1- مقدمه:

هدف مندی خلقت در جهت رسیدن تمامی موجودات به کمال و سعادت اقتضا می کند که خداوند برای تدبیر و تربیت همه ی هستی، اصول و سنت هایی داشته باشد. یکی از سنت های الهی این است که هر موجود لطیف و ارزشمندی را در دل چیز دیگری پنهان نماید تا از دسترسی خطرات و بلایا در امان بماند. حساسیت و آسیب پذیری جنس زن نیز به لحاظ جاذبه های طبیعی اقتضا می کند که طبق یک سنت تکوینی، گوهر جان خویش را در صرف عفاف و حجاب مصون نگه دارد تا مبادا هوس بازان در او طمع کنند؛ چرا که خداوند زن را عفیف و پاکدامن می خواهد. اما گاهی انسان به علل مختلف از خطرات تعدی کرده و غرایز حیوانی را ملاک قرار می دهد که تنها شخصیت و انسانیتش بر باد می رود بلکه فساد را هم دامن گیر می کند. تبرّج و خودنمایی زن در برابر نامحرم و بیگانه از جمله ی این موارد است که بحث آن بیان می شود.

2-1. بررسی مفهوم تبرّج:

لغویون برای واژه ی تبرّج معانی زیادی را بیان کرده اند که از آن جمله؛ تبرّج به معنای خودنمایی زنان، آشکار کردن زینتشان می باشد (ابن فارس، 1359: ص 228). تبرّج به معنای خودآرایی در برابر دیگران که از ریشه ی بروج به معنای آسمانی و برج را معنای قصر بیان کرده اند (راغب اصفهانی، 1378: ص 21). و همچنین به معنای بروز و ظهور، تبرّج زن را به معنای اظهار زیبایی دانسته اند (ابن درید، 1361: ص 265؛ ازهری، 1389: ص 56).

مطهری تبرّج را غریزه اختصاصی زنان دانسته و تصاحب قلب مرد از سوی زن را ناشی از طبیعت زنانگی و میل زن به حس خودآرایی بیان کرده است. همچنین انحراف تبرّج و برهنگی را هم دو انحراف مخصوص زنان دانسته است (مطهری، 1388: ص 1379). تمایل زن به خودنمایی و اظهار زینت هایش از بعد حیوانی نشأت می گیرد و همچون سایر غرایز نیازمند کنترل می باشد. از این رو دین اسلام حد و حدود ویژه ای را برای آنان تعریف کرده است و از آزادی بی حد و حصر آن مانع شده و مساله پوشش را برای عرصه های عمومی مطرح و بریا پاسخ گویی مناسب به این میل زنان را به داشتن زینت و آرایش در عرصه های خصوصی تشویق کرده است.

2-1-1. مصادیق تبرّج:

خودنمایی کردن نیاز طبیعی یک زن است ولی باید بداند که در کجا و چطور و کی باید خودنمایی کند. به همین خاطر برای واژه ی تبرّج و خودنمایی مصادیق زیادی وجود دارد. از جمله آن مصادیق:

الف) با ناز و کرشمه سخن گفتن: یکی از علل خطور و بروز تبرّج، نحوه ی سخن گفتن زن با مرد نامحرم است که خداوند در سوره ی احزاب آیه ی 32 در این باره چنین می فرماید: «یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَد مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلاتَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً» (احزاب، آیه 32). ای همسران پیامبر، شما اگر تقوا پیشه کنید مانند دیگر زنان عادی نیستید، پس با گفتارتان ناز و عشوه نریزید تا کسی که در دل او مرض است در شما به طمع افتد و گفتار نیکو و دور از تحریک بگوئید. به خوبی روشن است که این آیه فقط مختص زنان پیامبر نیست بلکه همه زنان را شامل می شودزیرا خوش خویی زن با مردان بیگانه چراغ سبزی است که مردان را یاد هوس ها و تمایلات شهوانی می اندازد (هاشمی و کاوندی، 1389: ص 137). بنابراین نباید از الفاظی که بوی دوستی و محبت و صمیمیت می دهد استفاده کرد و همچنین از نازک کردن صدا و حرکات لب و دهان دوری کرد.

 

ب) رفتار و حرکات مهیج: یکی دیگر از مواردی که باعث بروز تبرّج در جامعه می شود رفتار و حرکات مهیج است که بسیار مورد تاکید روایات شده است. چنانچه رسول خدا (ص) در زمره ی دوزخیان از زنانی نام نام می برد که لباس بر تن دارند اما گویا برهنه اند و بر میان مردم به صورت تحریک کننده ای راه می روند (شیخ صدوق، 1395: ص39). تحقیقات روانشناسی نیز گواه این است که مردان در برابر مناظر تحریک آمیز دچار طغیان شهوانی و فشار روانی می شوند و عناصر صبر و مقاومتشان را از دست می دهند و عمل خلاف شرع انجام می دهند.

ج) لباس شهرت: لباس شهرت لباسی است که باعث جلب توجه دیگران به آن فرد می شود که این جلب توجه یا به خاطر دوخت لباس، یا به خاطر پارچه است که به شدت مورد نهی قرار گرفته است، چنانکه امام صادق (ع) در این باره فرموده اند: «شهرت لباس را دشمن می دارد» (حرعاملی، وسائل الشیعه: 149، 5،24). روشن است که چنین افرادی روش و اعتبار و انسانیت را در همین چند قطعه لباس بی ارزش می دانند و به این طریق می خواهند فخر فروشی کرده و نظر همگان را به خویش جلب نمایند و به نوعی تخلیه روحی روانی بشوند و از این طریق کمبودهای روحی خود را جبران کنند.

د) تشبیه زن و مرد در لباس: دستورات دینی ما را از تشبیه در لباس نیز برحذر داشته، بدین معنا که نباید زنان خود را شبیه مردان و مردان خود را شبیه زنان بکنند که متاسفانه جامعه ی ما کم و بیش، به این نوع پوشش روی آورده است و پیامبر (ص) در این مورد چنین فرموده اند :« خدا لعنت کند مردی را که لباس زن بپوشد» (اقبال نیشابوری، 1381: ص 31).

ز) استعمال عطر: هرچند که استعمال عطر از موارد مستحبی است ولی اگر همین عطر را هنگام بیرون رفتن از خانه استفاده کنند که باعث جلب توجه مردان نامحرم شود، مستحب که نیست بلکه بلکه خیلی هم از این امر نهی کرده اند. چنان که روس خدا (ص) در این باره می فرماید:« اگر زنی خود را معطر کند و بر مردی بگذرد که بوی آن را دریابد زناکار است» (ابن ابی فارس، 1390: ص 28).

2-2. علل گرایش زنان به تبرّج:

عواملی که موجب انحراف زنان و دختران به معضل اجتماعی تبرّج می شوندزیاد است اما می توان به طور کلی در سه دسته تقسیم بندی کرد: عوامل خانوادگی، عوامل فردی و عوامل اجتماعی که ما در ذیل به توشیح هر یک از این عوامل می پردازیم.

الف)علل خانوادگی: در اسلام، نظام خانوادگی بسیار مهم تلقی شده است، زیرا در پرتو خانواده است که عواطف و غرایز مرد و زن کنار هم ارضاء می شوند، آرامش آن دو تامین می گردد، محیط خانواده در صورتی از معنویت و محبت و احترام برخوردار می شود که پایه های آن عشق و اعتماد و پاکدامنی میان اعضای خانواده برقرار باشد در غیر این صورت خود خانواده یکی از عوامل به انحراف کشیده شدن دختران و زنان جوان جامعه می شود که در این اینجا به چند مورد از این عوامل به طور خلاصه اشاره می شود:

الف-1: جو حاکم بر خانواده: نجابت و اصالت خانوادگی یا سبک رفتار اهل منزل و عدم قباحت کارهای نادرست در اغلب موارد در رفتار و روحیه و فکر حساس دختران تاثیر می گذارد. اگر خانواده ای با اصالت باشد دختران خانواده نیز این گونه خواهند بود و اگر خانواده بی اصالت باشد مانند اینکه زمانی که می بینند دخترشان با افراد نامحرم صحبت می کند ناراحت نمی شوند بلکه می گویند اقتضاء سنشان آن را ایجاب می کند و با گفتن این جمله که دوره و زمانه عوض شده است می خواهند که کارهای نادرستشان را از این طریق توجیه کنند؛ یا خانواده هایی که به فرزندانشان آزادی بیشتری می دهند و به هیچ عنوان رفت و آمد آنها را کنترل نمی کنند. سرپرست این خانواده ها باید عواقب کاری را که انجام می دهند در نظر داشته باشند که چه بلایی سر خود و فرزندانشان و جامعه می آورند.

الف- 2. سستی اعتقادات دینی در خانواده: بی شک تقلیدهای دینی و مذهبی والدین تاثیر مستقیم و عمیقی در روح و جان فرزندان به ویژه دختران دارد. و در چنین خانواده هایی کمتر انحراف در بین فرزندان دیده می شود اما در خانواده هایی که مسائل دینی و مذهبی رعایت نمی شود انجام بسیاری از کارهای غیر اخلاقی و دینی عادی جلوه می کند و همین مساله باعث انحراف شدید فرزندان می گردد. شناخت صحیح دین عمل به آن موجب سعادت و خوشبختی انسان می شود و از طرف دیگر هر گونه کج فهمی در مسائل دینی و افراط و تفریط در اعمال سلیقه های شخصی نه تنها صحیح نیست بلکه موجب سرخوردگی و گریز فرزندان از دین و مسائل و احکام تعالی بخش آن می شود.

الف-3. وضعیت مالی خانواده: تمکن زیاد مالی خانواده همچنین عدم تمکن مالی خانواده هر دو به یک میزان باعث انحراف فرزندان آن خانواده می شود. اگر مال و ثروت خانواده ای زیاد باشد باعث برگزاری پارتی ها، شب نشینی های آلوده به گناه و غیره می شود. و از طرف دیگر فقر هم به خودی خود باعث انحراف اعضای خانواده از همسر گرفته تا فرزندان را در پی دارد البته ما باید به چگونگی جمع شدن ثروت هم دقت کنیم که نقش اساسی در رشد و تربیت فرزندان آن خانواده دارد.

الف- 4. عدم درک صحیح: بسیاری از خانواده ها چگونگی رفتار با فرزندان را نمی دانند و در برقراری ارتباط با آنها مشکل دارند. باید پدر و مادر با درک صحیح از شخصیت و روحیات دختران خویش رفتار صحیح با آنها را داشته باشند و در این زمینه باید به ضعف عاطفی فرزندانشان نیز توجه کنند. دخترانی که کمبود محبت دارند و لفظ عزیزم را یک بار هم از پدر و مادر نمی شنوند و از سویی هم سخت به شنیدن این تعبیرها مشتاقند از این رو به جایی می روند یا دنبال افرادی هستند که این کلمات را زیاد از آنها بشنوند. علاوه بر این عوامل زیادی همچون اختلاط با نامحرم و محرم، اعتمادهای بی جا، سخت گیری های بی جا، اعتیاد پدر، عدم نظارت خانواده، سرگرمی های ناسالم مانند فیلم ها، سی دی های مبتذل و .. همگی نقش اساسی در گمراهی فرزندان مخصوصا دختران جامعه دارد (اکبری، 1384: صص 55-53).

ب) علل اجتماعی: جامعه مهمترین نهادی است که افراد جامعه را تغذیه می کند و در سلامت و عدم سلامت، سازگاری و ناسازگاری افراد آن موثر است. جامعه دومین مدرسه تربیت و محیط رشد است چنانکه اگر در جامعه ای جرم آخرین مد شد، مردمان آن خشن و بی فرهنگ و بی اخلاق می شوند و برعکس اگر جامعه ای متدین باشد مردمانش نیز ظاهر الصلاح، با فرهنگ و .. می شوند. ما در اینجا به مباحث هر چند مختصر به عوامل اجتماعی انحراف (زنان و دختران) می پردازیم:

ب-1. گرایش به فمنیسم: فمنیسم واژه ای فرانسوی است و تا کنون در فرهنگ پارسی گویان معدل هایی چون زن گرایی، زن محوری و .. برای آن آمده است که آغاز پیدایش آن به اوائل قرن نوزدهم به عنوان جنبش استیفای حقوق زنان برمی گردد. زیرا این جنبش واکنشی بود در برابر تبعیض های غیر انسانی در غرب در مقابل زنان مظلوم، اما به مرور زمان ریشه های اسلام و انسانست را از جا خشک کرده اند (تقوی دهقانی، 1381: ص 15). اما متاسفانه این فرقه کم کم وارد ایران شد و به دو گروه تقسیم شد: 1) فمنیست های غرب گرا و 2) فمنیست های مذهبی.

گروه اول: گروه اول فعالیت های خود را بر پایه ی تفکرات غربی بنا کرده اند و اهداف خود را در قالب ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی، سیاسی غرب دنبال می کنند که به دنبال حذف نهاد دین در جامعه هستند.

گروه دوم: گروه دوم هم خواهان تجدید نظر در قوانین و نیز ساختار جامعه هستند، آنها معتقدند که جامعه ی ایران سالهاست که تحت تسلط نظام مردسالاری قرار گرفته و لازمه ی این دگرگونی اصلاح در قوانین و نقطه نظرات جامعه است، آنها تغییر اصلاح طلبانه در شرایط و سازمان دهی زنان و مردان را تنها راه رهایی زنان از تبعیض جنسی و جنس دوم بودن می دانند (بهداروند، 1349: ص 16). فمنیست های مذهبی خواهان تغییر در قوانین مربوط به حقوق ارث بری، حق شهادت در محکمه، حضانت طفل، حق طلاق و .. هستند که متاسفانه قشر عظیمی از جوانان (زنان و دختران) به این فرقه و گروه پیوسته اند.

ب-2. تهاجم فرهنگی مساوی با تهاجم به ارزش های دینی است: در قرن اخیر از اهداف استعمار غرب در ایران تهاجم به ارزش های دینی، سنتی از جمله حجاب زن بوده است، اقدام رضاخان قلدر علیه پوشیدگی زنان به تقلید از فرهنگ غرب نشانه ی عملی و خشن این تهاجم فرهنگی بود. زیرا تنها چیزی که اصل مسلمان را از استعمارگران غربی ممتاز می کند فرهنگ است، فرهنگ مرز و تمایز یک ملت با دشمن است. فرهنگ است که به یک ملت هویت و شخصیت مستقل می دهد (همان، ص 60). جامعه ی ایران برای تبدیل شدن به جامعه ای بی هویت و غیر مولد باید از فرهنگ و ارزش های سنتی و اسلامی تهی می شد؛ از آن جا که به دلیل ریشه دار بودن تفکر و تقلیدات مذهبی، مذهب زدایی با مشکلات جدی و مقاومت اجتماعی مواجه بود که در نتیجه از طریق تحقیر نهادهای دینی و سنن ملی و رواج فرهنگ غرب از جمله معاشرت ها، مدل موی سر و صورت، غذا خوردن، پوشش و غیره موفق شدند. و این جزء یکی از ضربه های بزرگ بود که غرب به ایران وارد کرد چنانکه روایتی از امام علی (ع) است که در این باره فرموده اند:« تا زمانی که امت من لباس بیگانگان را نپوشند و غذاهای آنان را نخورند همیشه به خیر و نیکی خواهند بود و آن زمان که غذای بیگانگان را مصرف نمایند خداوند خوار و ذلیلشان می کند» (ری شهری، 1344: صص 997-996). همه ی اینها نشان دهنده ی این مورد هستند که تهاجم فرهنگی مساوی با تهاجم به ارزش های دینی است. اگر دین یک فرد مورد تهاجم قرار گرفت دیگر این مملکت هیچ خطری برای دشمن نخواهد داشت.

ج) عوامل فردی: عوامل فردی یکی دیگر از مسائلی است که در گسترش بی حجابی تاثیر به سزایی دارد که باز هم همه این عوامل فردی از خود خانواده و جامعه نشات می گیرد که در اینجا به طور خلاصه به بیان آنها پرداخته می شود:

ج-1. بلوغ و بحران هویت: پس از پایان یافتن دوره کودکی، فرد وارد مرحله ای می شود که شرایط آن با شرایط دوره قبل کاملا متفاوت است. نوجوان در این دوره شرایط و توقعات تازه ای دارد که نمی توان آنها را با دوره قبل مقایسه کرد. چون در این دوران دگرگونی های زیادی در ابعاد مختلف جسمی، عقلی و احساسی او به وجود می آید که روی هم رفته شخصیت نوجوان را شکل می دهد. افراد در دوره ی نوجوانی با تحولات روحی گوناگونی روبه رو می شوند از جمله مدگرایی، تقلید، جلوه گری، اهمیت دادن به مورد، تاثیر اجتماع، خودشیفتگی و یا توجه داشتن به خویشتن در آنها نمود پیدا می کند یا فرد در این دوران دچار ضعف شخصیتی می شود که همگی این ها برگرفته از جامعه و خانواده هاست (جمعی از نویسندگان، 1393: ص198). شاید این با اصل واژه و مفهوم بی حجابی و تبرّج بیگانه باشد ولی به هر حال دنبال تبرّج هم برود که همگی اینها ریشه در خانواده و جامعه دارد که خلاءهای درونی فرزندان را پر نمی کنند تا آنها هم به دنبال این خلاء، به هر کس و ناکسی روی نیاورند.

ج-2. هوسرانی: هوای نفس که پدیده ای خطرناک و لغزاننده است و در همه ی اعصار، انسان هایی بر اثر گرفتار آمدن در دام آن، به سرپیچی از حقیقت و یا مبارزه با آن گراییده اند. همین مساله بوده که همواره تاریخ بشریت را سیاه کرده و بسیاری از انسان ها را رودرروی پیامبران و اولیای الهی قرار داده است. اگر انسان در زندگی خود، لذتهای دنیوی را انتخاب کند و پیرو هوای نفس و شهوات جسم باشد و خداوند متعال و روز جزا را فراموش کند، درست مانند حیوان و حتی بدتر از آن می شود. زیرا از عقل خود، که خداوند متعال او را بواسطه ی آن بر حیوان برتری بخشیده، استفاده نکرده اند بلکه بنا به فرموده ی حضرت علی (ع) «.. و غرّز غرائزها….» که بیشتر از غریزه هایشان استفاده کرده اند (نهج البلاغه، خطبه ی اول)، چرا که غریزه در وجود انسان نهاده شده است و از طرف دیگر هم طرفداران فروید و فروید بر این باورند که این قوه در زنان بیشتر از مردان است (شریفی، 1393: 118).

 

 

2-3. آسیب های تبرّج در جامعه:

همه ی عواملی که برخلاف فطرت انسان ها و خلقت خداوند باشد از جمله اعتیاد، ظلم کردن به افراد و غیره هر کدام مساوی است با نابودی انسان و جامعه که تبرّج و خودنمایی زن ها هم از این قشر بیرون نیستند و با خودنمایی خود کل جامعه و خانواده ها را به درد بی درمان مبتلا می سازد که از جمله آن عوامل عبارتند از:

الف- آزارهای جنسی در محیط کار: از دیگر مشکلات زنان کارگر در محیط کار آزارهای جسمی، جنسی و کلامی است. این آزارها که اکثرا از سوی مدیران و صاحبان کارخانه و کارگاهها به ویژه در بخش خصوصی صورت می گیرد و در مواردی به عمده ترین مشکل زنان کارگر بدل می شود. از آن گذشته بعضی اوقات تحقیرها و توهین ها و متلک های همکاران مرد فشار مضاعفی به زنان وارد می کند، در محیط های کاری تمامی حرکات زنان در زیر میکروسکوپ گذاشته می شود و در هر گوشه ای چشمی منتظر کوچکترین لغزشی است تا به قصد سوء استفاده و رسوایی آفرینی جلو بیاید. زن کارگر باید دل نگران نگاههای ناسالم دور و بر خود خود باشد به ویژه اگر جوان باشد و جالب آن است که همیشه این زن است که مقصر قلمداد می شود (احمدی خراسانی، 1341: ص 44). در دین ما هیچ محدودیتی برای زن در شرائطی که حجاب خود را رعایت بکند، وجود ندارد و چون حجاب مصونیت است نه محدودیت و زنان باید در همه ی عرصه های اجتماعی حضور فعال داشته باشند و بتوانند کارهای بیرون از خانه را خود انجام دهند.

ب- سودجوئی از پوست و اندام زنان: سه دسته سودجو وجود دارد که از توده ی زنان بی حجاب و تبرّج گرا بهره مند می شوند. آنها با فریب کاری زنان را وادار کرده اند که در جست و جوی زیبایی باشند و پول خود را به جیب آنها سرازیر کنند:

ب-1. آنهایی که با دستکاری در بدن زنان می خواهند آن را به اندازه ی استاندارد و مدپسند در آورند.

ب-2. آنهایی که پوست و اندام دست کاری شده را با لوازم آرایش، رنگ ها و لوسیون ها و عطرها می آلایند.

ب-3. انهایی که این اندام دستکاری شده و رنگ آمیزی شده را با لباس ها و جواهرات آخرین مد و غیره می پوشانند (ایولین رید، 1393: ص 154).

پس بنابراین اگر زنی بخواهد زیبا شود باید وزن و اندام معینی داشته باشد و از طرف دیگر اگر زنی خواهشی متفاوت داشته باشد و علاقه ای به این مسائل نداشته باشد به مرور زمان افسرده می شود و همیشه احساس سر خوردگی و رنج و اندوه می کشد که همگی اینها مساوی است با گرایش به تجمل که آن هم غفلت از یاد خدا را در پی دارد که همگی اینها نوعی انسان را به خود مشغول می کند که انسان خدا که سهل است  خود را هم فراموش می کند.

ج-عقده ای کردن مردان و بروز بلوغ زودرس: از دیدگاه علم روان شناسی تا هنگامی که انسان چیزی را نبیند به آن میل پیدا نمی کند در نتیجه تعادل روانی او حفظ می شود. اگر ببیند و نتواند به آن برسد نا آرام و ملتهب می شود و از طرف دیگر هم زمانی که بی حجابی و تبرّج رواج پیدا کرد باعث بلوغ زودرس در جوانان شد. این مساله در مورد سایر غرایز انسانی غیر از شهوت هم صادق است، در صورت شعله کشیدن غریزه گرسنگی و نرسیدن خوراک یا نسان تحمل می کند و به اصطلاح قرآنی «غصّ» و حفظ و امساک می ورزد که دین و ایمانی بس بلند می طلبد و تنها به مدد الهی میسر است و یا برای رسیدن به آن به هر راهی تن در می دهد که این مساوی است با بروز فسادها و جنایت ها و شکسته شدن حریم ها و یا این که سر از عقده های روحی و روانی در می آورند که منشا خیلی از این فسادها بلوغ زودرس است که تاثیر به سزایی بر فرد و جامعه می گذارد (همان، صص100-99).

 

2-4. راهکارهای مقابله با تبرّج و بی حجابی:

برای مقابله با مساله تبرّج و گرایش به آن راهکارهایی ارائه شده است:

الف- آموختن فرهنگ پوشش:

پدر و مادر در زمینه های مختلف خانوادگی از جمله مساله پوشش و حجاب، نقش اساسی دارند. شیوه ی لباس پوشیدن پدر و مادر در محیط خانه بر روی شخصیت فرزندان تاثیر دارد. در خانواده ای که پدر به علت های مختلف گاهی نیمه عریان در خانه به سر می برد، نمی داند که از یک سو ناخواسته روشی نادرست را به پسرش می آموزد و از سوی دیگر حریم لازم میان او و دخترش شکسته می شود. حجب و حیایی که به جرات می توان ادعا کرد که از ارکان اصلی شخصیت زن مسلمان است ضعیف می شود. در چنین محیطی نباید از آن دختر توقع داشت که رفتار و گفتار خویش با پدر و حریم را حفظ کند. نوع پوشش نشانگر شخصیت انسان است هر لباسی حاصل فرهنگی است و نشانگر طرز فکر، فرهنگ و شخصیت صاحب آن می باشد. مادری که سراسیمه به دنبال مدل های جدید است و لباس خویش را متناسب با آخرین مدل های روز تهیه می کند دختر خویش را نیز آن گونه تربیت می کند. اسلام علاوه بر بیان مساله پوشش و حدود آن، درباره نوع پوشش و حتی رنگ و لباس نیز دستوراتی داده است از جمله اینکه لباس نباید مظهر تقلید از فرهنگ بیگانگان و نشانگر وابستگی و بی هویتی انسان باشد. مسلمان باید در همه ی ابعاد زندگی اش استقلال، عزت و کرامت خود را حفظ نماید چنانکه امام صادق (ع) در این باره می فرمایند:« خداوند به یکی از انبیاعش وحی کرده که به قومت بگو لباس دشمن را به تن نکند غذایی مانند غذاهای دشمن نخورند و خود را به شکل دشمن در نیاورند: قال لقومک لا تلبسو الباس اعدانی….(طوسی، 1365: ص 172).

در هر زمانی چشم به فرهنگ بیگانگان دوختن و خود را به هیچ نگاشتن مایه ی خذلان و بدبختی است (اکبری، 1384: صص 90-88). همچنین از استفاده کردن لباس هایی به عنوان لباس فخر و شهرت، بدن نما یا حرکات نامناسب که در شان یک زن یا دختر ایرانی نیست بپرهیزیم. همچنین مسائل شرعی را به فرزندان خود بیاموزیم چرا که شریعت ما یک دین کامل است که ما را از همه چیز بی نیاز می کند.

ب- انسجام فرهنگی، راه مقابله با تهاجم فرهنگی:

امروزه بحث تهاجم فرهنگی یا غارت فرهنگی از بحث های مهم جامعه شناسی است که در تمام کشورها به ویژه کشور اسلامی ما مطرح است در این بین می توان گفت کارهای فرهنگی موازی زیادی از سوی نهادهای فرهنگی صورت گرفته اما آنچه تاثیر این عملکرد ها را کمرنگ می کندو گاه از فرصت ها تهدید درست می کند عدم انسجام درونی بین این نهادهاست. با سرعت سرسام اور تحولات فرهنگی و علمی و تکنولوژیک نیاز به این انسجام بیش از پیش احساس می شود (شریفی، همان: صص 117و 114).

 در بحث تهاجم فرهنگی این نقاط باید مد نظر قرار گیرد: زمینه های تهاجم فرهنگی، ضعف برنامه ریزی های فرهنگی، سرعت تغییرات فرهنگی، عناصر منفی فرهنگ، راه مبارزه با تهاجم فرهنگی، بررسی علل شکاف فرهنگی، مهندسی اجتماعی، شیوه های تبلیغ فرهنگی، اهداف و برنامه ها، نگاه کوتاه مدت و بلند مدت.

ج- معرفی الگوی زنان:

وقتی زنان و دختران مسلمان الگوی حقیقی و آسمانی خود را بشناسند و بدانند که فاطمه (س) از هر گناهی و خطایی برکنار بود چنان که قرآن کریم می فرماید: «خداوند می خواهد هر زشتی و ناپاکی را از شما اهل بیت برطرف کند و شما را پاک و پاکیزه گرداند» (احزاب، ایه 33). و یکی از پنج نفری که مصداق اهل بیت در عصر رسول خدا (ص) بودند فاطمه زهرا (س) بود. وقتی زنان مسلمان بدانند خدای متعال درباره ی فاطمه (ع) فرموده:« او را از نور عظمتم آفریدم و از صلب یکی از پیامبرانم خارج می کنم و بر همه ی پیامبرانم برتری می بخشم» (مجلسی، 1403: ج43، ص 153). وقتی آنها بدانند رسول خدا (ص) فرمود: دخترم فاطمه سرور زنان عالم است (همان، 22). و وقتی بدانند فاطمه (س) نمونه عینی و عملی مکتب اسلام است و عمل او برای بانوان حجت شرعی به شمار می رودو یکی از ویژگی های شاخص چنین شخصیت عالیقدر و عظیم الشانی حجاب آن حضرت است که آن حضرت حجاب و پوشیدگی را با همه وجود پذیرفته و به آن عمل می کند. آن حضرت با علم و عمل حجاب را تفسیر کردند و پوشیدگی را بهترین ویژگی زن معرفی نمودند و فرمودند: « ما من شی خیر للمرأﻩ ﻣن الا ﺗری رجلا و لا یراها …چیزی بهتر از این برای زن نیست که به مرد نگاه نکند و مردی او را نبیند (با حجاب باشد) (اکبری، 1384: 153-152). فاطمه (س) فقط به پوشاندن خود توجه نداشت بلکه به چگونگی پوشیدن خود هم عنایت ویژه داشت و حتی نگران اشکار شدن حجم بدن خود پس از مرگ بود. زنان و دختران ایرانی باید الگوی خود را بشناسند و از او تبعیت کنند.

د- نظراتی در این باره:

- تشکیل حلقه هایی با عنوان حجاب شناسی در حوزه های علمیه و دانشگاه ها.

- تشویق کردن افراد با حجاب و احترام گذاشتن به آنها.

- توضیح و تبیین دائمی فلسفه و فوائد عفاف و حجاب در زندگی فردی، اجتماعی و بیان آثار و نتایج سوء عدم رعایت عفاف و حجاب امری ضروری است.

- آگاهی بخشی به جوانان که از طریق ارائه کارت های کوچک تبلیغاتی یا روایات، آیات درباره حجاب و عدم گرایش به تبرّج .

- فرهنگ سازی خانواده ها. خانواده برای فرزندان یک اصل بسیار مهم است. مادران باید به دختربچه ی خود بیاموزند که هر کس جواز دیدن آنها را ندارد.

3. نتیجه گیری:

- تبرّج در لغت به معنای آشکار کردن زینت زن در مقابل نامحرم است.

- تبرّج مصادیق زیادی دارد از جمله با ناز و کرشمه سخن گفتن، رفتار و حرکات مهیج و ..

- این مساله از عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی نشات می گیرد.

- همه ی عواملی که برخلاف فطرت انسان باشد آسیب هایی نیز در پی دارد از جمله عقده ای کردن مردان، بروز بلوغ زودرس در جوانان.

- می توان با ارائه راهکارهایی در این باره به مقابله با آن ایستاد از جمله انسجام فرهنگی، فرهنگ سازی خانواده و غیره.

 

 

 

 

منابع:

- قرآن

- نهج البلاغه، ترجمه علی شیروانی، چاپ قدس، قم، 1381.

- اکبری، محمد، رفتار والدین با دختران، انتشارات مهر ثامن الائمه، تهران، 1384.

- ابن فارس، معجم المقانیس اللغه، ج اول، بیروت. بی تا.

- ابن فارس، دراوم، مجموعه درام، بیروت

- اصفهانی، راغب، ترجمه جهانگیر ولدبیگی، المفردات فی غریب القرآن، سنندج، آراز، 1389.

- ازهری، تهذیب اللغه تا ج 11. ذیل واژه ی برج، بی تا.

- ایولین رید، آزادی زنان، مسائل، تحلیل ها و دیدگاهها، ترجمه افشگ مقصودی

- بهداروند، محمد مهدی، زنان و نوگرایی، نشر صبح میثاق، تهران، 1382.

- تقوی دهقانی، حسین، آسیب شناسی دینی فمنیستی، ج اول، چاپ اول، انتشارات موسسه فرهنگی منهاج، تهران، 1381.

- جمعی از نویسندگان، قرآن، روان شناسی و علوم تربیتی، بنیاد پژوهش های قرآنی، ج اول، 1384.

- خراسانی، احمد، مجموعه ی آراء دیدگاههای فمنیستی، انتشارات رضی، قم، 1391.

- شریفی، مهسا، حجاب از دیدگاه روان شناسی، تهران، 1388.

- شیخ الصدوق، الفصال، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1404ق.

- فتال نیشابوری، روضه الواعظین، انتشارات رضی، قم، بی تا.

- ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شفیعی، ج 2، تهران، صدرا، 1344.

- مطهری، مرتضی، مساله حجاب، انتشارات صدرا، تهران، 1388.

- هاشمی، رکاویدی، مقوله ای بر روان شناسی زن و مرد، تهران، انتشارات هاجر، 1389.

- مطلبی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1403 ق.

- طوسی، احمدبن حسن، تهذیب اللغه، دارالکتاب الاسلامیه، تهران، 1365.

صفحات: · 2

موضوعات: معرفی آثار طلاب, اطلاعیه های مربوط به امور پایان نامه  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...