1364ش.
10. حدادی، محسن، ابوعلی، زهرا، حجاب دیروز، امروز، فردا، بیجا، بیتا.
11. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج1، چاپ دوم، تهران، مرتضوي، 1374ش.
12. طبرسى حسن بن فضل، مكارم الأخلاق، ترجمه ميرباقرى، ج1، چاپ دوم، تهران، فراهانى، 1365ش.
13. عالمزاده نوری، محمد، لباس روحانیت، چاپ سوم، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1392ش.
14. فنائی اشکوری، محمد، منزلت زن در اندیشۀ اسلامی، چاپ اول، قم، مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1377ش.
15. قرشى، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج2، چاپ ششم، تهران، دارالكتب الإسلاميه، 1371ش.
16. قضاعي، محمد بن سلامة، شرح فارسى شهاب الأخبار(كلمات قصار پيامبر خاتم6)، چاپ اول، تهران، مركز انتشارات علمي و فرهنگي،1361 ش.
17. کرد فیروزجایی، مهدی، «حجاب عامل صیانت از زن»، فصلنامه علمی- آموزشی شمیم معرفت، سال چهارم، شماره دهم، نمایندگی ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج.
18. کریمی، حمید، حقوق زن، چاپ سوم، تهران، انتشارات کانون اندیشه جوان، 1386ش.
19. مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، چاپ اول، قم، انتشارات صدرا و دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1359ش.
20. منتظري، حسینعلی، معارف و احكام بانوان، بیجا، بیتا.
21. موسوى همدانى، سيد محمد باقر، ترجمه تفسيرالميزان، ج16، چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1374ش.
22. مهريزي، مهدي، آسيبشناسي حجاب، مرکز نشر و پخش آثار روانشناسي و تربيتي، تهران، 1350ش.
23. نعمانی، محمد بن ابراهيم، الغيبة( للنعماني)، ترجمه فهرى، چاپ چهارم، تهران، دارالكتب الإسلامية، 1362ش.
24. وحیدی، محمد، فلسفه و اسرار احکام (ضمائم احکام2)، چاپ دوم، قم، مرکز نشر هاجر، 1385ش.
25. هاشمى خويى، ميرزا حبيب الله، منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة و تكملة منهاج البراعة، ج18و21، چاپ چهارم، تهران، مكتبة الإسلامية، 1400 ق.
26. یان، مکنزی، مقدمهای بر ایدوئولوژیهای سیاسی، مترجم قائد،نشر مرکز، 1375ش.
27. منسوب به جعفر بن محمد7، امام ششم، مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، ترجمه حسن، مصطفوى، چاپ اول، تهران، انجمن اسلامى حكمت و فلسفه ايران ، 1360ش.
28. مقاله «کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان»، ماهنامه فرهنگی اجتماعی اطلاع رسانی شمیم یاس، سال سوم ، شماره پنجم، مرداد ماه 1382ش.
29. ـــــــــــــــ، زنان و تازههای اندیشه، ماهنامه تحلیلی و خبری زنان، دی ماه 1380 ، پیش شماره 8 ، زیر نظر مدیریت پژوهش.
30. سخنرانی آیتالله مصباح یزدی «آزادی اجتماعی»، فصلنامه علمی- آموزشی شمیم معرفت، سال چهارم، شماره دهم، نمایندگی ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج.
31. «آیاحجاب حق الله است یا حق الناس؟» فروردین 1391ش www.shafaf.ir
32. www.Google.com
[1] - ماهنامه فرهنگی اجتماعی اطلاع رسانی شمیم یاس، سال سوم ، شماره پنجم، مرداد ماه 1382ش، ص6.
[2] - یان، مکنزی، مقدمهای بر ایدئولوژیهای سیاسی، مترجم قائد، نشر مرکز، 1375ش، ص352.
[3] - زنان و تازههای اندیشه، ماهنامه تحلیلی و خبری زنان، دی ماه 1380ش، پیش شماره 8 ، زیر نظر مدیریت پژوهش، ص 33.
[4] - همان، 37- 33.
[5] - زنان و تازه های اندیشه، صص 43- 37.
[6] - شمیم یاس، ص6.
[7] - سوره نور(24) آیه 30.
[8] - حسین، رشیدی، حریم عفاف، حجاب از دیدگاه آیات و روایت، قم، 1389ش، ص4.
[9]- فؤاد افرام، بستانى، فرهنگ ابجدى، چاپ دوم، تهران، انتشارات اسلامي، 1375ش، صص20 و 319.
[10] - سید علی اکبر، قرشى، قاموس قرآن، ج2، چاپ ششم، تهران، دارالكتب الإسلاميه، 1371ش، ص103.
[11] - حسين بن محمد، راغب اصفهانى، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج1، چاپ دوم، تهران، مرتضوي، 1374ش، ص452.
[12] - سید علی اکبر، قرشى، همان کتاب، ص103؛ فؤاد افرام، بستانى، همان کتاب، صص20 و 319.
[13] - فؤاد افرام، بستانى، همان.
[14] - حمید، کریمی، حقوق زن، چاپ سوم، تهران، انتشارات کانون اندیشه جوان، 1386ش، ص185.
[15]- حسين بن محمد، راغب اصفهانى، همان کتاب، ص404.
[16]- ميرزا حبيب الله، هاشمى خويى، منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة و تكملة منهاج البراعة، ج18، چاپ چهارم، تهران، مكتبة الإسلامية، 1400 ق، ص326.
[17]- محمد بن ابراهيم، ابن أبي زينب نعمانی، الغيبة( للنعماني)، ترجمه فهرى، چاپ چهارم، تهران، دارالكتب الإسلامية، 1362ش، ص211.
[18] - سيد محمد باقر، موسوى همدانى، ترجمه تفسيرالميزان، ج16، چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1374ش، ص509.
[19] - حسين بن محمد، راغب اصفهانى، همان، ص404.
[20] - حسين بن محمد، راغب اصفهانى، همان کتاب، ص452.
[21] - سوره نور(24) آیه 30.
[22] - سوره نور(24) آیه 31.
[23] - منسوب به جعفر بن محمد7، امام ششم، مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، ترجمه حسن، مصطفوى، چاپ اول، تهران، انجمن اسلامى حكمت و فلسفه ايران ، 1360ش، ص176.
[24] - آیاحجاب حق الله است یا حق الناس؟ فروردین 1391ش. www.shafaf.ir
[25] - سوره نور(24)آیات31- 30.
[26] - سوره احزاب(33) آیات33- 32.
[27] - سوره احزاب(33)آیه 53.
[28] - سوره احزاب(33)آیه 59.
[29]- آقا حسين، بروجردى، جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج25، چاپ اول، تهران، انتشارات فرهنگ سبز، 1386ش، ص512.
[30] - حسینعلی، منتظري، معارف و احكام بانوان، بیجا، بیتا، ص 214.
[31] - سوره احزاب (33) آيه 53.
[32] - حسینعلی، منتظري، همان، ص 215.
[33] - همان، ص 216.
[34] - حسین، رشیدی، همان کتاب، ص4.
[35] - همان، ص5.
[36] - محمد، وحیدی، فلسفه و اسرار احکام (ضمائم احکام2)، چاپ دوم، قم، مرکز نشر هاجر، 1385ش، صص 340 – 337 .
[37] - ميرزا حبيب الله، هاشمى خويى، همان کتاب، ج21، ص174.
[38] - محمد، وحیدی، همان کتاب، صص 343-341.
[39] - محمد بن على، ابن بابويه، من لا يحضره الفقيه، ج3، چاپ دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1413 ق، ص390.
[40] - حمید، احمدی جلفائی، چهل حدیث پیرامون حجاب و عفت زنان، قم، انتشارات زائر، 1382ش، ص 46.
[41] - مرتضی، مطهری، مسئله حجاب، چاپ اول، قم، انتشارات صدرا و دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1359ش، ص 55.
[42] - مرتضی، مطهری، همان، ص 56.
[43] - نقد تفكّر فمينيسم FEMI NISM (اصالت دادن به زن يا زن سالارى) بلكه بايد همه عوامل تربيت و نظارت را به كار گرفت تا زنان جامعه به آسانى راه كمال را به پيمايند.
[44] - محمد بن حسين، شريف الرضى، نهج البلاغة، ترجمه دشتى، چاپ اول، قم، مشهور، 1379ش، ص537.
[45] - سوره ممتحنه(60) آیه 12.
[46] - حسن بن فضل، طبرسى، مكارم الأخلاق، ترجمه ميرباقرى، ج1، چاپ دوم، تهران، فراهانى، 1365ش، صص446- 445.
[47] - آقا حسين، بروجردى، همان کتاب، ج25، ص525.
[48] - آقا حسين، بروجردى، همان کتاب، ج25، ص635.
[49] - محمد، عالمزاده نوری، لباس روحانیت، چاپ سوم، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1392ش، ص21.
[50] - محمد، عالمزاده نوری، همان کتاب، ص22.
-[51] www.Google.com
[52] - www.Google.com
[53] - محسن، حدادی، زهرا، ابوعلی، حجاب دیروز، امروز، فردا، بیجا، بیتا، ص 52.
[54] - حمید، کریمی، حقوق زن، چاپ سوم، تهران، انتشارات کانون اندیشه جوان، 1386ش، ص185.
[55] - مرتضی مطهری، همان کتاب، صص74- 73.
[56] - حمید، کریمی، همان کتاب، ص186.
[57] - حمید، کریمی، همان کتاب، ص191.
[58]- محمد بن حسين، شريف الرضى، نهج البلاغة، چاپ اول، قم، هجرت، 1414 ق، ص405.
[59] - محمد بن حسين، شريف الرضي، نهج البلاغة، ترجمه دشتی، همان، ص642.
[60]- محمد بن سلامة، قضاعي، شرح فارسى شهاب الأخبار(كلمات قصار پيامبر خاتم 6)، چاپ اول، تهران، مركز انتشارات علمي و فرهنگي، 1361 ش، ص194.
[61] - حمید، کریمی، همان کتاب، صص210- 209.
[62] - محمد، فنائی اشکوری، منزلت زن در اندیشۀ اسلامی، چاپ اول، قم، مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1377ش، ص99.
[63] - سوره احزاب(33)آیه33.
[64] - سخنرانی آیتالله مصباح یزدی، «آزادی اجتماعی»، فصلنامه علمی- آموزشی شمیم معرفت، سال چهارم، شماره دهم، نمایندگی ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج، ص19.
[65] - همان، ص20
[66] - مهدی، کرد فیروزجایی، «حجاب عامل صیانت از زن»، فصلنامه علمی- آموزشی شمیم معرفت، سال چهارم، شماره دهم، نمایندگی ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج، ص20؛ مهريزي، مهدي، آسيبشناسي حجاب، مرکز نشر و پخش آثار روانشناسي و تربيتي، تهران، 1350ش، صص 72-71.
[67] - همان، ص21.
[68] - مهدی، کرد فیروزجایی، همان، ص21.
[69] - همان.
[70] - عبدالکریم، بیآزار شیرازی، مظلومیت زن در طول تاریخ، مترجم لاله، بختیار، محمدحسن، تبرّائیان، چاپ اول، تهران، مؤسسه انتشارات بعثت، 1364ش، ص11.
[71] - عبدالکریم، بیآزار شیرازی، همان کتاب، ص66.
صفحات: 1 · 2
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1396-04-22] [ 01:28:00 ب.ظ ]
|